نمره هشتاد و سوم
فی‌الیوم، از یوم الله۲۳ بهمن سنه ۱۳۵۷ الی یومنا هذا یک سئوال که همه ملت از همدیگر می‌نمایند، این سئوال مهم است که : « چه کسی در سال مذکوره انقلاب...
۱۰ آبان ۱۳۹۷
راپورت خفیه نویس
نمره شصت و ششم
امروز صبح کله سحر رفتم یک مفاتیح الجنان بخرم، مفاتیح قبلی را وقتی رفته بودم ملاقات یکی از زندانیان اوین داده بودند به زندانی و مامورین زندان صفحه...
۱۲ مهر ۱۳۹۷
نمره شصت و چهارم
امروز سه از دسته رفته خدمت آقا رفتم. کاش دوربینی بود و من یک عکس از پشت آقا می‌گرفتم. نه البته بلانسبت پشت آقا که ناموس اسلام محسوب می‌گردد. عینهو...
۱۰ مهر ۱۳۹۷
نمره پنجاه‌وششم
امروز قدری کسالت داشتم. اگر دست خودم بود خانه می‌ماندم. قرار بود سری به هیات سینه‌زنی بزنم و گزارشی بگیرم و حضرت آقا را در جریان بگذارم، ولی تنبلی...
۲۹ شهریور ۱۳۹۷
نمره چهل‌وششم
دو از دسته گذشته، وارد دربخانه شده، دیدم محشر کبری است، باز خدا را شکر محشر صغری نبود که مقادیر معتنابهی دوباره مرافعه و مشاجره داشته باشیم، ثانیا...
۱۲ شهریور ۱۳۹۷
نمره چهل‌وسیم
دیشب تا صبح خوابم نبرده به این فعل قندی کراش مشغول بوده، هر چه کوشش نمودم بخوابم هیچ افاقه نکرد. افتاده‌ام به یک مرحله سخت که دائم نارنجک می‌ترکد و...
۷ شهریور ۱۳۹۷
نمره چهلم
صبح به واسطه بگو مگو و مرافعه با عیال قدری دیر به دربخانه رسیدم. از وقتی عیال مطمئن شده که صغرایی در کار نیست انگار قدری ناراحت است. آدم نمیداند...
۲ شهریور ۱۳۹۷
نمره سیوسوم
امروز صبح با قدری سردرد به دربخانه مبارکه رفتم. نگرانم که خدای ناکرده بقول جماعت افرنسیان پاریسی کودتایی واقع شده و روسای مملکت را دستگیر و زندانی...
۲۴ مرداد ۱۳۹۷
نمره سیودوم
صبح ناشتا، خودم را به دربخانه رساندم. ساعت شش صبح با موبایل وحیدخان کشیکچی زابراه شده، پیغام بطور اس ام اس داده بود که آقا فیالفور کاری دارد...
۲۳ مرداد ۱۳۹۷
نمره سیویکم
وقتی در مریضخانه به هوش آمدم دیدم وحید خان تبسم مینماید. قدری داخل مالیخولیا گشته متوجه نبودم که از چه بابت مرا به این محل آورده و باید چه عملی...
۱۹ مرداد ۱۳۹۷