گامهای مبهم دولت ترامپ در مواجهه با برجام
وزارت خارجه امریکا، براساس موافقتنامه برجام، برخی از تحریمهای تعلیقشده علیه ایران را برای بار دوم، بهمدت ۱۲۰ روز دیگر تمدید کرد و همزمان، سخنگوی وزارت خارجه آمریکا، خاطرنشان کرد که این تمدید، نه به معنی آن است که دولت ترامپ ماه آینده برجام را تأیید خواهد کرد و نه بهمنزله تأیید رفتار دولت ایران در تولید بیثباتی در منطقه است. همزمان نیز دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا، تهدیدهایی را متوجه ایران کرده و گفته بهزودی خواهید دید که با برجام چه خواهیم کرد. همه این مواضع گاه متناقض در ارتباط با برجام، این سؤال را ایجاد میکند که برخلاف برخی مواضع انتخاباتی که ترامپ اتخاذ کرده بود، مانند لغو معاهده زیستمحیطی پاریس، چرا در این مورد، دولت ترامپ هنوز نتوانسته است قاطعانه تصمیمگیری کند؟
دلایل این مسأله هم به عوامل مختلفی برمیگردد که برخی از مهمترین آنها مورد بررسی قرار میگیرد:
الف - مخالفت دستگاههای اطلاعاتی آمریکا
دولت ترامپ برای آنکه بتواند برجام را پشت سر گذاشته و آن را لغو کند، نیازمند نظر کارشناسی سیستمهای اطلاعاتی امریکا است که بتواند آن را بهانه خروج قرار دهد. به گزارش گاردین، در ماه گذشته، کارشناسان سیا تحت فشار مدیریت جدید قرار گرفتهاند که برخلاف نظر کارشناسی خود، به تولید گزارشهایی بپردازند که برنامه هستهای ایران و نیز دولت ایران را خطر جدی معرفی کنند. بنابر این گزارش، تیمهای کارشناسی درون دستگاههای اطلاعاتی امریکا، حاضر نشدهاند که چنین گزارشهای سفارشی را مانند زمان صدام حسین تولید کنند. در دولت اوباما و مذاکرات برجام، سازمانهای اطلاعاتی، نقش مهمی در برآورد و تهیه پیشنهاداتی داشتند که برجام برمبنای آن شکل گرفت و شدیدترین برنامه نظارتی علیه برنامه هستهای ایران را شکل داد.
تجربه تاریخی نیز نشان میدهد که درمورد ایران، در چالشهای میان دولت و سیستم اطلاعاتی آمریکا، سیستم کارشناسی برنده شده است. در سال ۲۰۰۷، دولت جرج بوش، علیرغم فشاری که نئومحافظهکاران و نیز دیک چینی وارد میکردند تا از انتشار گزارشی که سازمانهای اطلاعاتی درمورد ایران تهیه کرده بودند، جلوگیری کنند، اما بعد از یک سال، درنهایت مجبور به عقبنشینی شدند. این گزارش نشان میداد که ایران، از سال ۲۰۰۳، هیچ گامی برای نظامیکردن برنامه هستهای خود برنداشته است؛ چیزی که برای نئومحافظهکارانی که دنبال عراقیزه کردن ایران بودند، از جنبه تبلیغاتی، بهمعنای کنار گذاشتن پروژهشان بود .
جدا از این، مخالفت سازمانهای اطلاعاتی آمریکا با شخص دونالد ترامپ، بسیار گستردهتر از این حرفهاست. درز اطلاعاتی از سخنان و مواضع و گفتوگوهای خصوصی ترامپ، ازجمله نمونههایی است که حامیان قدرتمندی در سیستم اطلاعاتی دارد.
تاکنون سابقه نداشته که مسؤولان سابق سازمانهای اطلاعاتی، از رئیسجمهور آمریکا، با عباراتی یاد کنند که در حال حاضر، مورد استفاده قرار میگیرد. جان برنان، رئیس سابق سیا و جیمز کلپر، رئیس پیشین سازمان اطلاعات آمریکا، حضور ترامپ را در قدرت، در تعارض با امنیت ملی آمریکا قلمداد کردهاند. بنابراین، در این موضوع هم ترامپ بعید است بتواند حامیان قدرتمندی در دستگاههای اطلاعاتی پیدا کند که بتواند ازطریق آنها تئوری خطر ایران هستهای را به افکار عمومی بفروشد.
ب- مخالفت مشاوران اصلی سیستم امنیتی و دفاعی ترامپ
در شورای عالی امنیت ملی آمریکا نیز جیمز متیس، وزیر دفاع و مکمستر، مشاور امنیت ملی امریکا، که نظامیان باسابقهای هستند، هرچند مواضع تندی علیه ایران دارند، اما معقدند که برجام باید حفظ شود؛ ولی در موارد دیگر، ازجمله فعالیتهای موشکی ایران و نفوذ و مداخلات منطقهای ایران، برخورد شود؛ و این هم، از جنبه ساختاری مانعی دیگر در مقابل ترامپ، برای خروج محسوب میشود. تصمیمگیری فردی ترامپ در این مورد، با مشکلات و موانع زیادی مواجه خواهد شد.
ج- خطر روزافزون کرهشمالی
زمانی که ترامپ درمورد ایران در تبلیغات انتخاباتی سخن میگفت، کرهشمالی به آزمایشهای موشکی دست نزده بود. امروز با آزمایش بمب هیدروژنی، کرهشمالی به خطر نخست امنیتی برای سیستم امریکا و نیز دو متحد اصلی آمریکا، یعنی ژاپن و کرهجنوبی، تبدیل شده است. کرهشمالی علناً آمریکا را به حمله هستهای تهدید کرده است و علیرغم تهدیدها و تحریمهایی که روزبهروز افزایش مییابد، عملاً دست آمریکا برای انجام عمل قاطع بهمنظور توقف کرهشمالی بسته است. علیرغم تهدیدهای شداد و غلاظ ترامپ، دستهای آمریکا برای اقدام سوزان و قاطع علیه این کشور بسته است، زیرا نتایج و تبعات آن غیرقابل کنترل و مدیریت است. آمریکا، درعمل، بهجز تحریمهای سازمان ملل متحد، کاری نتوانسته انجام دهد و مجبور شده که از چین بخواهد این موضوع را حل کند. در چنین فضایی که رسانههای آمریکا نیز در آن میدمند، برجستهکردن مسأله و خطر هستهای ایران که عملاً حل شده و آژانس بینالمللی نیز تأیید کرده که ایران به تعهداتش عمل میکند، توانایی تبلیغاتی چندانی ندارد؛ زیرا بهترین حالتی که آمریکا برای کرهشمالی تصور میکند، قراردادی مانند برجام است. چیزی که کرهشمالی به آن تن درنخواهد داد. اکنون ترامپ نمیتواند هم ایران را از مزایای برجام که عمدتاً به مسائل بانکی و مالی و سرمایهگذاری مربوط میشود، محروم کند و هم بخواهد بر برنامه هستهایش نظارت همهجانبه داشته باشد. بنابراین تا زمانیکه مسأله کرهشمالی حل نشود، دولت ترامپ نمیتواند خروج از برجام را توجیه کند؛ جز آنکه تصمیمگیری مجدد در مورد آن را به کنگره آمریکا حواله دهد. بههرحال، کرهشمالی برای ایران موهبتی تبلیغاتی است که موافقان حفظ برجام را در میان افکار عمومی آمریکا بیش از گذشته افزایش داده است.
د- مخالفت تمام کشورهای قرارداد برجام با دولت ترامپ
ترامپ برخلاف دولت اوباما که سعی در ایجاد اجماع داشت، برای خروج از برجام، با مخالفت کلیه کشورهای شرکتکننده در مذاکره که شامل اعضای ثابت شورای امنیت نیز میشود، مواجه است. روسیه، چین، فرانسه، آلمان و بریتانیا، همه معتقدند حفظ برجام، اقدامی برای صلح و امنیت بینالمللی است. در این میان، حتی بریتانیا نیز که متحد بسیار نزدیک امریکا بهشمار میرود، برخلاف مسأله عراق در زمان جرج بوش، از تدوام برجام حمایت میکند. در چنین فضای بینالمللی، خروج از برجام، در افکار عمومی جهانی، دولت ترامپ را مسبب هر نوع ناامنی و خطری برای صلح بینالمللی ناشی از آن قلمداد خواهد کرد. در این میان، نباید فراموش شود که با افزایش تنش میان روسیه و چین با آمریکا، که در دو دهه گذشته بیسابقه بوده است، بهویژه روسیه را بهسمت حمایتهای نظامی و امنیتی از ایران سوق خواهد داد که چندان مطلوب امریکا نخواهد بود.
ه- تغییرات منطقهای توازن قوا
برخلاف زمان مذاکرات برجام، موقعیت منطقهای ایران، بهظاهر تقویت شده است. شکست داعش در عراق و سوریه و تثبیت موقعیت بشار اسد، برخلاف موقعیت لرزانش در چند سال قبل و نیز اختلاف میان کشورهای شورای همکاری خلیجفارس بر سر بحران قطر، وزنه منطقهای ایران را در مقایسه با زمان مذاکرات برجام، به نفع ایران تغییر داده است؛ منتها این تغییر نمیتواند زمان درازی داشته باشد. هرنوع تحول در جنگ یمن، سازش روسها و آمریکاییها در سوریه و ادامه روند پشت به ایران، رو به عربستان در عراق، ازجمله عواملی است که بهسرعت به جایگاه رژیم ایران در منطقه آسیب خواهد رساند.
و- تمایل ایران برای معامله با دولت ترامپ
بعد از برجام، مذاکره تهران با واشنگتن، بهصورت امری عادی و پذیرفتهشده در آمده است و لذا ایران، پیامهایی برای مذاکره با دولت ترامپ و همکاری منطقهای، ازجمله مقابله با داعش، برای آن کشور فرستاده است. دولت ترامپ چون فاقد دکترین مشخص است، هنوز نتوانسته تصمیمگیری کند. بههرحال در دولت آمریکا، کسانی هستند که معتقدند مذاکره و توافق با ایران، امکان مهار و مدیریت این کشور را بیشتر فراهم میآورد، تا افزایش سطح درگیری و خصومت. حال باید دید در حضور هیأت ایرانی در سازمان ملل متحد، در هفته آینده، چه سطحی از مذاکرات و چه گفتوگوهایی انجام خواهد گرفت.
در مجموع با فاکتورهایی که مطرح شد و با خطر روزافزون و فوری کرهشمالی، دولت ترامپ برای لغو برجام، با مشکلات جدی مواجه است و گامهایش همچنان مبهم باقی خواهد ماند و شانس کمی برای اتخاذ موضع خروج در ماه اکتبر وجود دارد. در بدترین حالت، دولت ترامپ همچنان که خانم نیکی هیلی، نماینده آمریکا در سازمان ملل، در سخنرانی خود مطرح کرد، تصمیمگیری در این مورد را به مجلس نمایندگان و سنا حواله خواهد داد؛ ولی بعید است در ششماه آینده، آمریکا تصمیم قاطعی برای خروج از برجام اتخاذ کند.