وضعیت مطبوعات در یکی از بزرگترین زندانهای روزنامەنگاران جهان
آزادی رسانهها و آزادی بیان از مهمترین اهرمهای دموکراسی در هر مملکتی است کە بە تعدیل و اصلاح تصمیمهای اشتباەِ سیاستمدارها و سیستمهای تمامیتخواە میانجامد. اما در مقابل، حکومتهای توتالیتر از چنین آزادیهایی واهمە دارند، چرا کە آزادی بیان و رسانهها باعث افزایش سطح آگاهی و توقع مردم خواهد شد.
در ایران با وجود آنکە در فصل ۲ و ۳ قانون مطبوعات، در رابطە با رسالت و حقوق روزنامەها آمدە است کە مطبوعات میتوانند در زمینە افزایش سطح آگاهی عمومی فعالیت داشتە باشند، اما سرکوب مطبوعات در ایران طبق سایر مفاد این قانون، بە امری عادی و فراگیر تبدیل شده است.
سیستمهای دیکتاتورمآبی کە در حکمرانی شکست خوردەاند و قصد تحویل و تحول قدرت را ندارند بەمرور رضایت و تایید مردم را از دست میدهند و متوجە نارضایتی عمومی گسترده میشوند، اما برای استمرار سلطه به سرکوب و خفقان متوسل میشوند و تلاش میکنند با ایجاد خفقان سیاسی و زور سرنیزە مردم را سر جایشان بنشانند.
در این بین، آزادی بیان و رسانهها از مهمترین کشمکشهای میان مردم و قدرت است و این آزادیها در کشورهایی کە حاکمیت توان اداره صحیح مملکت را ندارد، همواره محل مناقشە بودە است. از طرفی، قدرت حاکم سعی میکند مطبوعات مستقل و مردمی را از میان بردارد و مطبوعات در سایە را با اسمورسم مردمی و ظاهر مستقل بە خورد اذهان عمومی بدهد.
بدین صورت، رسانەها و مطبوعات حکومتی میان مطبوعات مستقل ظهور خواهند کرد و گماشتگان حکومتی ادارەشان میکنند تا حاکمیت بەمرور نبض مطبوعات را بهدست گیرد. رسانەهای مستقل نیز چنان تحت فشار قرار میگیرند کە یا خودبەخود حذف میشوند یا ناچار بە خودسانسوری میشوند.
برخی از مطبوعات مرکز و بسیاری از مطبوعات محلی استانها، سوای خودسانسوریهای ناشی از بیم توقیف ازسوی نهادهای ناظر دولتی و امنیتی، در بخش اجتماعی نیز دست بە خودسانسوری میزنند، بهعنوان مثال مطالب انتقادی را کە گوشەهایی از فقر فرهنگی مردم را به چالش بکشد، سانسور میکنند تا از ریزش مخاطبها جلوگیری کنند؛ آنچه میماند، نقد محدود و سانسورشده برخی مسئولان، ادارات و نهادهایی است که خط قرمز حاکمیت محسوب نمیشود.
اساسا نهادهای ناظر بر رفتار رسانەها در ایران با طرح برخی انتقادها و جملههای بەظاهر منتقدانە در لابهلای مطبوعات کە خط قرمزهای حاکمیت را رد نمیکند موافقاند، چرا کە از نظر حاکمیت، اینها چیزی بیش از غر زدن نیستند. حاکمیت موافق غر زدن و تکرار همان جملاتی است کە قبلا بارها تکرار شدە، تا توهم وجود آزادی بیان در جامعە زمزمە شود.
همزمان با ایجاد فضای باز سیاسی در دولت سیدمحمد خاتمی، انتشار و چاپ مطبوعات در حوزه سیاست بە اوج خود رسید، اما بەدنبال قتلهای زنجیرەای در سال ۱۳۷۹ و با دستور مستقیم رهبر ایران، قوه قضاییه به حوزه نظارت بر مطبوعات وارد شد. از آن پس، قلعوقمع مطبوعات نیز شروع شد، بهطوریکە طی یک هفتە بیش از ۴ هفتەنامه پرتیراژ فقط در سنندج توقیف شد، دەها روزنامەنگار در سراسر کشور دستگیر و صدها نفر بیکار شدند.
با بستە شدن فضای سیاسی و محدود کردن مطبوعات، بستر ابراز آزادی بیان، انتقال عقاید مختلف و آثار نویسندهها و روزنامەنگارها از میان میرود و جای خود را بە رسانەهای اجتماعی میدهد. اما تاثیرپذیری دولت و مسئولان از مطالب رسانەهای اجتماعی، در مقایسه با مطبوعات چاپی نظیر روزنامەها و هفتەنامەهای رسمی، ناچیز است؛ چراکە رسانەهای اجتماعی اغلب غیررسمیاند و چون غیرقانونی خواندە میشوند، در فضای اجرایی دولت قابل بحث نیستند، اما مطالب چاپشده روزنامەهای رسمی در سیستم اداری قابل بحث است و همچون اهرم فشار مردمی بر دولتمردان محسوب میشود.
در ایران، صدها تن از روزنامەنگارها و سردبیرها طی سالهای اخیر بە جرمهای غیرمطبوعاتی و بە اتهامهای مختلف بازداشت، شکنجە و زندانی شدەاند؛ چنین رفتاری در سال گذشتە با فعالان زیستمحیطی نیز تکرار شد و دەها نفر از آنها در سراسر کشور بە اتهامهای واهی نظیر جاسوسی بازداشت شدهاند و همچنان در زندان بهسر میبرند. در موج دستگیری روزنامەنگارها در ایران در سالهای گذشتە، نیروهای امنیتی پس از ورود سرزدە بە محل سکونت روزنامەنگارها، لپتاپ و وسایل شخصی آنها را نیز ضبط کردند تا در صورت ارتباط این فعالان مطبوعاتی با رسانەهای خارج از کشور، با آنان برخورد قضایی شود.
تلاش برای ایجاد اختناق در فضای رسانەای محدود بە داخل مرزها نیست. ایران در نظر دارد رابطه فعالان مطبوعاتی با رسانەهای خارج از کشور را نیز بە حداقل برساند و از تغذیه تلویزیونهای خارج از کشور از سوی روزنامەنگارهای داخلی جلوگیری کند. علاوە بر این، قوانین مطبوعاتی ایران بهقدری سفت و سخت تدوین شده کە مفاد آن دستِ قوه قضاییە را برای سرکوب مطبوعات و نویسندهها باز گذاشتە است.
ایران در کنار ترکیە، چین، سوریە و ویتنام جزو بزرگترین زندانهای جهان برای روزنامەنگارها است و هر سالە چندین روزنامەنگار و نویسندە بەدلیل نبودِ امنیت جانی از ایران خارج میشوند. با این اوصاف، هرازگاهی مسئولان دولتی ایران در کنفرانسهای بینالمللی اعلام میکنند کە در کشور ایران آزادی مطبوعاتی و رسانەای وجود دارد و هیچکس بهخاطر ابراز عقیدە زندانی نیست.