سیل سیستان و بلوچستان را توسعهنیافتگی است که پیش میراند
رییس سازمان امداد و نجات کشور از درگیری ۲۶ استان ایران در جریان سیلابهای اخیر خبر داد. تا ۲۲ دیماه تقریبا تمام استانهای ایران بهجز تهران، خراسان شمالی، گیلان، اردبیل و همدان بهطور جدی درگیر سیلاب و آبگرفتگی بودند.
مناطق درگیر اغلب یا کوهستانیاند یا مناطق روستایی صعبالعبور که کمکرسانی به آنها نیازمند مشارکت مستقیم دولت و امکاناتی مانند بالگرد است، موضوعی که دسترسی به کمک و امداد را بسیار کند کرده است.
در مورد سیل سیستان و بلوچستان و حتی هرمزگان، این غافلگیری و ناهماهنگی در مواجهه با واقعهای که تا حد زیادی قابل پیشگیری بود چطور ممکن است؟ علم هواشناسی و مدلهای پیشبینی برای دسترسی مناسب و سریع به اطلاعات و مدیریت بحرانهای آبوهوایی میتوانند موثر باشند. در سیستان و بلوچستان درست است که بارش باران گزارش شده است، اما به یقین میتوان گفت این استان سالهای متوالی درگیر ماجرایی مشابه این سیل و سیلاب با شدت و حدت متغیر بوده است.
گسترش و ادامه بارندگی سنگین، حتی از نیمه آبانماه، و بارش غیرعادی در استانهای هرمزگان و جنوب کرمان و شهر خاش از استان سیستان و بلوچستان گزارش شده بود. در نخستین روزهای آذرماه، سازمان جهانی هواشناسی رسیدن یک سامانه پرباران از سمت عربستان سعودی به سواحل شمالی خلیج فارس و احتمال بارندگی در جنوب شرق ایران حتی تا محدوده شرق را پیشبینی کرده بود. در نیمه آذر، بارش برف در ارتفاعات شهر خاش و همینطور پوشش گسترده ابر در استان هرمزگان و غرب استان سیستان و بلوچستان تا جنوب کرمان ثبت شد. در نهایت، هفته آخر آذرماه، هلال احمر اعلام کرد که در حال کمکرسانی به سیلزدگان شهرستانهای سرباز، سراوان، کنارک و نیکشهر است.
نبودِ آمادگی و سرعت مناسب در مدیریت بحران
از ابتدای شروع بارش سیلآسا در مناطق درگیر در جنوب و جنوب شرقی کشور، تعداد محدودی محل اسکان اضطراری برای مردم پیشبینی شده بود، در حالیکه در مدیریت وضعیتی مشابه این، تخلیه روستاها و شهرهای در معرض خطر باید در اولویت باشد. اما تا ۲۲ دیماه، هنوز محلی برای اسکان خانوادههای سیلزده در نظر گرفته نشده بود و این جابهجا شدن جمعیت را، با وجود هشدارهای احتمالی گسترش سیل، تقریبا ناممکن میکرد.
در بسیاری از مناطق استان سیستان و بلوچستان و جنوب استان کرمان، مردم در خانههای گلی و ناایمن زندگی میکنند یا در خانههای کپری که محل زندگی اغلب عشایر کوچنده میان این دو استان است. فقط در استان چابهار حدود ۲۰ هزار کپرنشین داریم.
زیرساختهایی چون پل، راههای ارتباطی، حتی دسترسی به اینترنت و آنتندهی موبایل و تلفن همیشه وضعیتی نامناسب داشته است. بنابراین، میتوان تصور کرد که پس از سیلی اینگونه گسترده، دسترسی به این مناطق چقدر دشوارتر شده است. زندگی بسیاری از ساکنان این روستاها و حتی شهرهای کوچک از راه دامداری، کشاورزی و نخلستان میگذرد و روشن است که در وضعیتی چنین بحرانی و با از دست رفتن دام و زمین، همه دارایی این مردم عملا از دست رفته است.
گزارشها حاکی از این است که تاکنون بیش از ۵۰۰ روستا درگیر سیلاب شدهاند. از مناطقی مانند بنات با ۱۰ هزار نفر جمعیت، بیش از ۴ روز است که خبری منتشر نشده است. تنها راه کمکرسانی به این مردم کمک هوایی است و بر اساس گزارشهای محلی، سرانجام صبح یکشنبه، تعداد معدودی بالگرد به بخشهای جنوبی استان سیستان و بلوچستان اعزام شدند.
شرایط در سه شهر چابهار، نیکشهر و ایرانشهر بسیار بحرانی است. منطقه دشتیاری، که یکی از بخشهای شهرستان چابهار است، بزرگترین بخش استان سیستان و بلوچستان به حساب میآید. تنها در روستای عورکی بزرگ، که در منطقه دشتیاری واقع شده است، بیش از ۵۰۰ خانوار ساکناند که شرایط بسیار دشواری دارند. بنا بر گزارشهای محلی، از چهار روستای عورکیها در بخش مرکزی شهرستان چابهار، سه روستای آن را آب کاملا فرا گرفته است. مردم مناطق درگیر سیل به ارتفاعات پناه بردهاند، حتی تصاویری منتشر شده است از روستاییان در بالای درختها و نخلها.
دسترسی به تلفن و اینترنت در جنوب استان سیستان و بلوچستان، بهخصوص مناطق مسیر نیکشهر تا چابهار، کاملا قطع شده است و این امکان دریافت جزییات بهروز وضعیت ساکنان این مناطق را دشوارتر کرده است. به نقل از یک منبع آگاه، تا روز یکشنبه، تمام کمکهای ارسالی به منطقه را گروههای مردمی فرستاده بودند و حتی برخی نیروهای داوطلب مردمی با قایق از استان هرمزگان به سمت چابهار حرکت کردهاند برای کمکرسانی به روستاییان منطقه دشتیاری.
بارندگی از صبح روز یکشنبه فروکش کرده است، اما گزارشها از انباشت آب، سرریز شدن چند سد در منطقه و ویرانی بسیاری از زیرساختهای موجود خبر میدهد. فرماندار دلگان، منطقهای در جنوب سیستان و بلوچستان، اعلام کرد: «سیل خسارات سنگینی برای مردم مناطق جنوبی استان سیستان و بلوچستان داشته است. تلفات احشام و دام، آسیب به برخی واحدهای مسکونی و مزارع و موتورهای کشاورزی.» دلگان یکی از کمارتفاعترین شهرستانهای این استان است و در دو ساعت، بیشترین مقدار باران در ۴۰ سال اخیر در این منطقه ثبت شد. حتی زنان و کودکان منطقه مشمول کمکرسانی خاص و ویژهای نشدند و پیشبینیپذیر است که وضعیت سالمندان، کودکان و زنان باردار دشوارتر خواهد بود. تنها به لطف تلاش فعالان بومی بود که گزارشها و ویدیوهایی از سیل در این استان در فضای مجازی منتشر شد.
در تمام این مدت، رییسجمهوری، وزیر نیرو، وزیر مخابرات، وزیر راه و ترابری و نمایندگان استانی سکوت کردند. نه تنها گزارشی از وضعیت منتشر نشد و جلسه مطبوعاتی در کار نبود، بلکه رییس ستاد بحران هم حلقه مفقود پیگیریها بود.
سهم سیستان و بلوچستان از توسعه استانی
یکی از موضوعهای مهمی که شرایط کنترل آبهای روان را در سیستان و بلوچستان و جنوب استان کرمان دشوار کرده است فرسودگی خاک و فقر پوشش گیاهی است. بسیاری از تالابهای این منطقه سالهاست محل عبور دامهاست و برای مهار و کنترل سیلابها و لایروبی قناتها و هدایتشان به تالابها و چاه نیمهها، پروژه هدفمندی اجرا نشده است.
پرسش اساسی دیگر این است که با وجود این همه گزارش منتشرشده، چرا سدهای این استان و استان هرمزگان قبل از رسیدن جبهه بارش به این منطقه باز نشده بود، چطور اشتباه مدیریتی در سیل بهاره زاگرس مجدد تکرار شد؟ سرریز شدن سد جگین حداقل ۸ روستا را در محاصره آب قرار داد و بخشی از روستاهای پاییندست سد زیردان نیز با سرریز شدن آب این سد بود که غرقاب شدند.
سالهاست در لوایح بودجه استانی، به این استان بودجه کمی تعلق میگیرد و سرمایهگذاری برای زیرساختهای عمده با کمبودهای جدی مواجه بوده است. توسعه شبکه راهآهن، فرودگاهها، افزایش دسترسی به اینترنت، پلها و جادههای ارتباطی، همینطور عمران روستایی مانند شبکههای آبرسانی و حملونقل، سالهاست که با وعده وعید به تعویق انداخته شده است. سکوت نمایندگان استانی قابل تامل و تاسفآور است.
کنترل و مدیریت بحران در چنین شرایطی سخت است. هر تنش طبیعت میتواند شرایطی کنترلناپذیر به وجود بیاورد، از طوفان ریزگرد گرفته تا سیلاب.
سیستان و بلوچستان جوانترین و محرومترین استان ایران است. حدود ۱۱ درصد خاک ایران و ۲۰ شهرستان را در آغوش دارد.
بخشهای زیادی از خیابانها و مراکز خرید زاهدان، مرکز این استان، نیز درگیر آبگرفتگی است و حاشیهنشینان این شهر هم، که اغلب روستاییان مهاجرند، وضعیت مناسبی ندارند. فقط میتوان امید داشت با توجه به شرایط بحرانی پایتخت، بهخاطر فاجعه انسانی سقوط هواپیمای مسافربری و درگیری دولت در روی صحنه بردن نمایش انتقام، مدیران و مسئولان برای رسیدگی به این منطقه نیز فرصتی بیابند، پیش از آنکه به بحرانی انسانی چون سیل خوزستان تبدیل شود.