فیلتر بیان انتقادات دربرابر رهبر و کنترل گلخانهای مناسبات رهبر ومردم
حیدر عباسی، طلبهای که قائم مقام اسبق بسیج دانشجویی دانشگاه شریف بوده، گفته است که هیأت مسؤول برگزاری مراسم دیدار رهبری با طلاب، با دیدن متن سخنانش به او اجازه نداده است که سخنانش را ایراد کند؛ زیرا متن سخنانش انتقادی بوده است و جوری نبوده که آقا خوشش بیاید و ظاهراً به او گفته شده که آقا از سخنان انتقادی خوشش نمیآید.
آنچه که این طلبه مطرح کرده، مسبوق به سابقه و نشانگر انسداد رابطهی اطلاعاتی و خبری میان رأس قدرت و گروههای اجتماعی و نیز زیرمجموعههای قدرت و ندیدن تحولات درونی جامعه است و همیشه یکی از مشکلات ساختاری قدرت سیاسی در ایران بهشمار میرفته است.
در دوران آیتالله خمینی نیز بهجز چند سال اول، در بقیهی سالها، احمد خمینی، قبل از آنکه ملاقاتکنندگان رهبر ایران را ببینند، موضوع صحبت و بحث را از آنها میپرسید و میگفت چه موضوعی را میتوانند با رهبر در میان بگذارند و چه موضوعی را نمیتوانند. توجیه احمد خمینی، این بود که قلب آقا ناراحت است و نباید خبر ناگوار بشنوند.
اکنون نیز بیت رهبری خامنهای، در حوزهی خصوصی و عمومی، چنین سیاستی را اتخاذ کرده است و مایل نیستند در جلسات عمومی سخنانی گفته شود که رهبر مکدر شود و احتمالاً آنها هم استدلال سلامتی و یا خلقوخوی رهبری را مدنظر دارند.
دفتر نهاد رهبری که تنظیم سخنرانیها را برعهده دارد و همچین، ملاقاتهای رهبری را سازمان میدهد، به همین قاعده، در تنظیم ملاقاتها نیز عموماً به منتقدان درون نظام، وقت اختصاصی نمیدهند. روندی که بعد از سال ۱۳۸۸، تشدید هم شده است و حتی از پذیرش سید محمد خاتمی برای عیادت از رهبر در بیمارستان سرباز زدند. اما این حساسیت، در ملاقاتهای عمومی، بهویژه هنگامیکه طرح پرسش و پاسخ هم مطرح است، بسیار شدید است و دلایل خاص خود را دارد:
الف- کاهش کاریزماو اقتدار رهبری
یکی از تصورات دفتر رهبری این است که بیان انتقادات بیپرده از نظام در مقابل رهبری، از اقتدار و کاریزمای او میکاهد . تصور سادهانگارانه این است که اقتدار در دور از دسترس بودن رهبری شکل میگیرد؛ لذا وقتی افراد یاد بگیرند در حضور رهبری، انتقاد کنند (که مسؤولیت نهایی انتقادها نیز بهخاطر حجم عظیم اختیارات ولی فقیه، با خود او خواهد بود)، سبب میشود که چهرهی آسمانی و مقدس او به چهرهی سیاستمداری زمینی تبدیل شود ونقش کاریزمایی و واجبالاطاعه بودن ولایت فقیه کمرنگ میشود؛ و این، برای سیستمی که تداومش را بر عنصر قبول مشروعیت مذهبی قدرت گذاشته است، امر خطرناکی بهشمار میرود.
ب—تبعات منفی پاسخهای رهبری
یکی از دلایلی که دفتر رهبری از چنین امری پرهیز دارد، به تبعات پاسخهای عمومی رهبر به منتقدین برمیگردد؛ زیرا در این پاسخها، معمولاً رهبر یا مجبور است تواضع پیشه کند و خود را بری از خطا و انتقاد نداند، که مخالفین آن را بهعنوان توجیهی برای بیان عریانتر انتقادات دیگر بهکار میگیرند و یا اگر پاسخی که میدهد، از موضع بالا باشد، میتواند دستاویز دیگری برای تبلیغ مخاالفان علیه رهبری شود؛ و تجربه نشان داده است که معمولاً هر دو نوع پاسخ، دستاویزی برای تبلیغات انتقادی بعدی شده است.
پ- تشجیع دیگران برای بیان انتقادی در برابر رهبر
تجربه نشان داده است که با توجه به حساسیت جامعه، شکاف میان قدرت رهبر و مردم و نیز گسترش روزافزون شبکههای اجتماعی که میلیونها خواننده در ایران دارد، فرد منتقد یک شبه از یک شخصیت گمنام به یک چهرهی مشهور سیاسی و بینالمللی تبدیل میشود؛ لذا ممکن است وسوسهی شهرت، افراد دیگری را تشجیع کند که به بیان مواضع انتقادی در برابر رهبر بپردازند و این رویه ممکن است بهسرعت تبدیلبه رویهای فراگیر شود که دفتر رهبری با این فیلتر، میخواهد از چنین امری جلوگیری کند.
همهی این دلایل، نشاندهندهی آن است که نهاد رهبری، به روش کنترل روابط گلخانهای میان رهبر و مردم اعتقاد دارد که ادامهی چنین روشی نیز میتواند در تداوم سیستم، مشکلات جدی ایجاد کند.