وقتی فرزندان پنهانکار میخواهند شفاف باشند
یادداشت هفته گذشته علی ربیعی، سخنگوی فعلی دولت تدبیر و امید، در روزنامه ایران، با عنوان «تحریم واقعیت تحریم» در شرایطی منتشر شد که مردم ناامیدتر از همیشهاند. خفقان سیاسی و سرکوب شدید اعتراضهای مردمی این روزها بسیار بیشتر از فشار اقتصادی و غم نان گلوی آنان را میفشارد.
در چنین شرایطی، انتخابات مجلس شورای اسلامی نیز پیش روست. مسئولان جمهوری اسلامی هر کدام به سهم خود به تکاپو افتادهاند تا اعتماد ازدسترفته مردم را دوباره جلب کنند و آبروی رفته نظام را برگردانند. رفتن نمایندگان نظام به خانه خانوادههای داغداری که فرزندانشان در اعتراضهای آبانماه هدف گلوله نظامیان قرار گرفتند، دستهبندی معترضان و شهید یا شورشی نامیدن کشتهشدگان اعتراضها، مقایسه کشتار حکومتی آبانماه ۹۸ با عمل حجامت، دستگیری گسترده مردم و خبرنگاران، تهدید خانوادههای فعالان سیاسی خارج از کشور، یادداشتنویسیهای اعترافگونه اصلاحطلبان و خطابههای جانسوز برخی نمایندگانِ جامانده از مردم از تریبون مجلس یا در فضای مجازی، بخشی از این تلاشهاست.
سخنگوی دولت نیز از این قافله جا نمانده است. او در یادداشت خود در روزنامه ایران نوشته است: «ما بهخاطر جلوگیری از سوءاستفاده دشمنان در شرایط فعلی کشور، واقعیت تحریمها را برای مردم بهروشنی بازگو نکردهایم.» این سخنان ربیعی میتواند هم به دشمن داخلی و جناح اصولگرا مربوط باشد که از ابتدای دولت روحانی، با برجام مخالفت کردند و هم به دشمنان خارجی که همواره در چهل سال حکومت جمهوری اسلامی، در هر موقعیتی چون چماق بر سر مردم کوبیده شدهاند.
اما هرچه هست، در قلم و زبان و عمل مسئولان جمهوری اسلامی، این دشمن توانایی بسیار زیادی دارد؛ هم میتواند توجیهی برای فرستادن پول نفت ملی به آنسوی مرزها باشد تا به گفته حکومت، امنیت مردم را در داخل مرزها تامین کند و هم میتواند انگیزهای باشد برای آوردن مردم پای صندوقهای رای. این دشمن هم میتواند تحریم کند و هم میتواند در مواقع لزوم، نیروهای از قبل تربیتشدهاش را بهعنوان معترض وارد کشور کند تا به خرابکاری و شعارسازی مشغول شوند و دوباره به آنسوی مرزها بگریزند. علاوه بر اینها، دشمن میتواند در داخل نیز در پوشش گروههای دلسوز و دلواپس و آتش به اختیار و لباس شخصی نیز چوب لای چرخ دولتهای مثلا اصلاحطلب بگذارد. پس در مقابل چنین دشمن قدرتمندی بهتر است بسیاری از واقعیتها به مردم گفته نشود تا مبادا دشمنشادکن شویم.
آنچه از یادداشت ربیعی برمیآید این است که هم دشمن و هم مردم ذکرشده در این نوشته، افرادی مبهم و در هالهای از غبارند. نه ابعاد و ویژگیهای دشمن مشخص شده و نه خواستههای مردمی که در آبانماه با شعارهای گذار از جمهوری اسلامی به خیابان آمده بودند، شنیده شده است. بنابراین، سخنگوی دولت در مقابل مردمی که خود نیز نمیداند کیستند و کجا هستند لب به اعتراف گشوده و خود را با آنان در یک جبهه قرار داده است تا دشمن فرضی را عامل تمامی پنهانکاریهای حکومت از مردم در مورد تحریمها معرفی کند.
یعنی نهتنها تحریمها اقدام خصمانه دشمنان و صرفا علیه مردم ایران بوده، بلکه حتی مسبب پنهانکاری و انکار حکومت در مورد تاثیر شدید تحریمها بر زندگی مردم نیز همین دشمن است. نکته زجرآور ماجرا اینجاست که مسئولان جمهوری اسلامی حتی در شرایطی که میخواهند در ظاهر از مردم دلجویی کنند نیز تقصیر تمامی کاستیها و اشتباهها را بر گردن دشمن میاندازند، نه فساد مدیریتی و نبودِ برنامهریزی در نهادها و زیرمجموعههایشان.
گویا این پنهانکاریها که سالهاست در حکومت اپیدمی شده، حتی گریبان خود آقای رییسجمهوری را هم گرفته است، چرا که روحانی، به گفته خودش، از وزیر کشور خواسته بود که حتی او را نیز در جریان زمان اجرای اقدامی حساس و مهمی مانند سه برابر شدن ناگهانی قیمت بنزین نگذارد.
ابعاد و زوایای تحریم سالهاست برای مردم ایران روشن شده و هر کسی به سهم خود، از بخشی از سختیهای این تحریمها بهرهمند شده است، چه حکومت آن را انکار کند و چه به آثار منفی آن اعتراف کند. از آنجایی که نظام جمهوری اسلامی روی آرمانهای ساختگی ناموسوارش مانند دشمنی با آمریکا و جهان غرب و گسترش مرزهای قدرتش به نام اسلام تاکید دارد، همواره عواقب این تحریمها را پنهان کرده و حتی آن را فرصتی برای خودسازی و خودکفایی خوانده است.
جمهوری اسلامی برخلاف نظامهای توسعهیافته سیاسی که بهدنبال راهحل برای خروج از بحراناند، با بحرانسازیهای پیاپی داخلی و خارجی در سالهای تحریم، همواره سعی در فرافکنی داشته و بهدنبال دشمنپروری و درگیریهای منطقهای برای جلوگیری از سقوط آزاد بوده است. سال گذشته، با اعلام افزایش تحریمها علیه ایران، مسئولان جمهوری اسلامی به مردم و رسانهها اطمینان دادند که با آغاز رسمی این تحریمهای جدید، هیچ اتفاق جدیدی رخ نخواهد داد و آثار تحریمها عملا پیش از این تاریخ از میان رفت. اما امروز با رسیدن فروش نفت ایران به کمترین میزان ممکن، بسیار بیشتر از گذشته آثار زخمهای عمیق تحریمها بر زندگی مردم را میبینیم، زخمهایی که در صورت مذاکره بهجای انکار آفتاب در روز روشن، بر جان و زندگی مردم وارد نمیشد.
از سوی دیگر، با نگاهی به شکل چینش قدرت و نظام ریاستی و ولایتی از بالا به پایین جمهوری اسلامی، بهراحتی درمییابیم که سرمایههای اجتماعی یا همان مردم در نظام جمهوری اسلامی جزو بیارزشترین مواردند، چرا که در سلسهمراتب قدرت در پایینترین سطح قرار دارند. نظام ولایی، که بر پایه ولایت مطلقه فقیه است و قدرت خود را از منشا الهی دریافت میکند، به مردم و رسانهها نیازی ندارد و از اساس منتهای درجه خودمختاری و الوهیت را داراست و با پنهانکاری رابطه مستقیم دارد.
امروز، سخنگوی دولتی که رای خود را از جریان بهاصطلاح اصلاحطلب دریافت کرده بود، بعد از شش سال زمامداری و در آستانه انتخابات مجلس، مدعی است که باید حقایق تحریم را آشکارا به مردم گفت، آن هم در حالی که چه خود و چه مافوقش، یعنی رییسجمهوری، فرزندان یک سیستم پنهانکارند و چگونه است که از دل سیستمی پنهانکار، فرزند و مسئولی میتواند بیرون بیاید و آشکارا از عواقب و نتایج نامناسب اقدامهایش برای مردم سخن بگوید.
شاید تنها وجهی که میتوان برای یادداشت ربیعی در نظر گرفت، تغییر مسیر افکار عمومی و کاهش سطح مطالبات مردم خشمگین و ناامیدی است که در اعتراضهای اخیر بهروشنی از نظام سیاسی موجود گذر کردهاند. در واقع، این یادداشت نیز همچون سایر اقدامهای اخیر مسئولان جمهوری اسلامی نه تنها ابراز پشیمانی جمهوری اسلامی از سیاستهای پنهانکارانهاش در مقابل مردم نیست، بلکه تلاشی است برای بازسازی مشروعیت ازدسترفته نظام و رد اتهام از مدیران و سیاستگذاران حکومتی در دوران تحریمها.