«جمهوری دورهمی»؛ بازخوانی نامه جدید کروبی از حصر
میگویند «در همیشه بر یک پاشنه نمیچرخد». این یعنی شرایط و اوضاع تغییر خواهد کرد. در فردای روزی که ابرهای تیره کنار رود و قرار باشد تاریخ جمهوری اسلامی ایران را بازخوانی کنند، نامههای مهدی کروبی از حصر قطعا بخش مهمی از بازخوانی عمر جمهوری اسلامی خواهد بود.
مهدی کروبی بار دیگر از حصر نامهای مهم بیرون داده است تا نشان دهد حصر غیرقانونی که از اسفندماه سال ۸۹ آغاز شده، نه باورش به فسادی که در حاکمیت شکل گرفته را متزلزل کرده و نه صدایش را خاموش. او همچنان صدای فریاد سرکوبشده مردم در سال ۸۸ است. فراموش نشود که به گفته فرزندان آقای کروبی، او در برههای از حصر حتی از هواخوری، دیدن نور آفتاب و خواندن روزنامه نیز محروم بود. با این حال، مهدی کروبی بار دیگر قلم در دست گرفته و برگی دیگر از کارنامه جمهوری اسلامی ایران را تقریر نموده است. اما این بار مخاطب او، «آیتالله جنتی، دبیر شورای نگهبان» است؛ فردی که کروبی با اشاره به ۹۳ سال سنش، نوشته: «شنیدهام کهولت سن، شما را از درک بسیاری از مسائل عاجز کرده است». این خود نکتهای است برای تاریخنویسی کارنامه جمهوری اسلامی ایران که پیرمردی «عاجز از درک» را در جایگاههای مهمی از جمله ریاست مجلس خبرگان و دبیری شورای نگهبان گماردهاند.
اما جان کلام کروبی در نامهای که به جنتی نوشته، کوتاه و گویاست: تبدیل شدن جمهوری اسلامی به «جمهوری دورهمی».
او با اشاره به «تعفن»ی که انبوه پروندههای مفاسد کلان دولتمردان حکومتی گواه آن است، مینویسد: «اگر این روزها همه بر فساد فراگیر در ارکان مختلف نظام معترفاند... باید ریشه اصلی آن را در رویکردی دانست که فکر میکند کشور عظیمی همچون ایران را میتواند دورهمی اداره کند».
این سخن او فراز بزرگی است از زبان یکی از فرزندان انقلاب اسلامی و یاران بنیانگذار این نظام که جمهوری اسلامی را نظامی متعفن و اداره کشور را نوعی شرکت سهامی خاص میبیند که به صورت «دورهمی» آن را اداره میکنند. این یعنی در این نظام مردم هیچ نقشی ندارند. پیشتر او در نامهای دیگر در ۲۱ فروردین ۹۵، خطاب به حسن روحانی، آنچه را امروز «جمهوری دورهمی» خوانده است، «پروژهی جمهوریزدایی» توصیف کرده بود.
با این توصیف، نامه جدید مهدی کروبی به جنتی، نامه او به نهادی است که قرار بود نگهبان جمهوریت باشد، ولی در عمل پروژه جمهوریتزدایی را بهخوبی پیش برده است. او نامه جدید خود خطاب به جنتی را در پی سخنان اخیر دبیر شورای نگهبان نوشت که در مصاحبهای در آستانه انتخابات آتی مجلس که در پایان سال جاری برگزار میشود، بیان کرده است. جنتی در آن مصاحبه گفته که «شورای نگهبان نهاد بیطرفی است و کار این نهاد در چارچوب قانون است و برای ما هیچ فرقی ندارد که فرد ثبتنامکننده مربوط به کدام جریان سیاسی است».
کروبی در نامهاش ۹ مورد جانبداری، نقض مصرح قانون و قانونشکنی شورای نگهبان را یکبهیک برشمرده و ترسیمی روشن از عملکرد این نهاد ارائه داده است تا دلیلی باشد بر اینکه در «جمهوری دورهمی» مورد اشاره او، «شورای نگهبان با دوری از وظایف ذاتی خود، به ابزاری در ید حاکمیت تبدیل شده است». او در مورد آنچه «حاکمیت» میخواند، توضیح بیشتری نمیدهد، ولی مراجعه به نامه دیگرش خطاب به حسن روحانی، منظور او را روشن میکند. او در آن نامه حاکمیت را «حاکمیت مستبد» توصیف کرده و خطاب به روحانی در مقام رییس جمهوری نوشته بود: «از حاکمیت مستبد بخواهید تا دادگاه علنیام را تشکیل دهد تا... ادله خود مبنیبر تقلب انتخابات ریاست جمهوری ۸۴، مهندسی انتخابات ریاست جمهوری ۸۸ و آنچه بر فرزندان این کشور در بازداشتگاههای قانونی و غیرقانونی گذشت را به اطلاع عموم برسانم. خروجی این دادگاه مشخص خواهد کرد که برگشته از انقلاب و نانجیب، و ادامهدهنده راه انقلاب و نجیب، کدامیک از طرفین دعوا و نزاع انتخابات ۸۸ قرار دارند».
در کاویدن این نکته که مرجع سخن کروبی درباره «حاکمیت » کیست، همین بس که در یاد داشته باشیم رهبر جمهوری اسلامی ایران، بیستم اسفندماه ۹۴، در سخنانی، معترضان به نتایج انتخابات سال ۸۸ را «نانجیب» توصیف کرده بود.
جان کلام اینکه مهدی کروبی با تکتک نامههایش تصویری روشن در برابر خواننده قرار میدهد از اینکه نظام جمهوری اسلامی چگونه دچار استحاله شده است؛ استحالهای که طی آن جمهوری اسلامی به «جمهوری دورهمی» تبدیل شده، شورای نگهبان قانون اساسی به «شورای نگهبان در دست حاکمیت» مبدل شده و حاکمیت نیز به «حاکمیت مستبد» تغییر ماهیت داده است.
در این میان نکته جالبی که در تکتک نامههای کروبی رعایت شده است، اینکه او هرگز به تصریح، نام از حاکمیت نمیبرد، ولی با استفاده از صنعت ادبی کنایه (الکنایة ابلغ من التصریح= کنایه گویاتر از تصریح است) در تکتک نامههایش ذهن خواننده را به سراغ مقامی میبرد که تعمدا از بردن نام او خودداری کرده است. بهرغم این کنایهگویی، کروبی جای تردید برای خواننده باقی نمیگذارد که آن «غایب حاضر» کیست.