تاثیر رفتن بولتون بر پرونده اتمی ایران
در ۱۹ شهریور ۱۳۹۸، دونالد ترامپ، رییسجمهوری ایالات متحده آمریکا، در توییتی از برکناری مشاور امنیت ملی، جان بولتون، خبر داد. مقامهای ایرانی بلافاصله از این خبر استقبال کردند و برخی از آنها با بزرگنمایی این اخراج، آن را نشانهای از شکست سیاستهای کاخ سفید علیه ایران دانستند. اما آیا برکناری بولتون استحقاق این استقبال ایران را داشته و واقعا نمایانگر تغییر سیاست آمریکا در برابر ایران است؟
بولتون و ایران
جان بولتون در چارچوب تحولات مهم دولت ترامپ در فروردین ۱۳۹۷، به سمت مشاور امنیت ملی منصوب شد، تحولاتی که به برکناری برخی مقامهای دولتی مخالف با جهتگیریهای سیاست خارجی ترامپ، از جمله خروج از برجام، منجر شد. چنین تغییراتی به انتخاب دو نفر از بازهای دولت ترامپ، یعنی مایک پمپئو بهجای رکس تیلرسون به سمت وزیر خارجه و جان بولتون بهجای هربرت مکمستر به سمت مشاور امنیت ملی انجامید.
بولتون سابقهای طولانی در مقابله با نظام جمهوری اسلامی ایران دارد. هنگامی که سفیر آمریکا در سازمان ملل بود نیز تاکید داشت: «رفتار و اهداف رژیم ایران تغییر نخواهد کرد، بنابراین تنها راهحل در برابر چنین رژیمی تغییر آن است.» او همچنین هنگام مذاکرات هستهای، مقالهای نوشت با عنوان «اجازه دهید ایران را بمباران کنیم، قبل از آن که ما را بمباران کند» و بعدها نیز مقالهای منتشر کرد با عنوان «چگونه میتوان توافق هستهای را نابود کرد». بولتون همچنین با برخی گروههای اپوزیسیون ایرانی در خارج از کشور روابط بسیار خوبی دارد، بهطوری که در تجمع بزرگ گروه «مجاهدین خلق» در تابستان ۱۳۹۷ در پاریس اعلام کرد که سیاست رسمی ایالات متحده آمریکا باید سرنگونی رژیم آخوندی در تهران باشد. او هنگامی که وارد دولت ترامپ شد، رییسجمهوری آمریکا را به خروج از توافق هستهای ترغیب کرد و از مهمترین مدافعان استفاده از زور علیه ایران و از مخالفان سرسخت تحرکهای ایران در کشورهای منطقه بود. او نقش مهمی در پیشبرد راهبرد کارزار فشار حداکثری بر ایران داشت و در همین راستا به بسیاری از کشورهای اروپایی، آسیایی و کشورهای خاورمیانه سفر کرد. بدین دلیل، برخی مقامهای ایرانی معتقدند برکناری بولتون فقط یک جابهجایی صرف نبوده است و میتواند به حذف سیاست استفاده از زور و کوتاه آمدن از راهبرد تغییر نظام جمهوری اسلامی ایران در دولت آمریکا تعبیر شود و فرصتی برای مذاکره مجدد را امکانپذیر کند.
بولتون و پرونده اتمی ایران
علیرغم مواضع بولتون، او تاثیر تعیینکنندهای بر تصمیمهای ترامپ نداشته است. او حدود ۱/۵ سال پس از تشکیل دولت ترامپ به مقام مشاور امنیت ملی رسید و انتخابش به این مسئولیت در چارچوب تلاش رییسجمهوری آمریکا برای تشکیل تیمی منسجم و هماهنگ با نگرشها و دیدگاههایش بود. راهبردها و تصمیمهای ترامپ در قبال ایران مطابق با وعدههای انتخاباتیاش بود و قبل از ملحق شدن بولتون به تیم کاخ سفید، رییسجمهوری آمریکا اعلام کرده بود در صورت اصلاح نشدن برجام، ایالات متحده آمریکا از آن خارج خواهد شد. بولتون پس از پیوستن به دولت کنونی آمریکا، در مقایسه با مایک پمپئو، وزیر خارجه، در پرونده ایران نقش کمرنگتری ایفا کرد و این پمپئو بود که شروط ۱۲گانه گفتوگو با ایران و راهبرد فشار حداکثری علیه جمهوری اسلامی ایران را پیشنهاد داد. افزون بر آن، پس از خروج آمریکا از برجام و آغاز اولین موج تحریمها، مایک پمپئو از تشکیل کارگروه ویژه ایران در ۲۵ مرداد ۱۳۹۷ خبر داد و وظیفه آن را تدوین سیاستها برای کارایی و اثرگذاری راهبرد فشار حداکثری علیه ایران برشمرد. ریاست این کارگروه بر عهده مدیر اداره برنامهریزی سیاسی وزارت خارجه، برایان هوک، گذاشته شد، که بعدها نماینده ویژه وزارت خارجه آمریکا در امور ایران شد. برایان هوک نیز بهنوبه خود مدیریت اقدامهای آمریکا علیه جمهوری اسلامی ایران را بر عهده گرفت و بهمرور تفاوت دیدگاهش با بولتون در رابطه با چگونگی مدیریت پرونده ایران آشکار شد. این اختلاف دیدگاهها آنجا نمایانتر شد که در مرحله اوج بحران، بهویژه پس از حمله به نفتکشها و سقوط پهپاد آمریکا در تنگه هرمز، ترامپ در آستانه حمله به چند هدف ایرانی تصمیم به لغو حمله گرفت. این تصمیم رییسجمهوری آمریکا با رویکرد سخت بولتون نسبت به ایران کاملا مغایرت داشت. به همین دلیل، پس از لغو حمله آمریکا، خبرگزاری مشرق نیوز به نقل از شبکه انبیسی آمریکا و از زبان ترامپ نقل کرد: «بولتون میخواهد با تمام دنیا بجنگد، او شخصی جنگطلب است.» این موضع با توییت ترامپ در مورد برکناری بولتون هماهنگی کامل داشت که نوشته بود: «من با بسیاری از تصمیمهای او (بولتون) بهشدت مخالف بودم.»
پیامدهای برکناری بولتون
از زمان تصدی سمت مشاور امنیت ملی، مشخص بود که دیدگاههای کلی بولتون و رییسجمهوری آمریکا با هم سازگارند؛ بدین دلیل، نقش بولتون در سیاستهای سختگیرانه علیه ایران انکارناپذیر است. اما برکناری او بر ماهیت سیاست ایالات متحده آمریکا در برابر ایران تاثیری نخواهد داشت، چرا که وزارت خارجه، وزارت خزانهداری، سیا و وزارت دفاع نقش مهمی در تعیین خط مشی کلی سیاست آمریکا در قبال ایران بازی کردهاند و با همکاری یکدیگر، راهبرد فشار حداکثری برای مذاکره با ایران را مدیریت میکنند. دونالد ترامپ معتقد است این راهبرد دیر یا زود به اهداف تعیینشده خواهد رسید، بنابراین برکناری بولتون به تغییری در این راهبرد منجر نخواهد شد.
برخی ممکن است برکناری بولتون را پیامی مثبت از سوی آمریکا برای آغاز مجدد مذاکرات با ایران تفسیر کنند، بهویژه که هماکنون نیز تلاشهایی از سوی بعضی طرفهای اروپایی در این زمینه در جریان است. اما حتی در دوره حضور بولتون در تیم کاخ سفید، ترامپ دیدگاه روشنی درباره مذاکره با ایران داشت. به همین دلیل، بولتون بهرغم مخالفتش با مذاکره، مانعی حقیقی در روند آغاز مذاکرات نبوده است. آغاز مذاکرات مجدد میان ایران و آمریکا از یک سو به موضع جمهوری اسلامی ایران بستگی دارد که مذاکره با وجود تحریمهای همهجانبه را خودکشی سیاسی به شمار میآورد و از سوی دیگر، به ایالات متحده آمریکا و راهبرد فشار حداکثری وابسته است که به اعتقاد ترامپ، با گذشت زمان کارایی آن به اثبات خواهد رسید.
البته، نبودِ بولتون بر مواضع ایران در قبال آمریکا نیز تاثیری نخواهد گذاشت، چرا که ایران به دنبال تغییر در سیاستهای دولت آمریکاست نه تغییر مقامهای آمریکایی. اما همانگونه که انتظار میرفت، جمهوری اسلامی ایران از برکناری بولتون بهرهبرداری کرد تا به افکار عمومی داخلی القا کند راهبرد آمریکا علیه ایران شکست خورده است. با وجود این، حضور بولتون در دولت ترامپ، علیرغم مواضع تندوتیزش، بر سیاستهای کاخ سفید در قبال ایران تاثیر شگرفی نگذاشت و برکناریاش نیز با وجود کارگروه ویژه ایران به مدیریت برایان هوک، معمار راهبرد فشار حداکثری و مدیر پرونده ایران، بر سیاستهای راهبردی ایالات متحده آمریکا تاثیری نخواهد داشت.