چرا دونالد ترامپ تصمیم حمله به جمهوری اسلامی ایران را در آخرین لحظات تغییر داد؟
بامداد روز پنجشنبه ۲۰ ژوئن، سپاه پاسداران اعلام کرد که یک فروند پهپاد آمریکایی را بر فراز قلمرو دریایی ایران سرنگون کرده است. ولی آمریکا با ارائه شواهدی میگوید این پهپاد در آبهای بینالمللی هدف قرار گرفته است. اما آنچه در این میان از نظر اکثریت قریب به اتفاق کارشناسهای سیاسی مهم تلقی شده است عکسالعمل غیرمنتظره رییسجمهوری آمریکا به این اقدام تحریکآمیز کمسابقه سپاه پاسداران است. ناظران انگیزهها و دلایلی را برای این عقبنشینی ناگهانی ترامپ از تصمیم اقدام نظامی علیه ایران مطرح کردهاند.
تصمیم ترامپ مبنی بر انصراف از حمله به اهدافی در ایران کاملا همسو با نظر رهبران حزبی کنگره آمریکا خصوصا دموکراتها بوده است. شامگاه روز پنجشنبه ۲۰ ژوئن، دونالد ترامپ و مشاورانش در اتاق عملیات کاخ سفید با رهبران حزبی کنگره ملاقات کردند و دیدگاههایشان در رابطه با سرنگونی پهپاد آمریکایی از سوی سپاه پاسداران ایران را برای آنها توضیح دادند. رهبران حزبی کنگره اما پس از این نشست، خواستار آن شدند که ترامپ با اقدامهایش باعث افزایش تنش نشود و از دست زدن به هرگونه اقدام نظامی که مجوز کنگره را نداشته باشد بپرهیزد.
بیشک یکی از اهداف حمله سپاه پاسداران ایران، که چند ساعت پس از شروع کارزار انتخاباتی ترامپ انجام شد، تحت تاثیر قرار دادن روند این کارزار بوده است. این کارزار موفق شده بود در کمتر از ۲۴ ساعت از زمان آغاز، ۲۴/۸ میلیون دلار جمعآوری کند. حال اگر ترامپ دست به اقدامی نظامی میزد، این اقدام میتوانست پیامدهای منفی بر این کارزار داشته باشد، زیرا ترامپ با شعارهایی نظیر محدودسازی حضور نظامی آمریکا در خاورمیانه، کاهش نیروهای آمریکایی و همچنین کاهش هزینههای این حضور به قدرت رسیده است. از سوی دیگر، هرگونه اقدام نظامی آمریکا در تضاد با سیاست «فشار حداکثری» است، که با هدف وادار کردن رژیم ایران به قبول شروط واشینگتن و تن دادنش به توافقی، بهزعم آمریکا، بهتر و با هزینه کمتر طرحریزی شده است.
پهپاد آمریکایی که سپاه پاسداران سرنگون کرد هرقدر گرانقیمت باشد ارزش آن را ندارد که آمریکا بهخاطرش آغازکننده جنگی تمامعیارعلیه ایران باشد. حتی اقدام نظامی محدود به این بهانه هم از نظر حقوق بینالمللی و هم از نظر اخلاقی توجیهپذیر نیست و هزینهبر خواهد بود. اهداف آمریکا از اقدام نظامی علیه ایران یا هر کشور دیگری نمیتواند فقط بر اساس محاسبات تجاری، تلافیجویی، ضربه زدن و رساندن ضررهای مادی باشد؛ این مساله زمانی اهمیت پیدا میکند که بدانیم آمریکا در جایگاه ابرقدرت هر زمان که اراده کند ابزارهای لازم برای دسترسی به داراییهای ایران و برداشت غرامت پهپاد را داراست.
از طرفی، اقدام نظامی محدود علیه ایران به چند دلیل قادر نیست هدف اصلی واشینگتن را که همانا مجبور کردن تهران به بازگشت به میز مذاکره است برآورده سازد و از طرف دیگر، هر اقدام نظامی آمریکا احتمالا اقدامهای تلافیجویانه اما غیرمستقیم و پیشبینیناپذیر ایران را در پی خواهد داشت و احتمالا نیروهای آمریکایی حاضر در عراق، افغانستان و سوریه هدف این اقدامها خواهند بود. به تبع آن، وقوع جنگی فرسایشی اما نامتقارن در پهنه منطقه بعید به نظر نمیرسد، وضعیتی که ایران سالهاست خود را برای آن آماده کرده و برای اقدام علیه آمریکا، منافع و همپیمانانش، بازوهایی را در خارج از مرزهای سرزمینیاش تدارک دیده است.
از سویی، آمریکا دیگر نیاز چندانی به نفت خاورمیانه ندارد و در صورت رشد قیمت نفت، میتواند برای تامین نیازهای خود و همپیمانانش، تولید نفت را بهرغم هزینه بیشتر، افزایش دهد. این موضوع در درازمدت و با توجه به تحولات ونزوئلا، که بزرگترین ذخایر نفت جهان را داراست، و احتمال به قدرت رسیدن خوان گوایدو در این کشور و حمایت آمریکا از او، بیشتر نمایان میشود. البته موضوع مهمی که در ارتباط با تحولات جاری منطقه باید در محاسبات گنجانده شود این است که وقوع هرگونه جنگ ناخواسته محدود یا فرسایشی بیشک بر صادرات انرژی جهان، بهویژه در منطقه شرق آسیا که بیشترین اتکا را بر واردات نفت از منطقه خلیج فارس دارد، بهشدت تاثیرگذار خواهد بود و به تبع آن، به اقتصاد جهان شوک شدیدی وارد خواهد کرد. از همین روست که آمریکا در تلاش است کشورهای ذینفعی نظیر چین، ژاپن، کره جنوبی و اندونزی در تامین امنیت آبراههای بینالمللی و ادامه روند صادرات انرژی در منطقه نقش داشته باشند.
ترامپ بهخوبی میداند جمهوری اسلامی ایران دریافته اگر قرار است جنگی درگیرد، بهتر است هرچه سریعتر رخ دهد و از همین روست که رژیم حاکم بر ایران با اقدامهای ستیزهجویانه و ماجراجوییهای متهورانه از وقوع جنگ احتمالی محدود استقبال میکند تا به گفته سران رژیم، آمریکا را به لجنزار بکشد و بیاعتبارش کند. از نظر تحلیلگرها، ترامپ در واپسین لحظات با عقبنشینی ناگهانی از تصمیم به اقدام نظامی قصد پروندهسازی علیه ایران را دارد تا از یک سو، چهرهاش را که مخالفانش جنگطلب نشان دادهاند بازسازی کند و از سوی دیگر، ایران را جنگطلب نشان دهد. مخالفان داخلی و خارجی که همیشه ترامپ را به در پیش گرفتن سیاستهای جنگطلبانه متهم میکردند اکنون با کارزار روانی قصد دارند صبر آمریکا را به بیعملی تعبیر کنند.
ترامپ اما در واکنش به انتقادها عنوان کرد که گزینه نظامی کماکان روی میز است و تهدید کرد تحریمهای بیشتری را علیه ایران اعمال میکند، تحریمهای کشندهای که همراه با فشارهای حداکثری در آیندهای بسیار نزدیک به فروپاشی رژیم ایران منجر خواهد شد. به همین دلیل است که حکومت ایران از ترس خطر فروپاشی، چه تدریجی در اثر تحریمها و فشارهای حداکثری چه در نتیجه قرارگیری در روند مذاکرات فرسایشی با غرب همانند شوروی سابق، تلاش میکند با فرار به جلو و اقدامهای کینهتوزانه وجنونآمیز نظامی منطقه را به آتش بکشد.
منتقدهای ترامپ بر این باورند که ایران با حملات راکتی به منافع آمریکا در عراق و حملات مکرر موشکی و پهپادی به مراکز حساس نفتی در عربستان سعودی و امارات متحده عربی و از همه مهمتر اقدام به سرنگونی پهپاد تجسسی، تمام خط قرمزهای آمریکا را یکی پس از دیگری به چالش کشیده و آنها را نزد جهانیان بیاعتبار کرده است، که این میتواند پیامدها و هزینه حیثیتی هنگفتی را برای آمریکا به دنبال داشته باشد. این گروه از منتقدها تاکید میکنند که نباید به تهران اجازه داد تا با گسترش عملیات ایذایی، چه از جانب سپاه پاسداران و چه با کمک نیروهای نیابتیاش، در منطقه تشنج و ناامنی ایجاد کند و سیاست فشار حداکثری را در منظر همپیمانان آمریکا مشکلآفرین جلوه دهد.
گروهی دیگر از تحلیلگرهای آمریکایی استدلال ترامپ در توقف حمله محدود به بهانه جلوگیری از کشته شدن ۱۵۰ نفر را بیمعنی و درکنشدنی دانستهاند و معتقدند این تصمیم ترامپ افکار عمومی آمریکا و همچنین طرفدارانش در ایران و منطقه را که انتظار اقدامی عملی داشتند ناامید کرده است.
در دو روز گذشته، مقالههای زیادی منتشر شده است که ترامپ را «ببر کاغذی و توییتری» نامیدهاند، حتی نیویورک تایمز تهدیدهای توییتری رییسجمهوری آمریکا را تهدیدهایی توخالی توصیف کرده که اعتبار این کشور را خدشهدار کرده و به خطر انداخته است. نویسندگان این مقالهها بر این باورند که نباید فاصله گفتهها و موضعگیریهای مقامهای دولت ترامپ با اقدامهای عملی خیلی زیاد شود، زیرا این رویکرد میتواند به اعتبار گفتههای آنها و جایگاه آمریکا بهعنوان ابرقدرت در جهان لطمه وارد کند.
در آخر، باید در نظر داشت که آمریکا در جهت منافع خود قدم برمیدارد و تصمیم ترامپ را میتوان با این استدلال توجیه کرد که با توجه به اینکه اکثر مردم ایران از رژیم روی برگرداندهاند و برخلاف دوره جنگ ۸ ساله با عراق، دیگر بههیچوجه حاضر نیستند از رژیم دفاع و در جنگافروزیهایش شرکت کنند و از سویی، آمریکا هر آنچه از دستش برمیآمده را انجام داده است، در حال حاضر، توپ در زمین کشورهای عربی است که از ادامه سیاستهای ستیزهجویانه رژیم جمهوری اسلامی ایران ضربه میبینند. از همین رو، زمان آن فرا رسیده است که این کشورها در دفاع از خود کنش یا واکنشی نشان دهند و با تکیه به تسلیحات پیشرفتهای که دارند، به مقابله با نیروی دریایی سپاه پاسداران برخیزند». این کشورها، که همواره با خویشتنداری خود را از نزاع عقب کشیدهاند و تاکید کردهاند خواهان جنگ نیستند، باید این حقیقت تلخ را بپذیرند که آمریکا دیگر حاضر نیست بهنمایندگی از آنها بجنگد و در این راستا، فقط حاضر است به کمکهای تسلیحاتی و لجستیکی به این کشورها ادامه دهد. این موضع در اظهارات باراک اوباما، رییسجمهوری پیشین آمریکا، و دونالد ترامپ، رییسجمهوری کنونی آمریکا، با کمی تفاوت، کاملا آشکار است که گفتهاند کشورهای عرب منطقه باید بتوانند از خودشان دفاع کنند یا هزینه آن را پرداخت کنند.