فساد حکومت و خشم مردم؛ وجه مشترک اعتراضها در ایران و عراق
بیش از یکماه پیش، هنگامیکه اعتراضهای عراق به اوج خود رسید، فالح فیاض، مشاور امنیت ملی این کشور، در یک نشست خبری در بغداد، اعتراضها در این کشور را به نیروهای خارجی نسبت داد و گفت: «دولت بههیچوجه اجازه نخواهد داد آنها موفق شوند.»
همان زمان، عمادالدین الجبوری که سابقهای طولانی در تحلیل رویدادهای عراق دارد، در ایندیپندنت عربی، موضعگیری او را اشتباه خواند و نوشت: «شهروندان عراقی از اعتراضهای گذشته، تجربه اندوختهاند؛ قیام امروز جوانان عراقی یک حرکت ملی است و احزاب سیاسی در آن نقشی ندارند و این ملت برای احراز حقوق خود بهپاخاسته است. جوانان خشمگین عراقی که از فساد دولت به ستوه آمدهاند و دست به تظاهرات مسالمتآمیز زدند، هرگز تسلیم زور و خشونت نمیشوند و هرقدر بر شمار قربانیان اعتراضها افزوده میشود، میزان خشم مردم علیه حکومت اوج بیشتری میگیرد. با آنکه مسالمتآمیز بودن اعتراضها بر هیچکس پوشیده نیست، اما نیروهای دولتی با ارعاب و خشونت به استقبال معترضان میروند و برای پراکنده ساختن مردم، از تسلیحات سبک و سنگین استفاده میکنند.» او در بخش دیگری از مقالهاش نوشت: «رسانههای دولتی عراق از پوشش واقعیت اوضاع خودداری و سعی میکنند این تحول ملی گسترده را کماهمیت جلوه دهند، اما مسلم است که سیاست خشونت و نادیدهگیری بغداد نمیتواند از اوجگیری تظاهرات جلوگیری کند.»
هر دو بخش ماجرا، یعنی موضعگیری دولت عراق و تحلیل این پژوهشگر، با شرایط این روزهای ایران قابل مقایسه است. از آغاز اعتراضهای ایران، مقامهای دولتی تلاش کردهاند تا آن را به اعتراض به گرانی بنزین محدود کنند، یا آن را به عوامل خارجی نسبت دهند. رسانههای دولتی ایران هم همین دیدگاه را ترویج کردند. حکومت ایران حتی مجبور شده است که برای بهکرسی نشاندن آرزوی شکست اعتراضها، اینترنت را تقریبا بهصورت کامل قطع کند.
اما واقعیت این است که معترضان ایران هم درست مانند شرایط عراق، از اعتراضهای گذشته تجربه کسب کردهاند و برای آمدن به خیابان منتظر اینترنت نمیمانند. آنها به وعده دولت برای کمکهای نقدی هم اعتماد نمیکنند، زیرا در گذشته، هم در دولت احمدینژاد و هم در دولت روحانی (که ادعا دارد با دولت قبلی خیلی متفاوت است) تغییری در زندگی مردم ایجاد نشده است. آمار فساد در هر دو دولت بسیار بالاست و سیاست خارجی در هر دو دولت، عملا تغییری نکرده است. تمام طرحهای دولت برای باز کردن درهای اقتصاد به شکست خورده است و تا زمانی که سیاستهای اصلی نظام در رابطه با آمریکا و دخالتهایش در عراق، سوریه، یمن و لبنان (که فقط یک نفر یعنی رهبر جمهوری اسلامی ایران تصمیمگیرنده آن است) تغییر نکند، هیچ چیزی در اقتصاد ایران تغییر نمیکند.
در چنین وضعیتی، همانطور که پیشبینی مشاور امنیت ملی عراق به شکست رسیده و اعتراضها در عراق علیرغم صدها کشته و زخمی شعلهورتر شده است، در ایران نیز همین اتفاق خواهد افتاد، حتی اگر برای مدت کوتاهی متوقف شود. در اعتراضهای زمستان دو سال پیش، بیش از ۷۰ شهر در کشور به خیابانها آمدند و امروز وزارت کشور ایران اعلام کرده است که اینبار نیز تا این لحظه، ۷۰ شهر درگیر اعتراضهای خیابانی است. این نشان میدهد نهتنها مردم بعد از یک دوره سکوت، همچنان به خواستههایشان نرسیدهاند، بلکه اینبار عصبانیتر از گذشته، به خیابان برگشتهاند.
ویدیوهای منتشرشده در رسانههای اجتماعی قبل از قطع اینترنت، نشان میدهد که شعارها در شهرهای مختلف ایران تندتر شده و معترضان با شلیک مستقیم نیروهای امنیتی در خیابانها کشته شدهاند.
از سالهای گذشته تاکنون، مسئولان مختلف حکومت ایران به گمشدن میلیاردها دلار پول اعتراف کردهاند؛ همانطور که در عراق هم گم شدن بیش از ۱۸۴میلیارد دلار طی ۱۵ سال گذشته، مردم را خسته و عصبانی کرده است. ایرانیها معتقدند بخشی از پولهای بههدر رفته یا گمشده، صرف دخالت ایران در کشورهای منطقه شده است؛ همانطور که عراقیها هم حاکمانشان را نهتنها به فساد و سوءاستفاده از قدرت متهم میکنند، بلکه میگویند آنها منافع ایران را بر منافع عراق ترجیح دادهاند و در برخی مناطق، پرچم ایران را به آتش کشیده و تظاهراتشان را با شعارهایی علیه ایران ادامه دادهاند.
اما کار ایران از عراق بسیار سختتر است؛ چندی پیش (اول نوامبر)، صباح ناهی، روزنامهنگار عراقی پیشبینی کرده بود که شاید نخستوزیر عراق با «افشای فساد و کارشکنیهای مفسدان» بتواند مردم را راضی کند؛ اگرچه نخستوزیر عراق این کار را نکرد، اما در ایران با اینکه مسئولان به افشاگری علیه یکدیگر دست زدند، باز هم نتوانستند مردم را بهسوی خود جذب و جلب اعتماد کنند؛ چون این تصور وجود دارد که دستگاه قضایی در ایران مطلقا قابل اعتماد نیست و خود در همدستی با فساد سابقه دارد. بهعنوان نمونه، زمانی که صادق لاریجانی، رییس سابق قوهقضاییه، سالها با داشتن ۶۳ حساب بانکی و درآمد کلان از این حسابها به کسی پاسخگو نبود، ابراهیم رئیسی، رییس جدید قوهقضاییه، نیز معاون و بهنوعی شریک او بود؛ اما این دو نفر، نهتنها حسابرسی نشدند، بلکه ازسوی علی خامنهای جایزه گرفتند و هر دو به مقامهای بالایی در کشور منصوب شدند. تصور عمومی بر این است که رهبر جمهوری اسلامی خود در دامن زدن به فساد نقش اساسی دارد و تا او از قدرت کنار نرود و قانون اساسی که اختیارات گستردهای به ولیفقیه داده است تغییر نکند، با رفت و آمد دولتها هیچ چیزی در ایران تغییر نخواهد کرد.
نتیجه اینکه ایران و عراق در دو مشکل با هم مشترکاند: فساد فراگیر و مردم خسته و خشمگین. تا تغییر اساسی در حکومت هر دو کشور اتفاق نیفتد، نه مردم قانع میشوند و نه اعتراضها پایان مییابد، حتی اگر بهصورت موقت گاهگاهی فروکش کند.