نرمش قهرمانانه، از خصلت خامنهای تا تاکتیک ترامپ
دونالد ترامپ که مورد هدف قرار گرفتن ناباورانه یک فروند پهپاد پیشرفته آمریکایی در بامداد ۳۰ خرداد از سوی جمهوری اسلامی ایران را ابتدا «اشتباهی خیلی بزرگ» توصیف کرده بود، در شامگاه همان روز تصمیم میگیرد تا در پاسخ به آن، به سه نقطه در خاک ایران حمله شود. بنا به ادعای خودش اما ۱۰ دقیقه قبل از این تهاجم، دستور توقف آن را صادر میکند. همچنین او لحن قبلی خویش درباره سقوط «آرکیو۴ گلوبال هاوک» را به شدت تعدیل میکند و مدعی میشود که نیروهای نظامی ایران، پهپاد یاد شده را عامدانه ساقط نکردهاند، بلکه صرفا یک «اشتباه فردی» صورت گرفته است. این در حالی بود که تهران رسما اعلام میکند که پرنده بدون سرنشین آمریکایی را به دلیل تجاوز به فضای ایران و در حال عملیات تجسسی مورد هدف قرار داده است.
روزنامه نیویورکتایمز بعدا گزارش میکند که ترامپ تحت تاثیر مجری مشهور فاکسنیوز، تاکر کارلسون قرار میگیرد که به او گفته بود پاسخ نظامی به تهران غیرعقلانی و دیوانگی است. اگرچه کارلسون در جایگاه یک تحلیلگر سیاسی مورد علاقه رییسجمهوری آمریکا آن هم در شبکه محبوبش فاکسنیوز میتواند تاثیر بسزایی در تصمیمگیریهای ترامپ داشته باشد، اما نمیتواند دلیل اصلی یا تنها عامل تغییر تصمیم او در حمله به ایران را صرفا به نفوذ این مجری تلویزیونی نسبت داد.
به هر حال به دنبال این موضعگیری ترامپ در مخالفت با حمله انتقامجویانه به ایران، دانیل هافمن، افسر ارشد سابق سیا که معمولا به عنوان تحلیلگر در شبکه فاکسنیوز حضور مییابد، در برنامه روز جمعه ۳۱ خرداد (۲۱ ژوئن) این شبکه که تریبون اصلی جمهوریخواهان و محافظهکاران آمریکاست، از این تصمیم ترامپ به عنوان «نرمش قهرمانانه» یاد میکند.
دلایل لغو حمله به ایران از سوی ترامپ
شبکه خبری سیانان از منتقدان اصلی دولت ترامپ، روز جمعه به نقل از منابعی که نامشان فاش نشده، اعلام کرد که تصمیم درباره لغو حمله هوایی به ایران حدود ساعت هشت عصر پنجشنبه به وقت آمریکا گرفته شده است. در حالی که در «اتاق بحران» کاخ سفید کسانی مانند مایک پنس، معاون رییسجمهوری، جان بولتون، مشاور امنیت ملی، مایک پومپئو، وزیر امور خارجه و جینا هسپل، رییس سازمان سیا موافق انجام چنین حملهای بودهاند. آقای ترامپ پس از تعمق درباره میزان تلفات انسانی این حمله، دستور لغو آن را داد. این تصمیم ترامپ که در واقع کشیدن خط بطلانی بر رای قبلی او مبنی بر حمله به ایران در انتقام از سرنگونی پهپاد آمریکایی از سوی سپاه پاسداران بود، تحت تاثیر مولفههای متفاوت گرفته شده است، به بیان دیگر به دلایل زیر رییسجمهوری آمریکا ناگزیر به این چرخش کامل شد:
۱. از آنجایی که ساقط کردن پهپاد گلوبال هاوک مقارن با آغاز فعالیت انتخاباتی ترامپ برای راهیابی مجدد او به کاخ سفید است، او نخواسته با دست زدن به این حمله در چشم مردم آمریکا خود را یک جنگافروز نشان دهد. بهویژه وقتی او همواره رییسجمهورهای پیشین ایالات متحده را به واسطه جنگافروزی، مورد انتقاد قرار داده است و اصولا این موضعگیریاش خود به عنوان عاملی ایفای نقش کرده تا با پیروزی بر رقبای خود در ژانویه ۲۰۱۷ به کاخ سفید راه یابد.
۲. چون علاوه بردموکراتها، حتی بخشی از جمهوریخواهان نیز با حمله به ایران و اساسا آغاز جنگی جدید در خاورمیانه مخالف بودهاند، ترامپ نمیتواند ریسک و عواقب دهشتبار درگیری نظامی دیگری در منطقه را به تنهایی متقبل و در آینده پاسخگوی آن باشد. به خصوص وقتی او از کنگره مجوزی برای تهاجم به ایران ندارد، آن هم در شرایطی که مجلس نمایندگان در دست دموکراتهاست و چهرهای چون نانسی پلوسی، رییس این مجلس، همواره منتقد سیاستهای جنگطلبانه کاخ سفید بوده است.
۳. ترامپ با لغو عملیات نظامی در خاک ایران، درست دقایقی پیش از آغاز آن، خواسته به منتقدان خویش این پیام را بفرستد که به رغم اشتیاق کسانی چون جان بولتون و مایک پمپئو برای جنگ با جمهوری اسلامی، تصمیمگیری نهایی، همواره با اوست، اگرچه او متهم شده که رفتارهایش با ایران، بعد از زیر پا گذاشتن توافق برجام، تحت تاثیر سیاستهای جنگطلبانه مشاورانی چون بولتون و پمپئو بوده است.
۴. ترامپ با این حرکت خود، حامل پیامی برای مسئولان جمهوری اسلامی نیز بود؛ هشداری از واشنگتن به تهران که خویشتنداری او حدی دارد و در نوبت بعدی پاسخ تهاجمی تندی به ایران خواهد داد. به عبارت دیگر، هیچ تضمینی وجود ندارد که تحمل کاخ سفید در قبال دیپلماسی نه جنگ و نه مذاکره ایران، تا پیش از فرا رسیدن انتخابات آتی ریاست جمهوری در نوامبر سال آینده، دوام یابد.
۵. بر اساس مشاورههایی که دونالد ترامپ با فرماندهان ارشد نظامی در پنتاگون داشته، شخصا به این نتیجه رسیده که در صورت حمله محدود به ایران، آمریکا لزوما از نوع واکنش جمهوری اسلامی به آن شناخت یا اطمینانی ندارد. به عبارت دیگر پاسخ تهران صرفا به نیروهای نظامی ایالات متحده محدود نخواهد بود چرا که بین این دو کشور مرزی وجود ندارد. بنابراین ایران درجواب تهاجم آمریکا به کشورهای در تیررسی چون عربستان و امارات حمله خواهد کرد، بهویژه به این بهانه که پهپاد گلوبال هاوک از پایگاه «الظفره» امارات پرواز کرده بود. از آنجایی که با تهاجم تمام عیار به متحدان آمریکا در منطقه شریان نفت مورد تهدید جدی قرار خواهد گرفت، دیگر اساسا تحریم صادرات نفت ایران از سوی کاخ سفید موضوعیتی نخواهد داشت تا آمریکا به عنوان یک جنگ اقتصادی علیه ایران به آن ادامه دهد؛ این یعنی تحقق همان آرزوی جمهوری اسلامی که اگر این کشور نتواند نفتی صادر کند، دیگران نیز در منطقه قادر به ادامه فروش نفت خام خود نخواهند بود. آنچه که پیامدهای سنگین آن را نه صرفا ایالات متحده که اروپا و به بیان دیگر تمام دنیا باید متقبل شود.
با توجه به مجموعه عوامل یاد شده، درمییابیم که ترحم ترامپ تاجرمنش مبنی بر غیر قابل قبول بودن مرگ ۱۵۰ نفر در صورت حمله به سه مکان در خاک ایران باعث تغییر تصمیمش نشده، بلکه این سخن صرفا ژستی بشردوستانه است که او قصد دارد تا با توسل به آن سیاستهای غلط خود را در قبال ایران توجیه کند.
نرمش قهرمانانه، استراتژی یا تاکتیک؟
اگرچه بهکارگیری اصطلاح «نرمش قهرمانانه» در ۲۶ شهریور ۱۳۹۲ در جمع فرماندهان و مسئولان سپاه پاسداران از سوی رهبر جمهوری اسلامی، نقش برجستهای داشت -چرا که به عنوان چراغ سبزی تلقی شد تا توافق برجام دو سال بعد از آن امضا شود- اما اتخاذ اینگونه دیپلماسی اصولا خصلت خامنهای است، چرا که او در ۱۴ شهریور همان سال نیز در دیدار با اعضای مجلس خبرگان، بر «نرمش قهرمانانه و مانور هنرمندانه در عرصه سیاسی» تاکید داشته است. سالها پیش از آن نیز خامنهای در مرداد ۱۳۷۵ در جمع مسئولان وزارت خارجه اذعان داشت که «نمایندگان سیاسی جمهوری اسلامی درجهان باید تیزتر از شمشیر، نرمتر از حریر و سختتر از سنگ و پولاد باشند... عرصه سیاست خارجی میدان نرمشهای قهرمانانه است.»
فراتر از آن خامنهای در پنج دهه گذشته، زمانی که ۳۰ سال داشت، طرفدار خوی نرمش قهرمانانه بود؛ وقتی در سال ۱۳۴۸ به عنوان ترجمه کتاب «صلحالحسن» شیخ راضی آل یاسین از علمای حوزه نجف، «شکوهمندترین نرمش قهرمانانه تاریخ» را افزود. اما در عمل به نظر نمیرسد که نرمشهای قهرمانانه او همیشه استراتژیک بوده باشد، به عبارت دیگر گاهی صرفا از آن استفاده تاکتیکگونه کرده و در توجیه آن، از چیزی به نام خط قرمز یاد کرده است. آنچه که در دیدار اخیر میانجیگر تقریبا رسمی مذاکره با آمریکا، شینزو آبه نخستوزیر ژاپن دیده شد.
اگرچه رهبر جمهوری اسلامی در خرداد ۱۳۹۵ در واکنش به تهدید ترامپ در خروج از برجام ادعا کرد که « اگر آنها برجام را پاره کردند، ما آن را آتش میزنیم» اما صبوری او دستکم تاکنون که بیش از یک سال از زیر پا گذاشتن برجام از سوی کاخ سفید میگذرد، بیانگر آن است که گاهی نرمشهای قهرمانانه او به کرنشهای مذبوحانه تبدیل میشود.
در برهه حساس فعلی و در بحران تنشها بین ایران و آمریکا، چه علی خامنهای برازنده سیاست نرمش قهرمانانه باشد، آن گونه که خود مدعی است، چه دونالد ترامپ به طوری که اخیرا سیاستهای او را این گونه توصیف کردهاند، به نظر میرسد که حکومت ایران نیازمند انعطافی در برابر ایالات متحده است که میتوان آن را «نرمش معقولانه» خواند، یعنی پذیرش مذاکره با آمریکا برای اجتناب از سرکشیدن «جام زهر» دیگری در فردای فرجام جنگ احتمالی ایران و آمریکا.