ترکیه؛ از کودتای نظامی تا کودتای انتخاباتی
کودتاهای نظامی و انتخاباتی از جملە عواملیاند کە در ترکیە مدرن هموارە مسالەساز و مرکز تحولات در این کشور بودەاند. کشوری کە پایەهای ترکیە نوین را بر مبنای سکولاریسم و ملیگرایی ترک بنیان نهادە است و با ورود بە دنیای پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی با چالشهای همچون اسلامگرایی و بازگشت بە امپراتوری عثمانی دست بە گریبان است.
اگر در گذشتە کمونیسم و اسلامگرایی عامل یا بهانەای برای کودتا بودند، امروزە سکولاریسم و بازگشت بە دورە سکولارها عاملی اصلی برای کودتاست. داستان کودتای سکولارها و اسلامگرایان معادلە پیچیدەای است کە طرفین در صدد تکرار آن هستند.
داود اوغلو، وزیر خارجە پیشین ترکیە معتقد است دو عامل را نمیتوان تغییر داد؛ «جغرافیا و تاریخ از جملە عواملیاند کە گذار از آنها امکانپذیر نیست». شاید گفتەهای داود اغلو در مورد ترکیە و تحولاتش معنادار باشد چرا کە این کشور اسیر تاریخ اسلامی خود و جغرافیایی است کە دنیای مسیحی و اسلامی را به هم مرتبط میکند.
بنیانگذاران ترکیە نوین تاریخ را فراموش کردند و بە جغرافیای نزدیکی بە اروپا اهمیت دادند. در مقابل اسلامگرایان خواهان گذشتە و برجستە کردن مرزها با اروپای مسیحی هستند. چنین تضادی را میتوان بنیان بحرانهایی دانست کە ترکیە برای دهەها با آن دست بە گریبان است.
در ماه مارس انتخابات محلی در ترکیە برگزار شد کە نتیجە آن برای اسلامگراها چیزی در حد فاجعە بود. چرا کە اسلامگراها هم پایتخت سیاسی یعنی آنکارا و هم پایتخت اقتصادی، یعنی استانبول را از دست دادند؛ بە عبارتی دو ستون اصلی کە هر گفتمانی در ادارە کشور بە آن نیاز دارد. اما سکولارها کە شکست اسلامگراها را رقم زدند، با مانع و تاریخی بە نام کودتا مواجە شدند؛ کودتایی کە در آن اسلامگراها انتخابات را بە جای نظامیگری هدف گرفتند.
چنین شرایطی ناظران تحولات ترکیە را با این پرسش مواجه کردە است کە آیا شاهد بازگشت کودتا در ترکیە در معنا و روش دیگری هستیم؟ در ادامە این نوشتە سعی خواهیم کرد پاسخی برای این سوال پیدا کنیم.
کودتاهای نظامی
در تاریخ نوین ترکیە با در نظر گرفتن آنچە در استانبول اتفاق افتادە، شاهد شش کودتا بودەایم کە پنج تا از آنها را نظامیان سازماندهی کردەاند و نمونە اخیر را اسلامگرایان.
کودتای اول در سال ١٩٦٠ روی داد کە در آن تلاشهای «عدنان مندرس» برای آزادیهای بیشتر در حوزە مذهبی، نظامیان را ترغیب کرد تا حکومت برآمدە از انتخابات را برکنار و حکومتی نظامی را جایگزین آن کنند.
کودتای دوم در سال ۱۹۷۱ در نتیجە بحران اقتصادی بود کە در آن نظامیان ترکیە بە این نتیجە رسیدند کە ثبات ترکیە در خطر است و باید آن را از بیثباتی نجات داد. در نتیجە نظامیان «سلیمان دمیرل» را برکنار کردند.
کودتای سوم در سال ١٩٨٠ بعد از تشدید برخورد میان چپگرایان و راستگرایان به وقوع پیوست. این بار هم نظامیان وارد صحنە شدند و قدرت را به دست گرفتند.
کودتای چهارم در سال ١٩٩٧ روی داد. در پی نتیجه انتخابات که باعث شد اسلامگرایان قدرت را به دست بگیرند، نظامیان «نجمالدین اربکان» اسلامگرا را برکنار و کودتاچیها قدرت را در دست گرفتند.
کودتای پنجم سال ٢٠١٦ روی داد. اما شرایط در ترکیە بسیار متفاوت از گذشتە بود، چرا کە اسلامگرایان حاکم مطلق ترکیە بودند و تلاش نظامیان منجر بە شکست آنها شد.
کودتای آخر در چند روز اخیر روی داد؛ نتیجە انتخابات در یکی از کلانشهرهای ترکیە و پایتخت اقتصادی این کشور یعنی استانبول اعلام شده اما اسلامگرایان کە فوبیای کودتای نظامی دارند، کودتای انتخاباتی را در دستور کار قرار دادەاند. تجربەای کە از کردستان ترکیە شروع شد و حال بە کلانشهرهای ترکیە رسیدە است.
اکثریت کودتاها در ترکیە از سوی نظامیان رهبری و انجام شده است. شاید این سوال پیش بیاید کە چرا نظامیان همیشە پای ثابت کودتاها در ترکیە بودەاند. جواب این سوال را میتوان در قانون اساسی ترکیە و گفتمانی دانست کە ترکیە نوین بر اساس آن بنیان نهادە شدە بود. قانون اساسی نظامیان را حافظ «جمهوری» و «اصول اساسی» آن تعریف کردە بود.
از جملە این اصول میتوان بە سکولاریسم، ملیگرایی و دموکراسی اشارە کرد.
در همە مواردی کە نظامیان کودتایی را تدارک دیدەاند، یکی از این اصول دستمایە کودتاچیها بود. اما حال کە جریان سکولارها برندە انتخابات در مراکز اصلی قدرت در ترکیە شدەاند، اسلامگراها هیچ یک از این اصول را نمایندگی نمیکنند.
کودتای انتخاباتی
هر چند نشانەهای خیزش اسلامگراها در ترکیە نوین از زمان عدنان مندرس پدیدار شد اما خیز اصلی آنها برای بازگشت بە عمق و مرکز سیاست از زمان ریاستجمهوری «تورگوت اوزال» آغاز شد. زمانی کە بازنگری گفتمان «نگاە بە غرب» ترکیە کمکم جای خود را بە «نگاە بە شرق» داد.
تورگوت اوزال کە بانی بازنگری در سیاست داخلی و خارجی محسوب میشود، فرصت را بە اسلامگرایان داد تا تاریخ و جغرافیای ترکیە را بە مسیر گذشتە برگردانند. از این بە بعد ترکیە خاورمیانەای کە از آن پرهیز میکرد را بە مانند عمق استراتژیک تعریف کرد و اسلام دیگر بە مانند «دیگری» در سیاست ترکیە نماند.
عاملی اصلی کە نقش اساسی را در بازگشت اسلامگرایان بە قدرت داشت، انتخابات بود. اما اسلامگرایان کە بیش از دو دهە انتخابات سکوی پرش آنها بە قدرت بودە، روند بیاعتبار کردن آن را از سال ٢٠١٦ از کردستان ترکیە آغاز کردند.
زمانی کە حزب مورد حمایت کردها پیروزی چشمگیری در انتخابات مجلس به دست آورد و در ادامە شهردارهای انتخابی شهرهای کردستان ترکیە هم بە عناوین گوناگون برکنار و زندانی شدند.
دولت اسلامگرای اردوغان با دستاویز قرار دادن ناسیونالیسم ترک، روند بیاعتباری انتخابات را در کردستان ترکیە آغاز کرد و در این راستا کار بە جای رسید کە «صلاحالدین دمیرتاش» را زندانی کرد.
حال رویای اسلامگراها بە کلانشهرهای ترکیە رسیدە است. رویایی کە میتوان از آن به عنوان کودتای انتخاباتی نام برد. اما شاید این تنها کودتایی باشد کە بهانە آن از پایبندی بە اصول ترکیە نوین نشات نمیگیرد، بلکە بازی عریان قدرت است یا میتوان نام «بازی تاج و تخت» بر آن نهاد.
آنچە در پایان میتوان بە آن اشارە کرد کرد، بیان این نکتە است کە کودتا در ترکیە بە تاثیرگذاری خود در سیاست این کشور ادامە میدهد. حال بازیگر آن نظامیان حافظ ترکیە سکولار باشد یا اسلامگراهایی کە رویای بازگشت بە امپراتوری عثمانی را دارند. آنچە در استانبول روی دادە ادامە روندی است کە رجب طیب اردوغان را از قالب سیاسی خارج کردە و سیمای ژنرالگونە بە او بخشیدە کە بە مانند گذشتە رھبری کودتایی را بر عهدە گرفتە است.