سیاهی پایانناپذیر یک کشتار
برای دیدن سیاهی و تلخی فاشیسم در دوران آلمان نازی و آنچه بر یهودیان رفت، نیازی نیست اردوگاهی بهصورت فیزیکی هنوز پابرجا باشد. یکی از اردوگاههای کار اجباری، که امروز تنها نامی از آن باقی مانده، «برگنـبلزن» در آلمان است، اردوگاهی که نزدیک به ۵۰ هزار یهودی به شکلهای گوناگون در آن جان خود را از دست دادند، اردوگاهی که مثل بسیاری دیگر با شعار «کار به شما آزادی خواهد داد» به استقبال یهودیان رفت ولی این فقط برای گرفتن جان آنها طراحی شده بود.
در ماههای پایانی جنگ جهانی دوم و همزمان با شروع شکستهای آلمان نازی، کشتار یهودیان در اردوگاههای کار اجباری شدت گرفت. در برگنـبلزن، از حدود ۱۲۰ هزار زندانی حدود ۵۲ هزار تن، که بیشترشان یهودی بودند، در اثر گرسنگی، تشنگی و فشار کار و البته، بیماریهای سل، تیفوس و اسهال خونی جان خود را از دست دادند. از این اردوگاه، نزدیک به ۱۳ هزار اسیر جنگی ارتش سرخ شوروی آزاد شدند که در مدت کوتاهی، در اثر بیماریهای گوناگون جان باختند.
زمانی که در ۱۵ آوریل ۱۹۴۵، نیروهای ارتش بریتانیا موفق شدند این اردوگاه را آزاد کنند، با تعداد زیادی جنازه روبهرو شدند که روی زمین رها شده بودند. پیش از آزادسازی این اردوگاه، ماموران آلمانی همه اسناد اساس را از بین برده بودند و اقامتگاههای زندانیان نیز ویران شده بود. اما میزان شیوع بیماری در این اردوگاه به حدی بود که بریتانیا تصمیم گرفت باقیمانده اردوگاه را آتش بزند و با خاک یکسان کند تا از شیوع تیفوس جلوگیری شود.
سالها بعد، یکی از بزرگترین مراکز اسناد هولوکاست در محل این اردوگاه ساخته شد و یک تور واقعیت مجازی برای درک بهتر واقعیت سیاهی کشتار یهودیان در جریان جنگ جهانی دوم برقرار شد.
در آزادسازی برگنـبلزن، همراه ارتش بریتانیا تعدادی فیلمبردار و عکاس هم بودند، سیدنی برنستاین (Sidney Bernstein)، تهیهکننده و از دوستان آلفرد هیچکاک، سرپرستی آنها را بر عهده داشت. او پس از بازگشت از این مناطق، به هیچکاک پیشنهاد تهیه مستندی از برگن-بلزن را داد، مستندی که ساخته شد اما هیچگاه پخش نشد.
سالها بعد و همزمان با هفتادمین سالگرد آزادسازی اردوگاه آشویتس، بخشی از روایت رویارویی فیلمبرداران و سربازان بریتانیایی با اسیران این اردوگاه به نمایش درآمد. بخشهایی از آرشیو مستند هیچکاک بهصورت پراکنده از گوشه و کنار پیدا میشد و بهتدریج پخش میشد. سرانجام نزدیک به ۶ سال پیش، مستندی بر اساس طرح هیچکاک و با مجموعه آرشیو موجود از فیلمها بازسازی شد و در بریتانیا به نمایش درآمد.
شاید تعداد آنهایی که در برگنـبلزن جان خود را از دست دادند در مقابل اردوگاههایی همچون آشویتس کمتر باشد، اما آنچه این اردوگاه را از دیگر مکانهای کار اجباری متمایز میکرد نوع نگاه افسران آلمان نازی به آن بود. آنها از این اردوگاه در واقع، برای مرگ تدریجی و شاید بهنوعی زجرکش کردن یهودیان و اسیران جنگی استفاده میکردند. گرسنگیهای ممتد و بیماریهای متعدد روال معمول این اردوگاه بود.
این اردوگاه ترکیبی از یهودیان، اسیران جنگی، رومنها، مجرمان، شاهدان یهوه و همجنسگرایان را در خود جمع کرده بود و همزمان با شکستهای آلمان نازی در جبهههای جنگ، بسیاری از زنان و زندانیان دیگر به این اردوگاه کار اجباری منتقل شدند. تعداد زندانیان این اردوگاه در ابتدای سال ۱۹۴۴، بیش از ظرفیت بود، با این حال، در فاصله نزدیک به یک سال، بیش از ۵۰ هزار زندانی از اردوگاههای دیگر، گاه پیاده، به آنجا فرستاده شدند.
اولین فرمانده این اردوگاه آدولف هاس (Adolf Haas) بود که در زمان فرماندهیاش، ۱۲۸۱ نفر در اثر بیماری یا اعدام در این اردوگاه جان باختند. پس از فسادهای بسیار، او به جبهه جنگ اعزام شد و یوزف کرامر (Josef Kramer) جانشین او شد. کرامر که معاون فرمانده اردوگاه آشویتس بود با اجرای سیاستهای سختگیرانه، همچون رژههای طولانی در سرمای زمستان، باعث زجرکش شدن بسیاری از اسیران و زندانیان برگنـبلزن شد.
یکی دیگر از شخصیتهایی که نقش بزرگی در شکنجه و مرگ اسیران این اردوگاه بر عهده داشت ایرما گرزه (Irma Grese) بود، زنی که گاه او را «فرشته مرگ» و گاه «هیولای زیبا» خطاب میکردند. با اینکه گرزه مسئول بخش زنان اردوگاه بود، اما یکی از اصلیترین فرماندهان طراحی و اجرای سیاستهای آزار و شکنجه بود. به گفته آنهایی که از این اردوگاه جان سالم به در بردند، او گاه شخصا افراد را برای سپردن به جوخه اعدام انتخاب میکرد. بعد از دستگیری به دست ارتش بریتانیا، یکی از موارد اتهامی او رها کردن سگهای گرسنه میان اسیران و زندانیان بود. او در دادگاه، به این اتهام و همچنین «قتل برای لذت شخصی، شکنجه و کشتار» به اعدام محکوم شد. گرزه هنگام اعدام ۲۲ سال داشت، اما مسئول مرگ بسیاری از یهودیان، بهخصوص زنان، در دو اردوگاه آشویتس و برگن شناخته شد. او در دادگاه هرگز از اقدامهایش اظهار پشیمانی نکرد.
چند روز پس از آزادی اردوگاه برگن، خبرنگار رادیو بیبیسی به آنجا رفت، جاییکه زندانیان با جانهای خسته و بیمار سرود «امید» (هاتیکفا) میخواندند. او این سرود را ضبط کرد و سالها بعد، بهعنوان سرود ملی اسرائیل انتخاب شد، سرودی که به «سرود صهیون» هم مشهور است و در بخشی از آن میگوید: «امیدمان هنوز از دست نرفته، امید دو هزار سالهمان، که ملتی آزاد باشیم در سرزمین مادری خود، سرزمین صهیون و اورشلیم.»
خاییم هرزوگ (Chaim Herzog) یکی از جوانان ارتش بریتانیا بود که وارد این اردوگاه شد و سالها بعد، ششمین رییسجمهوری اسرائیل شد. او در آوریل ۱۹۸۷، در دیداری رسمی، به آلمان غربی رفت و در محل یادبود این اردوگاه سخنرانی کرد. هرزوگ در سخنرانیاش گفت که سوگ کشتهشدگان همیشه در قلبهای ما خواهد ماند، نه برای حفظ تنفری ناتوانکننده بلکه برای ایجاد قدرت و استواری. او به «مسئولیت تاریخی آلمان» اشاره کرد که هرگز دیگر اجازه ندهد چنین اتفاقی برای یهودیان جهان تکرار شود.
آنه فرانک (Anne Frank) مشهورترین قربانی این اردوگاه بود، دختری نوجوان که دفتر خاطراتش با عنوان «خاطرات یک دختر جوان» سالها بعد بهعنوان سندی از رنج یهودیان اروپا در جریان جنگ جهانی دوم و هولوکاست شهرت یافت. آنه فرانک زمانی که تنها ۱۶ سال داشت، در اردوگاه برگن در اثر ابتلا به حصبه جان باخت.