همگرایی نظامیان ایران و ترکیه، تکمیل طرح خلعید دولت روحانی
سفر رسمی رجب طیب اردوغان رییس جمهور ترکیه به ایران درست یک هفته پس از سفر بسیار مهم و بی سابقه ژنرال حلوصی آکار رئیس ستاد ارتش ترکیه و رایزنیهای وی با فرماندهان نظامی ایران خبر از گشوده شدن صفحهای جدید در شطرنج خاورمیانه میدهد. خبری جدید، ولی، مدلی قدیمی که یادآور همپیمانی رضا شاه و آتاتورک برای تثبیت قدرت دو رهبر در آستانه قرن بیستم بود.
در کنار هرگونه تحلیل سیاسی و راهبردی در رابطه با نزدیکی تاکتیکی دو کشور به واسطه خطر استقلال کردستان عراق و اثری که چنین موضوعی بر آنچه مقامات ارشد ایران و ترکیه تحت عنوان ضد امنیت ملی خود می بینند. نکته اساسی در جریان این همگرایی تکمیل طرح خلع ید دولت حسن روحانی در سیاست خارجی است.
انتصاب سرلشکر محمد باقری رئیس ستاد کل نیروهای مسلح به جای سردار پاسدار محمد علی فروزنده اراده رهبر ایران در چابک سازی مجموعه نیروهای مسلح ایران برای نقشآفرینی بیشتر برای سنگرسازی در سیاست خارجی را به وضوح نشان داد. البته سرعت و عمق تحولات ژئوپولوتیک و ژئواستراتژیک منطقه به نوعی توجیهگر احساس خطر مضاعف حاکمیت و بهینهسازی ساز و کار فرماندهی نیروهای مسلح برای ورود و مدیریت بحرانهای چند لایه درونی و پیرامونی است.
سفر علنی باقری به ترکیه و پوشش خبری گسترده آن در رسانههای داخلی، و متعاقبا سفر ارشدترین ژنرال ارتش ترکیه به ایران برای بررسی و تصمیم گیری در خصوص مسایل و همکاریهای نظامی دو جانبه و منطقهای و همچنین به فرجام نرسیدن برجام دولت روحانی در عرصه بینالمللی برای بازگشت ایران به بازارهای سرمایه جهانی، در عمل وجاهت کاربردی دولت حسن روحانی را به نازلترین سطح ممکن رسانده و عملا آن را از حیز انتفاء انداخته است.
مطمئنا این کاهش کاربردی نقش دولت روحانی میبایست توسط قدرت برتر(ستاد کل و قرار گاه خاتم) پر شود تا خلا موجود و آشفتگیهای پی در پی منطقهای که امنیت حاکمیت نظام را با بحرانهای مخرب و آنی روبرو کرده نتواند از حد قابل کنترل فراتر رود. تعویق و تغییر نوع بحران عملا به عنوان بهترین گزینه برای نظامهای سیاسی کاربرد فراوانی دارد.
برگزاری همهپرسی استقلال کردستان عراق پس از حذف قدرت نظامی داعش که عملا برای 4 سال معادلات منطقهای و بینالمللی را تحت تاثیر خود قرار داده بود، بحرانی جدید و فراگیر در سطح منطقه ایجاد کرده است. اعلام مخالفت شدید و اتخاذ سیاست تحریمی علیه اقلیم کردستان توسط کشورهای ایران و ترکیه در پی انجام همهپرسی، با توجه به داشتن سرزمین و جمعیت میلیونی کرد در هرکدام از این کشورها میتواند عواقب امنیتی فراوانی برای دو حاکمیت به همراه داشته باشد. تقابل و دفع این خطرات مستقیما بر عهده نیروهای مسلح ایران و ترکیه گذاشته شده و سیاستمداران میانی مانند محمد جواد ظریف به عنوان وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی ایران حتی دیگر نقش پیام رسان بین دو حاکمیت را ایفا نمیکند.
نگاه ترکیه به موضوع همه پرسی، مبتنی بر نگرانی بنیادین حاکمیت آن کشور نسبت به قدرت "گریز از مرکزی" است که هرگونه پیشرفت به سوی استقلال، برای قوم کرد مقیم قلمرو فعلی این کشور که شامل بخشهایی از کردستان تاریخی- طبیعی است ایجاد کرده است. ترکان ترکیه بطور تاریخی و فرهنگی هیچ پیوند ماهوی با قوم کرد ندارند، به جزء قرنها استیلای نظامی و اقتصادی بر بخشهای بزرگی از سرزمین کردستان که به اشغال امپراتوری عثمانی درآمده بود.
صادق ملکی، تحلیل گر سیاسی در یادداشتی برای دیپلماسی ایرانی می گوید: "امروز اردوغان به تهران آمده است تا شاید بتواند به بخشهای دیگری از اهداف خود نه در قالب جنگ، بلکه در قالب صلح دست یابد. باور به تغییر اردوغان و راهبرد ترکیه در عدم رقابت مخرب با ایران اگر غیرممکن نباشد، بسیار سخت است. از نگاه ترکیهای که بر آن اردوغان حکمرانی مینماید، دنیای سیاست، صحنه تامین منافع به هر بها است. در این راستا اتوبانی که اردوغان در آن تردد مینماید به وسعت واشنگتن – مسکو بوده و ایستگاههایی چون تل آویو، اربیل، ریاض و حتی اگر ایجاب نماید، تهران نیز می تواند برای آن تنفس گاهی برای تجدید قوا باشد".
به عبارت دیگر، واهمه ترکیه از افزایش تمایلات هویت خواهانه مردمان کرد در هر قلمرویی که باشند، مبتنی بر تلقی تهدید ذاتی از هویت طلبی قوم کرد علیه هویت ترکی نظام سیاسی ترکیه است. ولی در مورد ماهیت هویت ایرانی و ارتباط آن با هویت کردی، نه تنها تقارب، بلکه هم-بنیادی و یگانگی قابل توجهای وجود دارد که عملا موضوع تقابل هویتی را منتفی می سازد. با این حال، تفاوتی بنیادین بین منافع ملی مورد پنداشت نظام سیاسی-عقیدتی جمهوری اسلامی و کشور-ملت ایرانی وجود دارد که توجه به آن ضروری است[1].
درک این تفاوت ماهوی بین "منافع نظام سیاسی-عقیدتی فعلی ایران" و "منافع کشور-ملت ایرانی" در مواجهه با موضوع استقلال کردستان بسیار راه گشاست. حتی ردپای این تفاوت را میتوان به تمایز رویکرد اتخاذی بین رییس جمهور منتخب و رهبر ایران در مذاکرات خود با اردوغان مشاهده کرد. آنجایی که رهبر نظام سیاسی-عقیدتی حاکم بر ایران همنوا با اردوغان خواستار اعمال هرگونه اقدام لازم جهت جلوگیری از استقلال اقلیم کردستان عراق می شود و رییس جمهور منتخب مردم ایران از لزوم پیشگیری از تحمیل سختی و مرارت بیشتر به مردم کرد صحبت میکند.
به هر روی، تعامل تاکتیکی بین نظامیان سکولار ترکیه که عضوی از پیمان ناتو هستند و و نظامیان ولایتمدار جمهوری اسلامی که بطور بنیادین در تقابل با منافع تعریف شده پیمان ناتو حرکت میکنند نمیتواند ماندگار باشد. از دیگر سو، کاهش شدید نقش دولت روحانی در تعدیل سیاستهای ایدوئولوژیک - محور رهبر و حامیان وی، هم در عرصه داخلی و منطقهای، موضوعی است که در راستای منافع ملی ایران نیست.
[1] طبق معیار متداوال تشخیص هویت ایرانی، بطور تاریخی و فرهنگی، قوم کرد بن مایه هویت ایرانی است. اینکه بواسطه اشغال و پاره پاره شدن قلمروی تاریخی ایران پس از ساسانیان و تصاحب کل آنچه در قرون پس از گسترش اسلام به "عراق عرب" ( شامل مرکز و جنوب عراق فعلی و شامات) و "عراق عجم" که همان سرزمین های ایرانی شامل کردستان بزرگ بوده است رجوع کنیم، تعلق فرهنگی-تاریخی کردستان به جهان تمدنی ایرانی قابل رویت است. موضوعی که در مورد ترکیه صدق نمی کند.