تفاوت مفهوم نمادین عید فطر نزد جوامع اسلامی و جامعه ایران چیست؟
اغلب کشورهای اسلامی، ماه رمضان و عید فطر را با شکوه فراوان جشن میگیرند. این ماه و نیز عید پایانی آن، اما نزد ایرانیان دارای جایگاه یکسانی نیست و معمولا به طور مختصر و با اهمیت کمتری برگزار میشود و از آداب و رسوم متعدد و متنوع جوامع دیگر برخوردار نیست. دلیل این اختلاف فرهنگی چیست و از لحاظ جامعهشناسی دین چگونه میتوان آن را بررسی کرد؟
ماه رمضان در غالب کشورهای اسلامی آمیخته با آداب و رسوم فرهنگی فراوانی است که بسیاری از آنها ریشه دینی نداشته و در اثر اختلاط فرهنگ محلی با فرهنگ دینی اسلامی شکل گرفته و تطور یافتهاند.
خانوادهها در بیشتر جوامع اسلامی پیش از شروع رمضان به تمیز کردن خانههایشان پرداخته و خرید مخصوص برای آن انجام داده و به دید و بازدید خانواده و دوستانشان میروند. شادی و روابط اجتماعی در این ماه چند برابر شده که به جذابیت این ماه و روزه گرفتن آن به ویژه نزد کودکان و نوجوانان میافزاید. افراد با ملاقات یکدیگر در این ماه، رسیدن آن را تبریک میگویند و برای یکدیگر آرزوی درک رمضان آینده را میکنند. در عربی اغلب از عبارتهایی چون «کل عام وانتم بخیر: این مناسبت هر سال بر شما مبارک باد» یا «ینعاد علیکم بالصحه والسلامه: دوباره این ماه را با سلامتی و تندرستی کامل درک کنید» استفاده میکنند.
شلیک توپ در ساعات افطار و سحری از عادات رایج در بسیاری از کشورهای اسلامی است. همچنین گروههای داوطلب با استفاده از آلات موسیقی متعدد به بیدار کردن مردم در هنگام سحر میپردازند. در برخی کشورها مانند مناطق جنوبی خلیج فارس و عراق، مردم گاه فاصله بین افطار و سحر را بیدار میمانند و به مساجد رفته و به دیدن دوستان و خویشاوندان میروند و به رستورانها و پارکها و مناطق جذاب دیگر سر میزنند. شکل کلی شهر در شبهای رمضان به کلی متفاوت از شبهای عادی است.
غذاهای رمضانی به کلی متفاوت از غذاهای معمولی طول سال است و غالبا از مقدار پروتئین و چربی و شکر بیشتری برخوردار است تا توان روزه را نزد افراد افزایش داده و از سختی آن بکاهد. چراغانی خانهها و خیابانها و بازارها از عادات بسیار رایج در بیشتر کشورهای اسلامی است. برای تزیین از فانوسهای سنتی، چراغهای رنگی و نوشتهجات و سمبلهای هلال و امثال آن استفاده میشود.
برای مراسم عبادی، افزون بر نمازهای رایج و عبادات معمولی در طول سال، نمازهای مخصوصی مانند نماز «تراویح» نزد اهل سنت و ختمهای ویژه قرآن و نیز مجالس صوفیانه با رونقی در جوامع دارای تمایلات صوفیانه مثل ترکیه و شمال آفریقا برگزار میشود.
علاوه بر عادات عمومی گفته شده، مناسبتهای خاص دیگری نیز در رمضان جشن گرفته میشود. بارزترین جشنهای رایج در رمضان، جشن «گرگیعان» است که در نیمه ماه برگزار میشود و مردم در آن به توزیع شیرینی و نواختن موسیقی و جشن و پایکوبی میپردازند. این جشن با نامهای دیگری چون «قرنقعوه»، «قرقیعان» و «ماتجینه» نیز شناخته میشود و رواج بسیاری در مناطق مختلف عراق و کشورهای حاشیه جنوبی خلیج فارس دارد.
به همین ترتیب، عید فطر نیز اهمیت فوقالعادهای در این جوامع دارد. به نحوی که خانوادهها از دهه آخر رمضان به خرید لباس نو و هدایای ویژه برای افراد خانواده به ویژه کودکانی که برای اولین بار روزه گرفتهاند، مشغول میشوند.
عید فطر نیز بین سه روز تا یک هفته در بیشتر کشورهای اسلامی تعطیل است و مردم پس از اجرای نماز، به پارکها و شهربازیها و اماکن تفریحی دیگر میروند و نیز به دیدن خویشاوندان و همچنین زیارت اهل قبور میپردازند.
در واقع عید فطر در کنار عید قربان بزرگترین مناسبتهای دینی و فرهنگی کشورهای اسلامی به شمار رفته و آمیخته با آداب و رسوم و عادات فرهنگی بسیار زیادی هستند.
این در حالی است که ماه رمضان و نیز عید فطر در ایران به شکل بسیار مختصری برگزار میشود و غالبا تنها از جنبه دینی برخوردار بوده و عادات و رسوم فرهنگی چندانی در آن دیده نمیشود. به علاوه، نشانه قابل توجهی از شادی و فعالیت اجتماعی در آن دیده نمیشود، بلکه به عکس غالبا همراه با اندوه و انجام اعمال عبادی صرف است.
یکی از دلایل اصلی این موضوع آن است که امر دینی در جامعه ایرانی به شکل کامل درون ساختار فرهنگی جامعه رسوخ نکرده است. فرد ایرانی درون هویت خود نوعی دوگانه ایرانی و اسلامی را احساس میکند. این دوگانگی در بین جوامع دیگر به این شکل دیده نمیشود. برای مثال، یک مسلمان عراقی دو بخش مجزای اسلامی و عراقی درون هویت خود نمیبیند و نمییابد. به همین ترتیب، غالب دیگر کشورهای اسلامی از انسجام هویتی در شناخت خویشتن برخوردار بوده و امر دینی درون هویت فرهنگی آنها رسوخ کرده است.
از این رو، عید نوروز در بین ایرانیان دارای اهمیت بیشتری است، چرا که هویت ایرانی خود را درون آن احساس میکنند و باز مییابند. جشن و شادی و پایکوبی در نوروز برگزار میشود و انجام امور عبادی در مناسبتهای دینی اسلامی.
دلیل مهم دیگر، به طرز تلقی متفاوت ایرانیان از تدین باز میگردد. تدین در فرهنگ ایرانی-شیعی دارای صبغه عمیق اندوه و غم است. بخش وسیعی از مراسمهای دینی رایج در ایران مانند عزادارایهای محرم و صفر و دیگر سوگواریهای دینی نوعی تراژدی به شمار میروند که جایی برای شادی و نشاط در آنها وجود ندارد. غلبه فرهنگ اندوه در حدی است که در دوره اخیر حتی مناسبت ولادت امامان نیز تبدیل به مراسم اندوه و عزاداری برای آنها شده است.
نکته مهم دیگر ترویج نگرش ایدئولوژیک به دین در دوره اخیر در ایران است که به تضعیف جنبه فرهنگی آن انجامیده است. دینداری در اثر تبلیغ رسمی آن از سوی حکومت و گاه اعمال با فشار آن تبدیل به امری اجباری شده که واکنش گریزگرایانه مردم را بر میانگیزاند. این در حالی است که تدین در شکل سنتی آن مبتنی بر آزادی عمل افراد و در قالبهای اجتماعی پویا و دینامیک صورت میگرفت. آزادی عمل در ممارست تدین، زمینه ابداع فرهنگی و تغییر و تحول آن متناسب با فرهنگ ملتهای مختلف را فراهم میآورد اما اعمال ایدئولوژیک تدین، سبب لغو امکان ابداع و کاهش رغبت افراد به ممارست آن میشود.