اهداف مداخلات خارجی جمهوری اسلامی: امنیت و منافع ملی یا فرقه گرایی و جاه طلبی؟
رویدادهایی در منطقه خاورمیانه در جریان است که همه در حال خنثی کردن هزینههای جمهوری اسلامی در سالهای ۲۰۱۱ به بعد در عراق، سوریه و یمن هستند: از حملات اسرائیل به پایگاههای نظامی جمهوری اسلامی در سوریه و نزدیک شدن عربستان سعودی به عراق، تا اعلام بیطرفی دولت عراق در مناقشات میان جمهوری اسلامی و ایالات متحده و تحویل اس ۴۰۰ روسی به عربستان سعودی و از همکاریهای عربستان و اسرائیل تا اخطارهای مکرر و جدی اسرائیل به جمهوری اسلامی در باب حضور نظامی در سوریه. شرایط نظامی و دیپلماتیک خاورمیانه برای جمهوری اسلامی در سال ۹۷ چالشهای بیشتری را پیش رو دارد.
در این نوشته مداخلات نظامی خارجی جمهوری اسلامی را در چارچوب امنیت و منافع ملی ایران (و نه رژیم جمهوری اسلامی) مورد بررسی قرار میدهم و نه دغدغههای ایدئولوژیک و فرقه گرایی و جاه طلبیهای امپریالیستی و صدور انقلاب.
در چارچوب دوم جمهوری اسلامی موفقیتهایی کسب کرده است، مثل همراه کردن حوثیهای زیدی با حکومت شیعی در تهران، شکل دادن به لشگرها و گردانهای نظامی شیعه با حضور شیعیان پاکستانی، افغان، عراقی و لبنانی و وابسته کردن شیعیان اسلامگرا در منطقه به خود. این اقدامات مایه نزدیکی بیشتر حکومت بشار اسد و شیعیان عراق به جمهوری اسلامی شده و نفوذ جمهوری اسلامی را در لبنان افزایش داده است. اما پرسش این است که این افزایش نفوذ چه تاثیری بر امنیت ملی و منافع ملی کشور داشته است. این نفوذ چه تاثیری بر رفاه و رونق اقتصادی و بهبود اجتماعی وضعیت مردم خواهد داشت؟ در این بحث توجه داشته باشید که فرض تساوی رژیم، دولت-ملت و کشور ایران را از ابتدا نفی کردهایم چون اینها واقعا با هم مساوی نیستند.
اهداف مداخلات خارجی
در چارچوب منافع و امنیت ملی حضور نظامی برای رسیدن به اهدافی خاص صورت می گیرد مثل
۱) دسترسی به منابع کمیاب و ضروری برای پیشبرد یک برنامه حیاتی معطوف به امنیت کشور مثل کسب اورانیم در شرایطی که یک کشور با همسایگانی دارای بمب اتمی مواجه است و نیاز دارد برنامه اتمی خود را به پیش ببرد؛ لبنان و سوریه غیر از هم مرزی با اسرائیل و پایگاهی برای نابودی آن چه منابع کمیابی دارند؟
۲) حضور در مناطق کلیدی برای حفظ منافع ویژه مثل پایگاههای نظامی بسیاری از کشورها در جیبوتی برای امنیت کشتیهای خود در دریای سرخ و اقیانوس هند؛ جمهوری اسلامی در دریای مدیترانه یا شمال آفریقا چه منافعی دارد که با داشتن پایگاه نظامی در سوریه تامین میشود؟
۳) مقابله با یک خطر امنیتی بالقوه یا بالفعل مثل خطر داعش برای کشورهای اروپایی و ایالات متحده؛ چه خطری از سوی یمن ایران را تهدید میکرده که امروز سلاحها و دلارهای جمهوری اسلامی به سوی حوثیها سرازیر شده است؟
4) همکاری جمعی با همپیمانان برای حفظ ائتلافهای استراتژیک؛ آیا جمهوری اسلامی همپیمانی در منطقه دارد تا این مداخلهها ائتلاف آن را مستحکم تر سازد؟ و
5) کسب یا حفظ بازارهای خاص اقتصادی؛ آیا با حضور نظامی در عراق یا سوریه، بخشی از بازار آن در اختیار ایران قرار خواهد گرفت؟
هیچ یک از این اهداف پنجگانه فوق در مداخلات نظامی خارجی جمهوری اسلامی دیده نمیشود، بلکه در همه موارد این دیگر کشورها هستند که منافع و امنیت خود را دنبال کردهاند و جمهوری اسلامی تامین کننده منافع آنها بوده است، مثل منافع اقتصادی ترکیه در مناطقی که جمهوری اسلامی حضور نظامی دارد. جنگ و مداخلات نظامی در کشورهای صنعتی و آزاد موجب رونق تولید میشود اما در کشوری که همه چیزش را وارد میکند، به واردات بیشتر میانجامد.
بررسی منافع و مضار مداخله در نقاط بحرانی
مداخلات جمهوری اسلامی در مناطق مختلف متوجه به هیچ یک از موارد فوق نیست. فقدان یک راهبرد مشخص برای رسیدن به اهداف مشخص در مداخلات نظامی جمهوری اسلامی به چشم میخورد. حضور نظامی جمهوری اسلامی در هر کشور را میتوان یک به یک مورد بررسی قرار داد.
- سوریه
حضور نظامی جمهوری اسلامی در سوریه برای حفظ بشار اسد و تداوم ارسال تدارکات نظامی به حزب الله لبنان و پیگیری هدف نابودی اسرائیل است، که هیچ خطری برای امنیت و منافع ملی ایران ایجاد نکرده و نخواهد کرد. داعش هیچگاه خطری امنیتی برای ایران نبود. حضور نظامی در سوریه به بهانه دفاع از دو حرم شیعیان هزینه سالانه میلیاردها دلار را توجیه نمیکند و یک دروغ بسیار بزرگ به باورمندان شیعه بود. حضور داعش و النصره و احرار الشام هیچ خطری برای ایرانیان ایجاد نمیکرد و نمیکند. همکار جمهوری اسلامی در سوریه روسیه بوده است که هیچگاه طرف قابل اعتمادی در روابط خارجی ایران نبوده است.
این تعبیر که اگر در سوریه نبودیم، الان داعش در تهران بود کاملا بیاساس است. داعش خلا قدرت در سوریه و عراق را پر میکرد و در ایران خلا قدرتی وجود ندارد. طرح صادرات فسفات سوریه توسط ایران توسط رحیم صفوی تنها برای توجیه فریب آمیز اقتصادی مداخلات بود، چون نه از آغاز جزء اهداف بوده و نه محقق شده است.
دمشق و مسکو پس از ادعای ایران قراردادی ۵۰ ساله برای استخراج و صادرات فسفات سوریه امضا کردند،که ایران هیج سهمی در این قرارداد ندارد. سوریه منابعی برای ایران ندارد، بلکه ایران است که در ۴۰ سال گذشته نفت مجانی به سوریه داده است. با خرابیهای جنگ، تخمین زده می شود که سوریه به حدود ۲۰۰ میلیارد دلار سرمایه گذاری نیاز دارد، در حالی که شهرهایی مثل ایذه، قهدریجان، تویسرکان، دورود و کهریزسنگ نیاز شدید بیشتری به سرمایه گذاری دارند.
- یمن
ارسال تدارکات نظامی به یمن جنبه ایذایی برای مقابله با قدرت عربستان سعودی دارد، در حالی که عربستان سعودی هیچگاه خطری امنیتی برای ایران نبوده و منافع ایران را به خطر نینداخته است. مداخله در یمن در آینده هیچ نقشی در افزایش امنیت یا تامین منافع ملی ایران نخواهد داشت، چون این کشور آن چنان پاره پاره و درگیر چندین جنگ داخلی است، که نه منفعتی اقتصادی از مبادلات با این کشور حاصل خواهد شد و نه بحران سیاسی و جنگ داخلی یا صلح در آن تاثیری بر امنیت مردم ایران دارد.
- عراق
مداخله در عراق از سال ۲۰۰۳ با تامین بمبهای کنار جادهای برای شیعیان عراقی متوجه به عملیات ایذایی علیه نیروهای امریکایی بود که ایران را از شر یک دشمن جدی خود یعنی رژیم بعثی رهایی داد. داعش یک مسئله داخلی عراق و سوریه بود و داعش تا سالهای پایانی خود کاری به ایران نداشت. حضور جمهوری اسلانی در جنگ علیه داعش باعث عملیات داعش در تهران شد. ادعای دستگیری اعضای داعش در ایران برای خنثی کردن عملیات احتمالی آن هیچگاه با گزارش منابع مستقل تایید نشده است و هیچکدام از دستگیر شدگان ادعایی محاکمه نشدهاند.
- افغانستان
کمک به طالبان نیز با هدف افزایش هزینه برای نیروهای امریکایی و خروج آنها از منطقه انجام میگرفته، در حالی که حضور ایالات متحده در افغانستان هیچگاه خطر امنیتی برای ایران نبوده است، مگر آن که دشمن سازی موهوم به آنجا بیانجامد. اگر چنین بود از ابتدا جمهوری اسلامی با نیروهای آمریکایی در افغانستان در دوران خاتمی برای ایجاد ثبات سیاسی همکاری نمیکرد.
- لبنان
لبنان برای ایران چاهی است که سالانه صدها میلیون دلار پول در آن ریخته میشود، تا دشمنی با اسرائیل حفظ شود. این دشمنی چه منفعتی برای ایرانیان داشته است؟ اسرائیل در چه محدودههایی امنیت ملی ایران را تهدید میکند؟ پاسخ از منظر سیاست عقلانی و نه سیاست فرقه گرا و ایدئولوژیک این است: هیچ.
مخاطرات امنیتی مداخلهها
مداخله نظامی بدون پیامد نیست. قدرتهای بزرگ از امکانات کافی برای مقابله با این پیامدها برخوردارند، اما کشوری مثل ایران از این امکانات برخوردار نیست. مداخلات منطقهای جمهوری اسلامی به عاملی برای تهدیدات امنیتی برای ایران تبدیل شده است، از جمله اخطارهای جدی مقامات اسرائیلی و عربستانی مثل اخطار عملی اسرائیل با پرواز دو جنگنده اف ۳۵ برفراز ایران و اخطار زبانی رئیس مرکز تحقیقات استراتژیک ریاض مبنی بر زدن تهران با موشکهای دانگ فنگ.
دول اروپایی اخطارهای لازم را به تهران در این مورد دادهاند و ممکن است این مداخلهها به تحریمهای تازهای بیانجامند. امروز حتی مقامات جمهوری اسلامی دیگر تحریمها را کاغذ پاره نمیخوانند.
منافع رژیم یا مردم ایران؟
مردم ایران از مداخلات منطقهای جمهوری اسلامی هیچ نفعی نبرده و نخواهند برد، چون هدف رژیم چالش اسرائیل و ایالات متحده برای بقا با توجیهات دشمن تراشانه است، بدون آنکه این دو کشور خطر امنیتی برای ایران باشند.
رقابت جمهوری اسلامی با کشورهای قدرتمند منطقه مثل اسرائیل، ترکیه و عربستان نه بر سر امنیت و منافع ملی بلکه بر سر سلطه در منطقه و بسط اسلامگرایی شیعه است. به همین خاطر جمهوری اسلامی هرجا آتشی روشن شود حضور پیدا میکند تا منطقه نفوذش را گسترش دهد.
این را در بوسنی و هرزگوین در دهه ۹۰ میلادی دیدیم، که به هیچ منفعتی برای ایران منجر نشد. ایران اصولا دارای ظرفیت اقتصادی لازم برای بهره برداری از مداخلات نظامی خود نیست.
در حوزه امنیتی نیز مداخلهها نتیجه عکس داده و میدهند.