سوگواری جنگلها در هیاهوی دود و خاکستر
تهسیگاری به زمین میافتد. ساعتی میگذرد. علفزار در دود محو میشود. زبانههای آتش به درختان میرسند. بلوطها فرار نمیکنند. در سکوت، ایستاده میسوزند؛ دود میشوند؛ زغال میشوند؛ خاکستر میشوند و میمیرند. در گوشهای دیگر، کیلومترها دورتر، چند مسافر در سایه درختان یله دادهاند. وقت عزیمت سر میرسد. بساط قلیان، چای و کباب را جمع میکنند. هیزمهای شعلهور را بهحال خود میگذارند و میروند. دوباره صحنههای غمانگیز اما واقعیِ دود و خاکستر و مرگ درختان کلید میخورد. فقط آتش سهلانگاری نیست که جنگل را میسوزاند. گهگاه، نیت شومی هم در کار است. کسانی از روی خشم یا برای تغییر کاربری زمین و گرفتن مجوز از ادارههای منابع طبیعی، شعله به جان درختان میاندازند. زمین سوخته را آسانتر میتوان به واحد کشاورزی، صنعتی یا مسکونی بدل کرد. مانور و آتشافروزیهای نظامی در غرب کشور نیز گهگاه جرقههایی نصیب علفزارهای خشک و درختان تشنه میکند، اما کمتر در رسانهها بازتاب مییابد. در فصل خشک وقتی گرمبادها از راه میرسند، حکایت پنبه و آتش در جنگل و علفزار فرصت خودنمایی پیدا میکند. هربار که آتش به دامان جنگل چنگ میزند، کسانی برای خاموش کردن آن از جان مایه میگذارند؛ زخمی میشوند، میسوزند و در این راه میمیرند. از ابتدای سال تاکنون هفت نفر جان خود را برای اطفای حریق جنگلهای زاگرس از دست دادهاند. حریق جنگل و مرگ منجیانش، حکایتی است که تکرار میشود بهکرر.
آتش به روایت آمار
چند هکتار از جنگلهای ایران هر سال در آتش میسوزد؟ اعداد و ارقامی که مقامهای مسئول اعلام میکنند، متفاوت است. سازمان جنگلها و مراتع، تنها مرجع معتبر است، اما آمارهایش را باید با وسواس و دقت بررسی کرد. براساس اطلاعات این سازمان، طی ۱۳ سال (از ۱۳۸۶ تا پایان ۱۳۹۸)، هفتهزار و ۹۵۰ فقره آتشسوزی فقط در جنگلهای طبیعی رخ داده است، مساحتی بالغ بر ۵۰ هزار و ۳۳۰ هکتار؛ این رقم بهطور تقریبی برابر است با پنجونیم برابر جزیره کیش یا دو برابر شهر شیراز.
نمودار ۱- طی ۱۳ سال گذشته استان گلستان مقام نخست تعداد آتشسوزی را بهدست آورده است. پس از آن کردستان، گیلان، مازندران، خوزستان و فارس در ردههای دوم تا ششم قرار دارند
از نخستین مطالعه جنگلها به شیوههای روزآمد بیش از ۶۰ سال میگذرد، اما همچنان اطلاعات دقیقی از وسعت جنگلهای زاگرس در دست نیست. رضا بیانی، مدیرکل دفتر مهندسی و مطالعات سازمان جنگلها، مراتع و آبخیزداری، به ایسنا میگوید به تهیه نقشههایی مشغولاند که بتوانند آن را با تصاویر هوایی سال ۱۳۴۶ مقایسه و تغییراتش را بررسی کنند. بهگفته او «وسعت جنگلهای زاگرس قطعا نسبت به دهههای گذشته کاهش یافته است».
بیانی میگوید: «تقریبا تا سال ۱۳۹۰ سالانه بین ۱۸ تا ۲۰ هزار هکتار آتشسوزی در اراضی جنگلی رخ میداد، اما در سالهای اخیر، این عدد به حدود سههزار هکتار رسیده است.» یک میانگین ساده از همان آمار حریق ۱۲ساله نشان میدهد هر سال حدود چهار هزار هکتار جنگل در آتش سوخته، رقمی بیش از آن که مدیرکل اعلام کرده است.
نمودار ۲- با اینکه خوزستان از نظر تعداد آتشسوزی منابع طبیعی طی ۱۳ سال در مقام پنجم قرار دارد، اما بیشترین مساحت آتشسوزی را به خود اختصاص داده است. پس از آن کردستان، فارس، کهگیلویه و بویراحمد، گلستان و کرمانشاه بیشترین مساحت آتشسوزی را میان استانهای کشور داشتهاند
گیاهان و جانوران تنها قربانیهای آتش در جنگلها نیستند. برای نجات آنها، هموطنانی جان دادهاند. مختار خندانی، یاسین کرمی و بلال امینی، از اعضای انجمن ژیوای پاوه، هشتم تیرماه برای خاموش کردن آتش در منطقه حفاظتشده «بوزین و مرخیل» میان شعلهها گرفتار شدند و سوختند. البرز زارعی، عضو تشکل سبزگامان کهگیلویه یک هفته پیش از آن در آتش کوه دیل گچساران اسیر شد و جان باخت. هفتمین نفر سید محمدمهدی حسینی ۲۴ ساله، از امدادگران هلال احمر، هفدهم تیر در جنگلهای چهارمحالوبختیاری بر اثر ریزش کوه و برخورد سنگ جان خود را از دست داد. دو سال پیش هم شریف باجور، فعال محیط زیست و از اعضای انجمن سبز چیا، امید حسینزاده، محمد پژوهی و رحمت حکیمینیا در آتش جنگلهای روستای پیله و سلسی مریوان جان باختند. چند نفر پس از هر آتشسوزی مجروح میشوند؟ باز هم آمار دقیقی در دسترس نیست.
چرا جنگل میسوزد؟
در حالی که مسئولان سهلانگاری مردم را عامل اصلی آتشسوزی جنگلها اعلام میکنند، کارشناسان معتقدند آتشسوزیها هم بهنوعی سهوی است و هم از جهتی عمدی مچسوب میشود، چون در هر صورت، مسئولان در ایجاد آنها نقش دارند.
«۹۰ درصد آتشسوزیها با عامل انسانی و بهصورت غیرعمد صورت میگیرد.» این سخنان سرهنگ جمشید محبتخانی، فرمانده یگان حفاظت سازمان محیط زیست است که ایمنا آن را منتشر کرده است. از سوی دیگر، دکتر رحیم ملکنیا، دانشیار دانشگاه لرستان، در یک نشست اینستاگرامی میگوید که آتشسوزیهای اخیر زاگرس هم سهوی و هم عمدی بوده و بخشی از آتشسوزیهای عمدی ناشی از تضاد افراد محلی با غیرمحلیها و سازمان جنگلهاست. او معتقد است که در هر دو حالت، ضعف مدیریت در جنگلهای زاگرس، ریشه مساله است.
برداشت بیرویه صمغ درختان عامل دیگری است که در زاگرس آتش بهپا میکند. شورایعالی جنگل، پس از دو سال، بار دیگر مجوز برداشت سقز از درختان بنه (پسته کوهی) را صادر کرد. آیا این جرقهای بود برای شعلهور کردن نارضایتیها حتی در آن سوی مرز؟
نمودار ۳- عوامل آتشسوزی در جنگلهای ایران بدون اینکه سهم هر کدام در مناطق مختلف مشخص شده باشد. مطالعات کارشناسی میتواند سهم هر عامل را مشخص کند
پیام حسنزاده، مدیرعامل انجمن ژیوای پاوه، درباره آتشسوزی جنگلهای منطقه پاوه و اورامان به ایسکانیوز میگوید: «آنچه از شواهد پیداست و مردم محلی هم در خصوص آن نظر دارند، موضوع اختلافات مرتعی و جنگلی میان مردم این سمت و آن سمت مرز است.» به گفته او، برداشت صمغ در دو سوی مرز بهصورت مشترک انجام میشود و «آتشسوزی بر اثر شلیک گلوله [آتشزا] از قسمت کردستان عراق بوده،... و مشخص نیست چه کسانی بودند».
او پیش از این به شهروند گفته بود افرادی که از واگذاری برای بهرهبرداری صمغ درختان ناراضی بودند، آتش را روشن کردند. او در مورد بهرهبرداری افراد غیربومی از صمغ درختان بنه عقیده دارد که این افراد اگر آتش هم نزنند، شیره جان درختان را بدون مهلتی برای نفسکشیدن میگیرند. چند روز پس از فروکش کردن شعلههای آتش در زاگرس، فرمانده یگان حفاظت سازمان جنگلها و مراتع اعلام کرد ۴۰ متهم در رابطه با این موضوع دستگیر شدهاند. او توضیح نداد دستگیرشدگان چه کسانی بودند؟ مدیران ناکارآمدی که خشم مردم محلی را برانگیختهاند، افرادی که شاید از عصبانیت آتشی افروختهاند، یا آنها که از کردستان عراق بهسمت ایران شلیک کردند؟
در این میان نمیتوان از پوشش علفی انبوه غافل شد که پس از پایان دوره بارندگی، خشک میشود و همچون انبار باروت عمل میکند. گرمبادها و صاعقه نیز دستبهدست هم میدهند برای یک حریقِ تمامعیار. اینکه سهم هر عامل در شعلهور شدن جنگلها چه میزان است، نیاز به مطالعه و بررسی دقیق کارشناسی دارد. تا آن زمان البته انگشت اتهام بهسوی مردم و سهلانگاری و عصبانیتشان نشانه میرود.
تجهیزاتی که همچنان در راهاند
پس از آتشسوزیهای مکرر در استانهای گلستان و ایلام در سال ۱۳۸۹، مسئولان وقت سازمان جنگلها و مراتع اعلام کردند قرار است وسایل کارآمد اطفای حریق و هلیکوپترهای آبپاش تهیه کنند. ۱۰ سال از آن وعدهها میگذرد و مسئولان بعد از هر آتشسوزی از خرید تجهیزات اطفای حریق در آینده نزدیک خبر میدهند. در بهار امسال، کمتر روزی بود که خبر آتشسوزی در جنگلهای زاگرس منتشر نشود. آتش به جان جنگلهای گیلان، مازندران، ارسباران و حتی سیستان و بلوچستان نیز افتاد. خبر آتشسوزی جنگلها پیوسته تکرار شد و حساسیتها نسبت به آن کاهش یافت. از ابتدای سال جاری تا نیمه تیر، ۱۲۰۰ آتشسوزی در جنگلها و مراتع کشور رخ داده است که به گفته علی عباسنژاد، فرمانده یگان حفاظت سازمان جنگلها، باعث شد ۱۲ هزار و ۵۰۰ هکتار از مساحت جنگلهای کشور بسوزد.
تهسیگاری از سر غفلت به زمین میافتد، زغال کباب و قلیان و چای در جنگلی تشنه به امان خود رها میشود، خشم و کینه و آز جرقهای میافروزد، نیروهای نظامی و انتظامی به بهانه حفظ امنیت و بیتوجه به شکنندگی طبیعت، شلیک میکنند. درختان ایستاده میسوزند. دود میشوند. زغال میشوند. خاکستر میشوند و میمیرند. مردم نیز جز غبار سیاه و پوشیدن رخت عزا برای عزیزانشان نصیبی نمیبرند. این ماجرای تکراری جنگلهای ایران است.