حفرههای خالی منطقی در انتقاد از تحریمها
اهالی سیاست و فرهنگی که به دلیل استمرارطلبی یا ضدآمریکایی بودن یا هر دلیل دیگری با تحریمها علیه جمهوری اسلامی مخالفاند در یک سال اخیر (و قبل از آن در دوره تحریمهای اوباما)، سخنانی در مورد تحریمها بر زبان آوردهاند که جای شگفتی دارد. در این نوشته به برخی از این سخنان اشاره و منطق سست آنها را آشکار میکنم.
رابطه تحریمها با دزدها و فقرا
محمود دولتآبادی میگوید: «تحریمها دزدها را در ایران فربهتر و فقرا را ندارتر میکند» (دویچهوله ۳۱ اردیبهشت ۱۳۹۸). بر اساس این منطق میتوان گفت اکسیژن هوا، گندم، اقتصاد رانتی و نفتمحوری اقتصاد ایران دزدها را فربهتر و فقرا را ندارتر میکنند چون اکسیژن هوا و گندم و رانت و نفت باعث تداوم وضعیت موجود میشود و حکومت به دزدیها و مردم به فقر ادامه میدهند. بهجای تحریمها میتوان گذاشت «جمهوری اسلامی ایران» و «حکومت دینی» و گفت «جمهوری اسلامی دزدها را در ایران فربهتر و فقرا را ندارتر میکند». در حقیقت و راستی و اطلاعرسانی جملهای که جای فاعل آن هر چیزی میتوان گذاشت تردید جدی وجود دارد. این جمله فقط احساسات گوینده را بیان میکند که از تحریمها (به علتی که نمیگوید) راضی نیست.
رابطه تحریمها با آزادی و دموکراسی
علی نصیریان، بازیگر سینما، تئاتر و تلویزیون، در گفتوگو با بخش «بدون تعارف» خبر ۲۰:۳۰، درباره حسش نسبت به تحریمهای آمریکا علیه ایران میگوید: «از تحریم آمریکا حس نفرت دارم. چطور ممکن است مملکتی که ادعای آزادی و آزادیخواهی میکند، یک ملت دیگر را تحت فشار قرار میدهد، به این دلیل که زور دارد! اینها که میگویند ما مهد آزادی هستیم، این رفتارشان نه انسانی و نه عاقلانه و نه آزادیخواهانه است» (کیهان ۲۶ خرداد ۱۳۹۸). نصیریان در این سخن، چهل سال رفتار جمهوری اسلامی را در پرانتز میگذارد، گویی رژیم برنامه هستهای نداشته، صدها عملیات تروریستی در خارج از کشور نداشته، در چندین کشور خاورمیانه آتشافروزی نکرده، برنامه موشکیاش شهرهای اروپایی را در مخاطره قرار نداده و یک کشور دیگر را به نابودی تهدید نکرده است. بستن چشم روی جریان اسلامگرایی برای کار در دستگاه تبلیغاتی رژیم واقعیتها را حذف نمیکند. اتفاقا اگر ایالات متحده رژیمی مثل جمهوری اسلامی را تحت فشار قرار ندهد، مهد آزادی و دموکراسی نیست. با این حال، مقامهای آمریکایی تحریمها را برای کاهش مخاطرات امنیتی دنبال میکنند و شعار آزادی و دموکراسی ندادهاند.
رابطه تحریم و تنش
عثمان فاروق لوغ اوغلو، عضو ارشد حزب جمهوری خلق ترکیه و سفیر سابق ترکیه در آمریکا، میگوید: «تحریمهای آمریکا علیه ایران غیرقانونی است و تنها موجب افزایش تنش در خلیج فارس میشود و احتمال برخورد نظامی را بالا میبرد» (مهر ۲۹ خرداد ۱۳۹۸). اگر بدون تحریمها علیه ایران تنشی در منطقه خاورمیانه وجود نداشت سخن ایشان وجههای داشت. خاورمیانه در چهار دهه اخیر مرکز جنگهای طولانی، مداخلههای خارجی، جنگ داخلی، ترور، جنگهای نیابتی، رشد دولتها و جنبشهای اسلامگرا و تروریستی، سرکوب جنبشهای مدنی و دموکراتیک و کودتاهای متوالی بوده است. اگر در این منطقه دموکراسیهای پایدار و ثبات سیاسی وجود داشت و تحریمها آن را به هم میزد، شاید میشد وجههای برای استدلال فوق یافت. کسانی که تحریمها را عامل تنش معرفی میکنند چهار دهه آتشافروزی و گسترشطلبی جمهوری اسلامی ایران را نادیده میگیرند.
تحریمها در کوتاهمدت ممکن است به دلیل محروم کردن دولتهای یاغی از برخی منابع موجب عصبانیت آنها شود، اما در میانمدت و درازمدت مایه کاهش تنشزایی دولتهای یاغی میشود، چون تنشزاییهای این دولتها از منابع بادآورده و آسان ناشی میشود. وقتی این دولتها از لحاظ اقتصادی ضعیف شوند، کمتر میتوانند آتشافروزی کنند. غیر از دو استدلال ذکرشده، تحریم رفتاری بیخشونت است و گذاشتن نام «تروریسم اقتصادی» روی آن موضوع را تغییر نمیدهد. اقدامهای نظامی تناسبی با تحریم ندارد.
تحریم و دیپلماسی
پس از تحریم علی خامنهای و دفتر او، وزارت خارجه جمهوری اسلامی ایران اعلام کرد که این تحریمها راه مذاکره را مسدود کرده است. وزارت خارجه فراموش کرده است که رهبر جمهوری اسلامی ایران هرگونه مذاکره با دولت ترامپ را سم اعلام کرده و ممنوع کرده است. مقامهای وزارت خارجه در بیانیههایی که برای مخاطبهای خارجی صادر میکنند، تصور میکنند مردم دنیا از مواضع خامنهای بیاطلاعاند. البته همراهی و هماهنگی رسانههای آمریکایی و اروپایی با تبلیغات جمهوری اسلامی ایران در مواردی مثل انعکاس ندادن مواضع رهبر جمهوری اسلامی ایران، به آنها این امکان را داده است. کسی که مذاکره را سم اعلام میکند نمیتواند از بسته شدن در مذاکره شکایت کند.
تحریم و دینداری
پس از تحریم علی خامنهای و دفتر او، این تحریم به دلیل ایجاد اختلال در رابطه مرجعیت و پیروانش در دیگر کشورها نکوهش شد. در این نکوهش، از سه نکته غفلت شده است. اول اینکه خامنهای هیچگاه یک رهبر دینی سنتی نبوده و بالا آوردنش تا جایگاه رهبر مذهبی کار دستگاههای دولتی و منابع دولتی بوده است. خامنهای با سرازیر کردن منابع عمومی و دولتی به حوزهها برای خود مرجعیت خریده است. دوم اینکه منابع حاصل از فروش خامنهای بهعنوان رهبر مذهبی مثل برخی وجوهاتی که از کشورهای دیگر به دفترش میرسد صرف امور صرفا مذهبی نمیشود (اصولا نمیدانیم صرف چه میشود). در ایران امروز، مرز میان سیاست و دین روشن نیست، چون دین و سیاست از هم جدا نیست. و سوم اینکه چهل سال است مقامهای جمهوری اسلامی ایران و طرفدارانشان از هر جناح از دین سواری مجانی میگیرند. در شرایط مواجهه سیاسی، نقش رهبر دینی را بازی میکنند و در شرایط مواجهه دینی، نقش رهبر سیاسی را. چطور میتوان انتظار داشت که راههای درآمد کشوری یاغی را تحریم کنند و امپراتوری مالی خامنهای استثنا شود؟ کدام رهبر دینی دنیا فقط یک قلم از داراییهای تحت نظرش ۹۵ میلیارد دلار تخمین زده میشود؟ این رهبر مذهبی چرا سالانه یک برگ کاغذ بیلان مالی ارائه نمیکند؟
تحریم و جنایت جنگی
نماینده جمهوری اسلامی ایران در سازمان ملل تحریمها را مساوی با جنایت جنگی خوانده است. وزیر خارجه نظام تحریمها را تروریسم اقتصادی میخواند. این خط تبلیغاتی معطوف است به دستکاری افکار عمومی و تحمیل فراموشی در باب تروریسم و جنایتهای رژیم جمهوری اسلامی ایران علیه بشریت. تحریم نه جنایت جنگی است و نه تروریسم. این تعابیر در عرف سیاسی و حقوق بینالمللی معانی مشخصی دارند. بازی با کلمات معنای آنها را تغییر نمیدهد. مساوی قرار دادن تحریم با تروریسم ــ و ساختن تعبیر قلابی «تروریسم اقتصادی»ــ و جنایت جنگی نه چهل سال تروریسم رژیم و نه کشتار سال ۶۷ را به فراموشی میسپارد. البته امید تیم وزارت خارجه به رسانههای غربی همسو با اسلامگراهاست. آنها میخواهند این تعابیر را برای نسل تازه روزنامهنگارهای غربی، که عمدتا چپگرا و متنفر از ترامپاند، جا بیندازند. تکرار این تعابیر در توییتر مقامهای وزارت خارجه، که خبرنگارها آن را دنبال میکنند، چنین هدفی را دنبال میکند. آنها به دنبال ایجاد ادبیات سیاسی خاص خود در مواجهه با رژیم مذهبی ایراناند.