خاستگاه مخالفت خاندان شیرازی با نظام جمهوری اسلامی چیست؟
اختلافات خاندان شیرازی با جمهوری اسلامی سابقهای به درازای انقلاب اسلامی ایران دارد. این اختلافات از آغاز پیروزی انقلاب اسلامی به تدریج شکل گرفته و به مرور زمان توسعه و گسترش یافت. اما تا کنون شدت تقابل و مواجهه به اندازه وقت کنونی نبوده است.
حادثه اخیر دستگیری سید حسین شیرازی فرزند مرجع کنونی خاندان سید صادق شیرازی و واکنش تند طرفداران شیرازیها در حمله به سفارت ایران در لندن، زمینه جلب توجه به این جریان در ضمن جریانهای مخالف جمهوری اسلامی گشت. اما چرا شیرازیها با جمهوری اسلامی مخالفند و خاستگاه اصلی این اختلافات کجاست؟ آنان به دنبال چه نوع نظام سیاسی هستند و جایگزین آنها برای جمهوری اسلامی چیست؟
در یک دستهبندی کلی، منتقدان جمهوری اسلامی در سه دسته کلی قابل تقسیم هستند: دسته نخست جریانهای سکولار و لیبرال هستند که به دنبال یک نظام غیر دینی دموکراتیک به جای جمهوری اسلامی هستند. دسته دوم، روحانیان سنتی هستند که بر مبنای نگرش دینی سنتی تشیع، با تاسیس حکومت دینی در عصر غیبت امام زمان مخالفت داشته و بر همین اساس قایل به کنارهگیری روحانیان از دولت و نظام سیاسی هستند. رهبری این جریان را در دوره کنونی آیتالله سیستانی به عهده دارد. جایگزین این گروه برای جمهوری اسلامی میتواند به نظام مورد نظر دسته نخست بسیار نزدیک باشد. سیستانی به نظام سیاسی مدنی در برابر دینی دعوت میکند که در شاخصههای اصلی و عمده آن با نظام سکولار یکی است. دسته سوم، گروههای از درون جریان وسیع اسلام سیاسی هستند که علی رغم اتفاق نظر با رهبران جمهوری اسلامی در اصل ضرورت تاسیس حکومت دینی، با شیوه تطبیق این ایده اختلاف نظر دارند.
جریان شیرازیها از زیرگروههای جریان کلی اسلام سیاسی از نوع شیعی آن هستند که در ایجاد و تقویت و گسترش آن در جهان تشیع نقش برجستهای داشتند. سید محمد شیرازی (۱۹۲۸ - ۲۰۰۱) بزرگ خاندان شیرازیها در دوره معاصر، تلاشهای نظری و میدانی برجستهای در ایجاد و توسعه اسلام سیاسی شیعی در دوره معاصر داشته است.
سید محمد شیرازی تقریبا همزمان با تلاش آیت الله خمینی و همتایان وی در بنیانگذاری اسلام سیاسی شیعی مانند محمد باقر صدر به تالیف در این زمینه پرداخته و آثار مهمی در این زمینه نگاشته است. در بین صدها عنوان اثر منشور وی به عناوین بارز متعددی در این حوزه همچون: اقتصاد اسلامی، سیاست اسلامی، اسلام و جهانی سازی، نقد صهیونیسم و جریان جهانی یهود، استعمارستیزی و نهضتهای اسلامی بر میخوریم. در کتاب فقهی صد جلدی سید محمد شیرازی نیز بخشهای مستقل و مفصلی به فقه سیاست، فقه اقتصاد، فقه حکومت اسلامی و امثال آن اختصاص یافته است.
وی همچون آیت الله خمینی به مبدا ولایت فقیه باور دارد و بر این باور است که فقیهان در هنگام غیبت و عدم حضور امامان معصوم، از ناحیه ایشان ولایت داشته و نماینده ایشان هستند. از نظر وی در زمان ما نیز باید از فقها اطلاعت شود، زیرا نفس همان ولایت پیامبران و امامان به فقهای جامع شرایط اعطا شده است. نقطه اختلافی در این بین آن است که ولایت فقیهان از نظر شیرازی باید شورایی و با مشارکت مجلسی از فقیهان و نه در انحصار یک فقیه باشد.
ویژگی پیشگفته تمایز روشنی بین شیرازیها و حوزه سنتی شیعه ترسیم میکند. حوزه سنتی شیعه که آیت الله سیستانی در وقت حاضر نمایندگی آن را دارد، به جریان اسلام سیاسی تعلق نداشته و با حضور مستقیم روحانیان در حکومت و سیاست مخالف است.
علاوه بر عامل سابق، ادعای مرجعیت سید محمد شیرازی نیز از عوامل درگیری شیرازیها با حوزه سنتی نجف گشت. شیرازی بلافاصله پس از مرگ آیتالله محسن حکیم، ادعای مرجعیت کرد ولی اصل اجتهاد وی که مقدمه مرجعیت است از سوی استاد بارزش شیخ یوسف حائری بیارجمندی تایید نشد و همچنین آیت الله خوئی که برجستهترین فقیه نجف پس از حکیم بود در پاسخ به پرسشی در این خصوص، اجتهاد شیرازی را تایید نکرد.
همچنین بر خلاف شخصیتهای سنتی بارز حوزه نجف مانند محسن حکیم و ابوالقاسم خوئی که استقبال گرمی از آیت الله خمینی در بدو ورود و مدت اقامتش در نجف به جهت مواضع سیاسی وی به عمل نیاوردند، سید محمد شیرازی با آغوشی باز به استقبال خمینی در هنگام دیدارش از کربلا به عمل آورد و محل امامت نماز جماعتش در حرم امام حسین را در اختیار وی گذاشت.
برادر سید محمد شیرازی، سید حسن نیز از رهبران بارز نهضتهای آزادیبخش اسلامی به شمار میرود، که فعالیتهای گستردهای در عراق و سوریه و لبنان و همکاری با سازمان آزادیبخش فلسطین داشت. وی سرانجام در سال ۱۹۸۰ در لبنان، ترور شد.
مرجعیت سید محمد شیرازی و فعالیت گسترده جهانی وی به تدریج زمینههای مخالفت بین هواداران خمینی و شیرازی را پدید آورد. این مخالفتها پس از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران و انتقال شیرازی به قم، شدت گرفت. احتمالا عدم اعطای هیچ نقشی به شیرازی در تشکیل نظام سیاسی جدید از دلایل شدت گرفتن این اختلافات بوده است.
تاکید بر صبغه شیعی نظام سیاسی جدید و پر رنگ کردن شعائر شیعی مانند عزاداری برای امامان شیعه و انجام مراسم جدلبرانگیزی چون قمهزنی نیز از موانع اختلاف بین حکومت جدید و جماعت شیرازیها بود. آیتالله خمینی و تیم سیاسی وی به جنبه وحدت اسلامی بیش از صبغه شیعی نظام جدید اهمیت میدادند و اصرار بر این داشتند که ابعاد اختلافبرانگیز شعائر شیعی و امور انتقادبرانگیز از سوی جهانیان و اهل سنت را حذف یا کمرنگ کنند. این در حالی بود که هواداران شیرازی به انجام قمهزنی و بدگویی به رهبران دینی اهل سنت در ملا عام اصرار میورزیدند. از این رو شیرازیها در تنگنای فشارهای امنیتی جمهوری اسلامی قرار گرفته و مرجع آنان، سید محمد در حالت حصر خانگی قرار گرفت.
اختلافات پیشگفته البته سبب نشد که آیتالله خامنهای وفات سید محمد شیرازی در سال ۲۰۰۱ را نادیده بگیرد؛ بلکه وی به عکس پیامی گرم و سرشار از عبارات ستایشی در نقش بنیانگذار شیرازی در ایجاد و تقویت جریان اسلام سیاسی شیعی صادر کرد. در این پیام در وصف شیرازی آمده است که «آن عالم بزرگوار سالهای متمادی از عمر خویش را در عراق و ایران صرف جهاد فرهنگی و سیاسی برای اعلای کلمه اسلام و ترویج مکتب اهل بیت علیهمالسّلام نموده و زحمات فراوانی تحمل کردند. تألیفات متعدد ایشان در علوم اسلامی و مبارزه با صهیونیسم و استکبار، متضمن مجموعه بزرگی از معارف دینی و سیاسی است».
نیروهای امنیتی از دفن سید محمد شیرازی در منزل شخصیاش ممانعت به عمل آورده تا زمینه ایجاد مرکزی برای هواداران وی نگردد. وی با نظر نیروهای امنیتی در حرم حضرت معصومه قم دفن شد. این امر و نیز مرگ زودرس و مشکوک پسرش محمدرضا اندکی پس از مرگ پدر از عوامل باور هواداران شیرازی به قتل آن دو توسط نیروهای امنیتی جمهوری اسلامی است.
سید صادق شیرازی، برادر سید محمد پس از وی نقش رهبری این جریان را به عهده گرفت. حضور تاریخی و با نفوذ خاندان شیرازی در بین جوامع شیعی در نقاط مختلف جهان و نیز حضور پررنگ رسانهای آنان از عوامل استمرار نیرومند این جریان و نیز دشواری برخورد قمعی با آنان از سوی جمهوری اسلامی شده است. برای مثال اکنون حادثه دستگیری سید حسین فرزند سید صادق از بازتاب بسیار گستردهای در جهان برخوردار گشته و راهپیماییهای اعتراضی متعددی در عراق و بریتانیا و دیگر کشورهای جهان علیه جمهوری اسلامی به پا انداخت. این در حالی است که برخوردهای شدیدتری که جمهوری اسلامی با منتقدان روحانی دیگرش مانند آیتالله منتظری داشت، هیچ گاه چنین بازتابی به خود نمییافت.
شبکه تلویزیونی فدک و هیئت خدامالمهدی از نمونههای سازمانهای فعال و با نفوذ شیرازیها هستند که به رهبری روحانی جنجالبرانگیز شیرازیها، یاسر الحبیب اداره میشوند. اعضای هیئت خدامالمهدی عامل حمله به سفارت ایران در لندن و پایینکشیدن پرچم ایران و برافراشتن پرچم هیئت خودشان بودند.
یاسر الحبیب به جهت توهین علنی به رهبران دینی اهلسنت از چهرههای معروف جریان فرقهگرایی فراگیرشده در دوره اخیر در جهان اسلام است. وی به همین جهت از کویت رانده شد و سپس در بریتانیا اقامت گزید و فعالیتهایش را در آنجا ادامه و گسترش داد. این امر سبب شده که جمهوری اسلامی جریان شیرازیها را به شیعه انگلیسی نامگذاری کند و آنان را عوامل و مزردوران بریتانیا به شمار آورد.
یاسر الحبیب در سخنرانیهای خود به طور علنی به جمهوری اسلامی و بنیانگذار و رهبر کنونی آن حمله میبرد. وی حتی چندی پیش به آیتالله سیستانی به جهت صدور فتوایی از ایشان در منع بدگویی به رهبران اهلسنت یورش برد، فتوایش را بیاساس خواند و وی را به پسگرفتن این فتوا دعوت کرد.
سخن آخر آن که حادثه اخیر زمینه بروز بیشتر تنوع موجود در بین روحانیت شیعه و تفکیک و تمایز جریانهای مختلف فعال در آن و انگیزهها و نظام فکری هر یک گشته و فهم جامعتری از نزاع دین و سیاست در دنیای شیعی پدید میآورد.