اصرار حاكمان ایران در نفهميدن است
ترجيح حاكمان کشورما در نفهميدن است. هنوز هم اصرار بر نفهميدن دارند. خروج آمریکا از برجام، حاصل تحليل و محاسبات غلط ديپلماتهاى ايران از رفتار دشمنى است كه براى دشمنى كردنش، هزاران دليل دارد.
آن روز كه در كشاكش نوشتن برجام، جمهورىخواهان كنگره به رهبر ايران نامه نوشتند كه با رفتن اوباما اين توافق را نابود مىكنيم معنايش مشخص بود. آن روز كه تمامى جمهورىخواهان حاضر در عرصه انتخابات آمريكا گفتند كه برجام را پاره مى كنيم، معنايش مشخص بود. آن روز كه ترامپ وعده تغيير برجام را به جهانيان داد معنايش مشخص بود. آن روز كه اعلام كرد كه اين آخرين تمديد توافق است، باز هم معنايش مشخص بود.
اما در تمام اين مدت، برخى گمان مى كردند كه توافق با جان كرى و اوباما، تمام ماجراست و تمام اين اعلام خطرها را به پاى شوهاى تبليغاتى جمهورى خواهان نوشتند حال آنكه از روز نخست، نسبت ترامپ با برجام و اسراييل و عربستان و ايران، روشن و شفاف بود. اما آنهايى كه تصميم به نفهميدن گرفته بودند، روز و شب براى دشمنى كردن بيشتر آمريكا، دليل و برهان ساختند.
امروز چطور؟ در هنوز به همان پاشنه مى گردد. هنوز هم اصرار به نفهميدن است. از تبديل تهديد به فرصت و از عزم ملى براى مقاومت سخن مىگويند. از ادامه راه با ديگران حرف مىزنند. ظاهرا نه معناى اين تحريمها را فهميدهاند، نه ماهيت رفتار شركتهاى غربى را و نه ماهيت عزم ملى ملت ايران را.
با فرمان امروز ترامپ، تمامى تحريمهاى هسته اى در بازه سه و شش ماه برمىگردند. تمامى تحريمها كه در حوزه بانكى و نفتى است برمى گردد بهعلاوه تحريمهايى جديدتر كه هنوز ماهيتش نامعلوم است. اين فاصله زمانى سه و شش ماهه براى آماده سازى زمينه خروج شركتها از بازار ايران و جايگزينى مشترى براى آنان است. در اين زمان به تدريج ايران بخشى از مشتريان نفتى خود را از دست مىدهد و همانند سال ٢٠١١، توليد نفت ايران رو به كاهش مى گذارد. همزمان عربستان و شركتهاى نفت شل آمريكا، اقدام به افزايش توليد براى جبران كاهش توليد ايران مى كنند. به رغم همراهى دولتهاى اروپايى، شركتهاى كشورهاى اروپايى كه بر اساس هزينه فايده خود عمل مىكنند و نه دستورالعمل دولتهاى خود، يك به يك بازار ايران را ترك مىكنند. هيچ سرمايهگذاری جديدى در اقتصاد ايران صورت نمى گيرد.
آثار و تبعات اين تحريمهاى جديد بسيار خردكننده تر تحريمهاى سال ٢٠١١ خواهد بود.
از يك سو اقتصاد ايران ضعيفتر و شكننده تر از آن سالهاست. ابزارهاى نظارتى و كنترلى بسيار قوىتر از سالهاى پيش اعمال میشود و زمينه دور زدن تحريمها بسيار دشوارتر از قبل شده و از همه مهمتر تحمل رنج تحريم در داخل ايران بسيار پايين تر از قبل است.
فرار سرمايه از داخل ايران سرعتى وصف ناشدنى مىگيرد و تصور حمايت ملى در برابر تحريمهاى غرب چيزى بيشتر از روياى كودكانه نيست.
مى شود بر موارد فوق بسيار افزود. امروز هر كس جملهاى بر زبان بياورد كه مشوق حكومت براى ايستادگى و تقابل با تحريمهاى جديد باشد، در واقع در سوق دادن كشور به مرگ تدريجى همراهى كرده است.
تنها راه حل موجود و از قضا تلخ ترين راه حل، آغاز مذاكره مستقيم با آمريكا و دستيابى به يك توافق جديد است. توافقى كه هم اكنون محتواى رقت بارش قابل پيش بينى است. در غيراينصورت استخوانهاى اين حكومت و مردمى كه جز رنج ٤٠ ساله چيزى عايدشان نگشته با هم خرد خواهد شد.