مجمع تشخیص مصلحت نظام؛ نهادی معلق و بههم ریخته
اخباری که از درون مجمع تشخیص مصلحت نظام به گوش میرسد حاکی از تنش میان اعضای این نهاد است که همه پیرو ولیفقیه و ولایتمدارند. کسانی مثل محمود احمدینژاد و احمد توکلی منشا برخی از این تنشها در سالهای اخیر بودهاند. جدال بر سر اداره جلسه میان احمد توکلی و صادق لاریجانی در جلسه ۱۶مرداد ۱۳۹۸ از نقاط اوج این برخوردها بوده است.
لنگ میزند
مجمع پس از مرگ اکبر هاشمی رفسنجانی در سال ۱۳۹۵ از حیث مدیریتی وضعیتی معلق و بیثبات داشته است. محمدرضا باهنر با پذیرش این بیثباتی دو علت برای آن در دوره ریاست هاشمی شاهرودی برمیشمرد: «این دوره هنوز مجمع سرخط نیامده است. دو علت دارد؛ یکی ... رییس مجمع وضعیت جسمانی خوبی ندارند و نمیتوانند حضور جدی داشته باشند. نکته دوم اینکه در حکم جدید رهبری برای مجمع، یک پیوست هست که در آن مطالباتی از مجمع مطرح شده است و همین، مقدار زیادی ساختار مجمع را به هم ریخته و متغیر شده است. تا دورههای گذشته مجمع فقط به رهبری برای تعیین سیاست کلی مشورت میداد، ولی حالا مجمع عملا باید سیاستگذاری کند. قبلا ما سیاستنویسی داشتیم، ولی الان سیاستگذاری، تدوین، اجرا و همچنین گرفتن بازخورد و اصلاح هم به آن اضافه شده است. این فرآیندها هنوز در مجمع و دبیرخانه نهایی نشده و مقداری کار لنگ است.» (باشگاه خبرنگاران جوان ۲٧ آبان ۱۳۹٧)
پس از مرگ رفسنجانی برای مدتی کوتاه (حدود شش ماه) موحدی کرمانی ریاست موقت مجمع را بر عهده گرفت. پس از او، هاشمی شاهرودی به مدت حدود ۱/۵ سال رییس مجمع بود که در این دوره به دلیل بیماری حاد، عملا در مجمع تاثیری بر جای نگذاشت و این نهاد به حال خود رها بود. صادق لاریجانی هم شش ماهی است که ریاست مجمع را بر عهده دارد. پیش از رفسنجانی، علی خامنهای به مدت ۱/۵ سال رییس مجمع بود که در دوره ریاست او نیز مجمع وضعیت تثبیتشدهای نداشت.
اکنون پرسش این است که بر مجمع تشخیص مصلحت، در حدود سه سالی که از مرگ رفسنجانی میگذرد چه آمده است؟ آیا این نهاد تاثیر بیشتری بر روندهای جاری حکومت داشته یا کمتر؟ نهادهای تحتنظر آن مثل مرکز تحقیقات استراتژیک (با نام جدید پژوهشکده تحقیقات راهبردی) در چه وضعیتی هستند؟
آشفتگی
اخباری که از درون مجمع در دوره ریاست صادق لاریجانی به گوش میرسد، همه حکایت از آشفتگی و تنشهای درونی دارند. مجمع در نهایت نتوانست در محدوده لوایح «پالرمو» و «سیافتی» (از لوایح چهارگانه مربوط به امور مالی و بانکی) به نتیجه برسد با این که خامنهای به صراحت خود را از این موضوعات کنار کشیده بود. بخشی از جلسات مجمع در ماههای اخیر همانند دوره ریاست هاشمی شاهرودی تشکیل نشده است. حسن روحانی نیز (مثل محمود احمدینژاد) در دورههای طولانی در جلسات مجمع حاضر نمیشود.
این آشفتگی نشانه دو چیز میتواند باشد. اول ریاست صادق لاریجانی که برای بسیاری از اعضا هضمناشدنی است. اعضای منصوب خامنهای که همه از رجال جمهوری اسلامی (البته در قد و قامت نظام) بودهاند، بهراحتی نمیتوانند تن به ریاست کسی بدهند که نه سابقه چندانی در انقلاب دارد و نه سابقهای در خور توجه در حوزه. و دوم این که اصولا مجمع دیگر کارکرد سابق خود را ندارد. هر دو موضوع در اینجا نقش بازی میکنند.
رییس بینفوذ
در نظام اقتدارگرا و استبدادی ایران وزن نهادها نه به قدرت قانونی و عملکرد و رضایت عمومی بلکه به وزن افراد و بالاخص وزن سیاسی روسای آنهاست. با وجود صادق لاریجانی در راس این نهاد، نه تنها اعضای مجمع بلکه دستگاههای دیگر چندان اهمیتی به مجمع نمیدهند. برادران لاریجانی از ابتدای انقلاب آقازادههایی فرصتطلب و اشرافیمنش بودهاند که در دوره خمینی در سطوح پایینتر و در دوران خامنهای در سطوح بالاتر جای گرفتند چون بادگیر آنها خوب کار میکرد. دیگر اعضای قشر حاکم این نکات را به خوبی متوجهاند و نمیتوانند اقتدار آنها بر خود را پذیرا شوند.
تنزل جایگاه نهاد
اصولا با روشی که شورای نگهبان در نظارت استصوابی در پیش گرفته (تهدید به رد صلاحیت در دورههای آینده و اگر اعضای مجلس دست از پا خطا کنند)، مجلس به ندرت مصوبهای دارد که شورای نگهبان آن را رد کند و بعد با تصویب دوباره مجلس آن مصوبه به مجمع فرستاده شود. مجمع عملا شان نزول خود را از دست داده است. در دو سال گذشته تنها دو قانون به مجمع فرستاده شد که آنها نیز در نهایت بدون هیچ تصمیمی رها شدند. به دلیل همین از کف رفتن شان نزول است که مجمع اخیرا دست به قانونگذاری میزند تا کاری انجام دهد و در میان نهادها جدی گرفته شود.
در حوزه سیاستگذاری نیز مجمع کلیات بیخاصیتی را با جمعآوری از برنامههای مختلف توسعه تصویب (با افزودن نکات ایدئولوژیک برای اسلامی کردن آنها) و بعد به بیت میرساند تا خامنهای آنها را تایید کند. از این جهت نیز ماموریت مجمع به پایان رسیده است. دیگر کارکرد ضروری و ویژهای برای مجمع نمانده تا اعضا احساس کنند کاری انجام میدهند. این نهاد نیز مثل دیگر نهادهای انتصابی بر منویات رهبر مهر تایید میزند و به نظر میآید خود رهبر به آن احساس نیاز چندانی نمیکند. اما این نهاد مثل بسیاری دیگر از نهادهای جمهوری اسلامی ادامه حیات میدهد تا برای گروهی شغل و برای گروهی دیگر عنوان فراهم کند. امروز اگر مجمع تشخیص مصلحت تعطیل شود، هیچ خدشهای به زندگی مردم ایران و نیز خدشهای به روال کارهای حکومت و رژیم وارد نمیشود.
افول فعالیتهای درونی
آخرین شماره نشریات پژوهشکده تحقیقات راهبردی وابسته به مجمع، همه به پایان دوران هاشمی رفسنجانی باز میگردند. به تاریخ آنها در وبسایت این موسسه نگاه کنید:
راهبرد: بهار ۱۳۹۶، فصلنامه سازمانهای بینالمللی: پاییز ١۳۹۳، فصلنامه ایرفا: پاییز ٢۰۱۶، راهبرد اقتصادی: زمستان ۱۳۹۴ و فصلنامه روابط خارجی: بهار ۱۳۹۶. تاریخ انتشار آخرین کتابها نیز سالهای ۱۳۹۱ و ۱۳۹٢ است. به نظر میآید فعالیتهای درون مجمع در دوران موحدی کرمانی، هاشمی شاهرودی و صادق لاریجانی به صفر رسیده است.