کردها و امید سترون به سیاست خاورمیانهای آمریکا
حمله داعش به اقلیم کردستان عراق در سال ۲۰۱۴ و بعدها به شهر کوبانی در کردستان سوریه، کردها را به ائتلاف جهانی ضدداعش کشاند. این ائتلاف، سطح روابط کردها و آمریکا را گسترش داد و به تبع آن، انتظارات آنان را از همپیمانی با آمریکا، بالا برد. تحولات اخیر در عراق و سوریه البته بر خوشبینانه بودن این انتظارات گواهی میدهد.
- آغازی تلخ در روابط آمریکا و کردهای عراق
حضور آمریکا در کرستان عراق، به دهه هفتاد میلادی برمیگردد. زمانیکه آمریکا در جدال دولت محمدرضاشاه ایران و صدامحسین، از ملا مصطفی بارزانی، که آن زمان رهبری جنبش ناسیونالیستی کردها در عراق را برعهده داشت، حمایت مالی و لجستیکی کرد، تا با تضعیف عراق، به همپیمان خود در تهران یاری رساند؛ اما دیری نپایید که تهران و بغداد در نشست صلح الجزایر در سال ۱۹۷۵ میلادی که معمارش «هنری کیسینجر»، مشاور امنیتی ریچارد نیکسون، رئیسجمهور وقت آمریکا بود، اختلافات خود را کنار نهادند و در نتیجه، آمریکا حمایتهای خود را از کردها متوقف کرد. امری که جنبش کردها را با اضمحلال روبرو کرد و آنان را در معرض پاکسازی قومی از جانب صدامحسین قرارداد. جالب اینکه وقتی بعدها از هنری کیسینجر در نشست کمسیون امنیت ملی آمریکا درخصوص پشتکردن به کردها بهصورت انتقادآمیزی سؤال شد، او پاسخ داد:«امور محرمانه امنیتی را نباید با کارهای خیرخواهانه اشتباه گرفت».
- اوجگیری کردها و گسترش روابط با آمریکا
دو جنگ خلیج فارس و سرنگونی رژیم صدام در ۲۰۰۳ میلادی، برگ دیگری از حضور کردها در صحنه سیاسی عراق و منطقه را ورق زد. گستره وسیع تبادلات اقتصادی و نفتی، تأسیس دفتر روابط خارجی با جذب بیشاز ۳۶ کنسولگری از سراسر جهان، ازجمله آمریکا به اربیل، جایگاه بینالمللی اقلیم را ارتقا داد. امضای قراردادهای هنگفت و سودآور نفتی با شرکتهای غربی نیز ازجمله قدمهایی بود که کردها در راستای جلب حمایت جهانی برداشتند. مسعود بارزانی در مصاحبهای، در رابطه با امضای قراردادهای نفتی گفته بود: «اگر شرکتی مانند اکسون موبیل به کردستان بیاید، بهمانند آمدن ده تیپ نظامی آمریکاست». سخنانی از این دست، بهوضوح سرمایهگذاری مقامات اقلیم بر پشتیبانی آمریکا از کردها را در مواقع حساس، نشان میدهد.
با حمله داعش به کردستان در سال ۲۰۱۴، روابط اقلیم با جهان خارج و ازجمله آمریکا، به حوزه نظامی-امنیتی نیز کشیده شد. روابطی که خوشایند دولت مرکزی عراق نبود. معلق ماندن اختلافات ارضی و نفتی بین اربیل و بغداد، مقامات اقلیم را متقاعد کرد تا ایده برگزاری رفراندوم برای استقلال از عراق را مطرح کنند. این رفراندوم علیرغم هشدارهای منطقهای و جهانی برگزار شد و بیشاز ۹۲درصد از مردم اقلیم، به آن رأی مثبت دادند. تحولی که زنگ خطر را برای دولت مرکزی عراق، که در توقف رفراندوم ناکام مانده بود، به صدا درآورد.
- ناامیدی کردها از دیپلماسی خاورمیانهای آمریکا بعد از رفراندوم استقلال
تنها سه هفته پساز رفراندوم کردستان در مهرماه ۱۳۹۶، دولت عراق با همکاری نیروی قدس سپاه پاسداران جمهوری اسلامی ایران، به تهدید خود در بازپسگیری کرکوک، شهر حساس نفتخیز و دیگر مناطق مورد مناقشه بین دو طرف، جامه عمل پوشاند. عملیاتی که برخلاف تصور کردها، بدون واکنش آمریکا و البته با هماهنگی مخفیانه یک جناح از حزب اتحادیه میهنی کردستان با دولت مرکزی عراق، تقریباً بدون درگیری، به کنترل سه ساله کردها بر نقاط کلیدی جغرافیایی پایان داد. بیتفاوتی آمریکا در این خصوص و همچنین مخالفت جدی و آشکار این ابرقدرت با رفراندوم استقلال، خشم مقامات اقلیم را برانگیخت؛ بهطوری که مسعود بارزانی، در مصاحبهای با خبرگزاری «ان-پی-آر» گفت: «روابط کردستان با آمریکا پساز حمله نیروهای عراق به خاک کردستان، بهشدت خدشهدار شد». او در این مصاحبه، از لزوم بازنگری بر روابط اقلیم کردستان با آمریکا در پی حمایت این کشور از عراق سخن بهمیان آورد.
آمریکا باری دیگر، در شرایطی که کردها به حمایت این قدرت جهانی دل بسته بودند، به آنان پشت کرد؛ تجربه تلخی که کردهای سوریه نیز ممکن است در آیندهای نهچندان دور، تجربه کنند.
- کردهای سوریه و ورود به روابطی غیرمنتظره با آمریکا
با آغاز بحران داخلی سوریه در سال ۲۰۱۱ میلادی، موقعیت کردها در صحنه سیاسی سوریه بهبود یافت. گروه موسوم به «گردانهای مدافع خلق»، کنترل کردستان سوریه (موسوم به روژآوا) را بهدست گرفتند و با تأسیس سیستم خود-مدیریتی سکولار دمکراتیک، توجه جهانیان را به این منطقه جلب کردند.
سیاست داخلی این بازیگر جدید، البته مقالی دیگر میطلبد. آنچه که در اینجا مورد توجه است، تجربه سیاست خارجی روژآوا است که جنگ داعش، در آن نقش محوری دارد. فصل جدیدی از روابط آمریکا با کردها، اینبار در سوریه با اظهارات جان کری، وزیر خارجه وقت آمریکا گشوده شد، زمانی که او گفت: «کمک نکردن به کردها که در شهر کوبانی با داعش میجنگند، غیرمسؤولانه و از نظر اخلاقی، بسیار مشکل است».
از آن زمان به بعد، دولت باراک اوباما و بعدها دونالد ترامپ، به شیوهای مستمر با یگانهای مدافع خلق روژآوا در همکاری و ارتباط بودهاند. «برت مک گورک»، نماینده ویژه آمریکا برای جنگ علیه داعش در خاورمیانه، بارها به کردستان سوریه سفر کرد و زمینه ارتباط تنگاتنگ کردهای سوریه با آمریکا روزبهروز گستردهتر شد. امری که به تیرگی روابط ترکیه با آمریکا انجامید. دولت ترکیه کردهای سوریه را بخشی از گروه پ.ک.ک، که برای آزادی کردستان ترکیه میجنگند، تلقی میکند. نگرانی ترکیه از روند روبه رشد نفوذ کردها در سوریه، حتی منجر به این شد که ارتش ترکیه به مناطقی از شمال سوریه، ازجمله عفرین وارد شود و برای مقابله با کردها، به گروههای مسلح مانند جبهةالنصره، که متهم به ارتباط با القاعده است، کمک کند. جالب ایناستکه این سیاست ابهامآمیز دولت ترکیه، صدای مقامات بلندپایه آمریکایی مانند جو بایدن، معاون باراک اوباما را درآورد، وقتی که گفت: «ما در متقاعد کردن متحدان آمریکا ازجمله ترکیه، در توقف کمک به گروه داعش و جبهةالنصره مشکل داشتیم». آمریکا همچنین از ترکیه خواسته بود تا از صادرات نفت داعش ازطریق خاک ترکیه جلوگیری کند.
ترکیه البته به تلاشهایش برای تضعیف کردهای سوریه ادامه داد، تا اینکه بالاخره در اوایل آذرماه امسال، مقامات ترکیه از قبول درخواست آن کشور از آمریکا، مبنیبر توقف کمک تسلیحاتی آمریکا به کردهای سوریه خبر دادند. به نقل از خبرگزاری آسوشیتدپرس، دونالد ترامپ این قول را در یک گفتوگوی تلفنی با همتای ترک خود، رجبطیب اردوغان به او داده است. این تحول در سیاست خارجی آمریکا در قبال کردها در خاورمیانه، قدرت مانور آنان را در پهنه بحرانزده سوریه دچار نوساناتی خواهد کرد. باتوجه به این چرخش سیاست آمریکا نسبتبه کردهای سوریه و همینطور، علنی شدن طرح دولت دمشق برای بازپسگیری مناطق تحت کنترل کردها، بسیار محتمل است که سناریوی کردستان عراق، که در آن آمریکا از کردها در برابر حمله عراق حمایتی نکرد، اینبار در روژآوا تکرار شود.
- تفاوتها بین دو کردستان و سیاست خارجی آمریکا نسبتبه کردها
بسیاری اما استدلال میکنند که بین دو کردستان عراق و سوریه، آنقدر تفاوت هست تا در رویکرد کلی سیاست آمریکا نسبتبه کردها تأثیر بگذارد. نکاتی از قبیل اینکه کردستان سوریه مانند همتای عراقیاش درگیر فساد اداری و مالی، نزاعهای حزبی و دودستگی نظامی نیست و اینکه کردهای سوریه تمام شانسشان را به تاس حمایت آمریکا نبستهاند و با روسیه نیز هماهنگیهایی دارند. اگرچه این استدلالها با درنظرگرفتن دیگر فاکتورها، تاحدودی درست است، ولی بهدلایلی نمیتواند ضامن تغییر رویکرد کلان سیاست خارجی آمریکا نسبتبه کردها، از نقطهای به نقطه دیگر باشد. پرسش این است که چرا؟
سیاست خارجی آمریکا، بیشک تا حدود زیادی از الگوها و سنتهایی پیروی میکند که بخش اعظم روابط و مناسبات بین دول و دیگر بازیگران جهانی را شکل میدهند. اصل حفظ وضع موجود(status quo) یکی از این قواعد نانوشته در نظام بینالملل است. دولت-ملتهای عضو سازمان ملل، بهدلیل همین اصل، در اغلب موارد، حمایتهای خود از بازیگرانی مانند کردها را تا جایی ادامه میدهند که به این الگوها لطمهای وارد نشود. بهطور مثال، سکوت اتحادیه اروپا درخصوص سرکوب خشونتآمیز رأیدهندگان کاتالونیایی در روز برگزاری رفراندوم استقلال و دستگیری سران کاتالونیا در ماه گذشته ازسوی پلیس دولت اسپانیا، با چنین استدلالی، قابل درک است.
شاید بههمین دلیل بود که واکنش آمریکا به دو تهدید نظامی علیه کردستان عراق در طول سه سال اخیر، کاملاً متفاوت بود. سال ۲۰۱۴ میلادی، در جریان نزدیکشدن داعش به اربیل، پایتخت اقلیم کردستان، آمریکا در کمتر از یک روز، با بمباران نیروهای درحال پیشروی داعش بهسمت کردستان، به همپیمانی خود با کردها صحه عمل گذاشت. درست سه سال پس از این ماجرا، کردستان بار دیگر مورد تهدید نظامی قرارگرفت. این بار، تهدید ازجانب نیروهای دولت عراق که درصدد بازپسگیری کرکوک و دیگر مناطق مورد مناقشه بین کردها و بغداد بودند، متوجه اقلیم کردستان شد. شاید امید به تکرار واکنشی مشابه ازجانب آمریکا به این تهدید، اعتمادبهنفس کردها را چنان بالا برده بود که اربیل وقعی به تهدیدات دولت عراق ننهد؛ اما نیروهای عراق، ظرف چند ساعت و با آگاهی و البته عدم واکنش آمریکا، تمامی مناطق مورد مناقشه را از کردها پس گرفتند.
آیا چنین سرنوشتی برای کردهای سوریه نیز محتمل است؟ احتمال اقدام نیروهای بشار اسد به بازپسگیری مناطق تحت کنترل کردها، با در نظر گرفتن حمایتهای ایران و روسیه از دمشق، امری دور از ذهن نیست. چنین سناریویی کردها را با چالشی جدی روبرو خواهد کرد؛ چراکه آمریکا همکاری خود را با کردهای سوریه، تنها در چارچوب مبارزه با داعش تعریف کرده است.
- نتیجه
چالش آمریکا برای حفظ ثبات عراق پس ازاشغال این کشور در سال ۲۰۰۳ میلادی، جایگاه ویژهای به این کشور در سیاست خارجی آمریکا داده است. امید مقامات اربیل به واکنش حمایتی آمریکا از کردها در نزاع با عراق، نشاندهنده فقدان درکی درست از سازوکارهای نظام بینالملل و همینطور سیاست بلندمدت خارجی آمریکا درقبال عراق است. از سویی دیگر، مسعود بارزانی در طول ۱۴سال زمامداریاش نتوانست نیروهای پیشمرگ وفادار به دو حزب اصلی اقلیم را به زیر فرمان دولت اقلیم درآورد. امری که شکست اخیر اقلیم دربرابر بغداد را رقم زد؛ شکستی که ریل استقلال اقلیم را برای مدتی نامعلوم متوقف کرد.
در سوریه اما «نیرویهای دموکراتیک سوریه»، که رهبری آن را کردها برعهده دارند، در بازپسگیری شهر رقه، پایتخت داعش، شرکت کردند. این نوع همکاری البته ممکن است انتظاراتی درمیان کردهای سوریه، نسبتبه آمریکا ایجاد کره باشد؛ اما با توجه به اجابت درخواست ترکیه از طرف آمریکا برای توقف کمکهای تسلیحاتی به کردها در سوریه، میتوان استدلال کرد که سیاست خارجی آمریکا، صرفنظر از تفاوتهای داخلی کردستان سوریه با کردستان عراق، تفاوت چندانی نخواهد کرد.
با توجه به اهمیت بالای دمشق در برنامه استراتژیک روسیه، بعید است کردها بتوانند از کارت روسیه برای جبران از دستدادن حامیشان آمریکا، پساز افول داعش در سوریه بهره گیرند.
با شرحی که رفت، میتوان نتیجه گرفت که کارت «حمایت آمریکا» روی میز چانهزنی سیاسی کردها در خاورمیانه، چندان نویدبخش نبوده است. در ادامه سلسله تلاشهای دیپلماتیک برای ازسرگیری مذاکرات با بغداد، نیچیروان بارزانی، نخستوزیر اقلیم کردستان عراق، در اوایل آذر امسال با رئیسجمهور فرانسه دیدار کرد. همزمان «ترزا می»، نخستوزیر بریتانیا، در تماسی تلفنی، از او برای سفر به لندن، در آیندهای نزدیک دعوت کرد. بارزانی همچنین در چند روز آینده، به دیدار آنگلا مرکل در آلمان میورد. غیبت آمریکا در کمپین جدید دیپلماسی کردها، شاید نشانهای از فاصلهگرفتن آنان از امید بهبارننشستهشان به روابط با آمریکا باشد.