سوگواری و غم از دست دادن؛ چطور به زندگی عادی برگردیم؟
زمانی که پدرم را از دست دادم، همه چیز بهیکباره بیمعنی و پوچ شد. گرفتار نوع عجیبی از غصه شده بودم که با تمام تجربیات قبل متفاوت بود و حتی نمیدانستم چطور باید با این فاجعه بجنگم. دنیا تیره و تار بود و هر روز هم بدتر میشد. شنیدن جملاتی مثل «راحت شد»، «به آرامش رسید»، «خاک سرده» و «مرگ برای همه هست» نه تنها هیچ کمکی نمیکرد، بلکه مثل نمک بود بر زخم عمیق من.
همه ما زمانی در زندگی این گونه از غم را تجربه میکنیم. سوگواری احساسات مختلفی را برمیانگیزد، از غم عمیق گرفته تا خشم و این در حالی است که پذیرش شرایط، بسته به فرهنگ، سنت و وابستگی، از فردی به فرد دیگر متغیر است. حزن و اندوه عکسالعملهای طبیعی ما به از دست دادن است، چه مرگ عزیزان باشد، چه فروپاشی رابطه یا از دست دادن شغل. هرچه مدت حضور آنچه از دست دادهایم طولانیتر باشد، فقدانش تاثیر عمیقتری خواهد داشت. معمولا متوجه نمیشویم که حتی به اتمام یک رابطه هم واکنش روانی مشابه سوگواری نشان میدهیم، پس آگاهی از این احساس به ما کمک میکند از چنین بحرانهایی راحتتر عبور کنیم و با عزیزانی که در این موقعیتاند آگاهانه برخورد کنیم.
بازگشتن به روال عادی بسیار مشکل و زمانبر است، اما با تلاش میتوانیم این بحران را پشت سر بگذاریم. در مسیر بهبودی ممکن است از فازهای مختلف و گاهی آزاردهنده سوگواری عبور کنیم، هرچند این مراحل برای همه ما یکسان نیست. شاید روانشناس شما از پنج مرحله معمول سوگواری که عبارتاند از «انکار، خشم، معامله، افسردگی و پذیرش»، برایتان صحبت کرده باشد یا در مقالات و کتب روانشناسی به چشمتان خورده باشد، اما در واقعیت، معمولا منتظر وقوع این مراحل نمیمانیم، بلکه برای ادامه زندگی و کنار آمدن با این شرایط دنبال کمک میگردیم. بنابراین، در این مقاله سعی کردم کارآمدترین راهکارها برای تسریع روند بهبودی و پذیرش واقعیت را برایتان گردآوری کنم.
۱. احساساتتان را ابراز کنید
از دست دادن بسیار دردناک، ترسناک و ناراحتکننده است. بیشک بسیاری از ما احساسات خود را نادیده میگیریم و سعی در پنهان کردنشان داریم، بدون اینکه متوجه باشیم ممکن است این هیجانات سرکوبشده و حزن و اندوه درونی را همیشه به دوش بکشیم که افسردگی،اضطراب، اعتیاد و مشکلات سلامتی را به دنبال دارد. در فرهنگ ما، معمولا افراد برای بروز هیجانات زمان محدودی به خود میدهند و متاسفانه ابراز احساسات واقعی در این شرایط، مثل گریه کردن، برای مردان تابو است. بهبودی حقیقی مستلزم روبهرو شدن با اندوه و کنار آمدن با آن است. خودتان را رها کنید و تمام احساساتتان را بیرون بریزید. هرچه میخواهید گریه کنید، جیغ بزنید، فریاد بکشید و خود را خالی کنید.
۲. شما مجازید غصه بخورید و احساستان را به همه بگویید
در جامعه امروز، از ما انتظار میرود پس از زمین خوردن، خودمان را بتکانیم، لباس تمیز به تن کنیم و هرچه سریعتر به زندگی عادی بازگردیم. اما چند دهه پیش، مردم کاملا تسلیم اندوهشان میشدند، حتی تا یک سال رخت مشکی عزا به تن میکردند. امروزه البته، بسیاری با این زیادهروی مخالفاند، اما بهنظر راه بسیار هوشمندانهای است برای زمان دادن به ذهن و بدن تا با مصیبت کنار بیاید. فراموش نکنیم هر کدام از ما به شیوه مخصوص خودمان با اندوه دستوپنجه نرم میکنیم و برای این کار راه استاندارد و درست و غلط وجود ندارد؛ لباس مشکی و یک سال زمان مثال آشنایی در فرهنگ ماست برای توصیف بهتر موقعیت. در واقع، هدف لباس مشکی دادن آزادی و فضای بیشتر به فرد داغدیده است. لباس آنها عملا فریاد میزند که فاصله خود را با این شخص حفظ کنید. اگر فرد آسیبدیده در برخورد با شما تندخو و پرخاشگر یا گیج و بیحواس به نظر میآید، بههیچوجه به خود نگیرید، بلکه به او فضای مناسب برای بروز احساساتش بدهید. قطعا همیشه به پوشیدن مشکی نیاز نداریم، اما باید در رابطه با ناراحتی خود روراست باشیم، تا اطرافیان هم به نیازهای ما احترام بگذارند.
۳. با افرادی که به شما اهمیت میدهند وقت بگذرانید
ممکن است بخواهیم کل روز را زیر پتو و در تختخواب بگذرانیم و هیچ رغبتی برای بازگشت به جامعه نداشته باشیم. این کار هیچ اشکالی ندارد و به آرامش درونی ما بسیار کمک میکند. اما بعد از مدتی، باید به اطرافیان اجازه بدهیم به زندگی ما برگردند. انزوا راه مناسب و سالمی برای کنار آمدن با غم و اندوه نیست. یک دوست و محرم اسرار میتواند به ما در مسیر بهبودی کمک بزرگی بکند. به نزدیکان و عزیزانتان اجازه بدهید در غم شما شریک باشند یا وقتی گریه میکنید کنارتان باشند.
۴. مراقب خودتان باشید
غمگینیم، ترجیح میدهیم در خانه بمانیم و به پنجره بارانزده ساعتها خیره شویم و غذا و خواب را کاملا فراموش میکنیم. یادمان باشد به میزان کافی استراحت کنیم، غذا بخوریم و کارهایی انجام بدهیم که آرامبخش و تسکیندهنده است. از دست دادن شوک عظیمی به کل بدن وارد میکند، شوک احساسی، ذهنی، فیزیکی و روحی. بدن ما برای مقابله با این آسیب بزرگ نیاز دارد بهخوبی تغذیه شود. مراقبت از خود شخصی است، اما من کارهایی را کردم که میدانستم بدنم به آنها احتیاج دارد: درست کردن آبمیوه طبیعی، شنا کردن، کتاب خواندن، آفتاب گرفتن، معاشرت با دوستان و نگهداری از حیوان خانگی به بهبودیام کمک شایانی کرد.
۵. خود را آرام کنید، البته نه با دارو و الکل
به نقل از سرویس سلامت همگانی بریتانیا، مواد مخدر، خوابآورها، مسکنهای قوی و الکل ممکن است مدتی بسیار کوتاه ما را از درد و عذاب نجات دهند، اما با از بین رفتن اثرشان احساس وحشتناکتری، در مقایسه با قبل، خواهیم داشت. بنابراین باید از مصرف آنها پرهیز کنیم و با کارهای مثبت خود را به آرامش دعوت کنیم. ورزش کردن، گرفتن مشاوره و کمک داوطلبانه به دیگران و حیوانات از نمونه کارهایی است که ذهن ما را منحرف میکند و ما را تسکین میدهد.
۶. زمان تمام زخم را التیام نمیبخشد
ممکن است آن زمان باورش مشکل باشد، اما همه ما علیرغم آسیبهای عمیق و از دست دادنها، به راه خود ادامه میدهیم. گذشت زمان کمک میکند، اما درمان نیست. زمان میتواند تلخی از دست دادن را کاهش دهد و از دردناکی شرایط بکاهد، اما شاید حس فقدان و پوچی هیچگاه بهطور کامل از بین نرود. پذیرش و درک تغییرات و طبیعی بودن این موضوع به ما کمک میکند با اینگونه آسیبها راحتتر کنار بیاییم.
۷. به هیچکس اجازه ندهید به شما بگوید چه احساسی باید داشته باشید
همانطور که پیشتر گفتم، کنار آمدن با مصیبت و اندوه حاصل از آن برای هرکدام از ما متفاوت است، پس هیچ حس صحیح یا غلطی وجود ندارد. وقتی با حجم عظیمی از غصه روبهرو میشوید، ممکن است با جیغ و گریه آرام بگیرید یا با شوخطبعی و جوک گفتن. علیرغم حرفهای دیگران، هر حسی داشته باشید، هیچ مشکلی ندارد. دیگران مجاز نیستند به شما بگویند «به خودت بیا» یا «گریه نکن»، شما هم به خودتان نگویید چه احساسی باید داشته باشید. همان حسی را که دارید نشان بدهید، بدون اینکه خجالت بکشید یا از قضاوت دیگران واهمه داشته باشید.