احمد اقتداری؛ ایرانشناسی با قلبی تنیده در خلیج فارس
احمد اقتداری که نامش با خلیج فارس درهم تنیده شده و به گفته محمدرضا شفیعی کدکنی «خلیجفارس قلب ایران است و دکتر احمد اقتداری، قلب خلیجفارس» روز سهشنبه، ۲۷ فروردین و پس از عمری تلاش محققانه و میدانی در حیطه تاریخ و جغرافیای ایران کهن و معاصر درگذشت. بنا بر وصیتی که کرد او را در زادگاهش، در شهر گراش شهرستان لار دفن کردند.
مراسم تشییع پیکر او نیز بعد از یک هفته، روز دوشنبه در مرکز دايرهالمعارف بزرگ اسلامی برگزار شد؛ همان مکانی که، سالیان سال قدم و نفسهای او را در سرسراهای تو در تویش دیده و حس کرده و قلمش را بر کاغذها و سربرگهای این مکان فرهنگی دوانده است. جایی که دکتر اقتداری، کتابخانه ارزشمند و ۵ هزار نسخهای خود را به آن جا اهدا کرده است.
پیش از او پیکر یار دیرینش، دکتر ایرج افشار، نیز از همین مکان تشییع شد. ایرج افشار نیز همانند دکتر اقتداری کتابخانهاش را به این مرکز اهدا کرده بود. افشار در قبرستان خانوادگی در بهشت زهرا آرمید، اما دکتر احمد اقتداری وصیت کرده بود که او را در همان زادگاهش گراش، به خاک بسپرند.
سه گورنگار
جلال آلاحمد، نویسنده نامآشنا، احمد اقتداری، ایرج افشار و منوچهر ستوده را «سه تفنگدار گورنگار» نام نهاده بود. چرا که هر سه این افراد بخشی مهم از زندگی خود را به سیر و سفر در ایران اختصاص داده بودند و به هر مکانی که میرسیدند، ابتدا سراغ قبرستانهای آن جا میرفتند، چرا که در آن دوران از طریق قبرستانهای آن منطقه میتوانستند اطلاعات و سرنخهای دقیقتری درباره آن منطقه به دست آورند.
اصولا ایرانگردی و آن هم نه جنبه توریستی آن، که از منظر پژوهشهای میدانی بسیار جزیی و ظریف، عشق و علاقه شخصی و کاری این سه تن بوده است. کتاب از «آستارا تا استرآباد» منوچهر ستوده و «گلگشت وطن» و نیز کتابی دیگر از ایرج افشار در زمینه زادگاهش، شهر یزد، به همراه آثاری که اقتداری درباره منطقه جنوب ایران تدوین کرده است، تصویری از تلاشهای این سه تن در سه منطقه مختلف را نشان می دهد.
دوستی ۶۵ ساله با ایرج افشار
ایرج افشار، محقق و ایرانشناس نامی که با اقتداری همزمان در سال ۱۳۰۴ به دنیا آمده، سهمی جدی و انکار نشدنی در مسیردهی به او در تالیف و تحقیقات ایرانشناسی داشته است. آقای اقتداری البته خود به این دوستی و تاثیرگذاری معترف بود چنان که در گفتوگویی که سال ۱۳۹۵ با روزنامه ایران داشت، گفت «ما ۶۵ سال شبانهروز و در سفر و حضر با هم بودیم. یک روح بودیم در دو بدن. هیچ کاری را بدون مشورت با او انجام نمیدادم و حتی قلم روی کاغذ نمیبردم. او همواره بهترین راهنمای من بود.»
بذر تحقیق جدی درباره منطقه خلیج فارس را نیز نخستین بار ایرج افشار در وجود احمد اقتداری کاشت. سال ۱۳۳۴ و در فضای بعد از کودتای ۲۸ مرداد، ایرج افشار به انجمن آثار ملی پیشنهاد میدهد که انجمن، کتابهایی درباره آثار تاریخی و باستانی نواحی مختلف ایران انتشار دهد و برای این کار از محققان و علاقهمندان به فرهنگ، تاریخ و جغرافیای همان منطقه دعوت کند تا درباره منطقه خود تحقیق کرده و کتاب بنویسند.
اینجا بود که آقای اقتداری که پیش از این دو کتاب «فرهنگ لارستانی»، «لارستان کهن و خلیج فارس» را در کارنامه کاریاش داشت، به عنوان محقق در زمینه نگارش تاریخ و جغرافیای منطقه جنوب انتخاب شد. در مسیر دیدار از شهرهای منطقه جنوب او شلواری کوتاه برتن، و پوتینی به پا و کولهپشتی کوهنوردی بر پشت و دوربینهای عکاسی بر دوش و بغل از همان ابتدای صبح و پیش از طلوع آفتاب کار تحقیق و عکسبرداری را انجام میداد و به گفته خودش، شبها به نوشتن و تنظیم یادداشتبرداریهای روزانه میپرداخت.
حاصل چندین ماه جستوجو و تحقیق میدانی شد کتاب «آثار شهرهای باستانی سواحل و جزایر خلیج فارس و دریای عمان» که سال ۱۳۴۸ منتشر شد. این تحقیق سبب شد تا انجمن آثار ملی کتاب دیگری را هم به آقای اقتداری سفارش دهد که این بار نیز او شال و کلاه کرد و عازم منطقه جنوب شد. نتیجه این تحقیق و پژوهش و عکسبرداری میدانی تبدیل شد به کتاب «خوزستان و کهگیلویه و ممسنی» که سال ۱۳۵۹ منتشر شد.
خاطره دیدار با محمد مصدق و پذیرش شهرداری لار
از جمله خاطرات جالب دکتر اقتداری دیدارش با محمد مصدق در زمان نخستوزیری او بود. ماجرا از این قرار بود که به دنبال تصویب قانون انتخابات شهرداریها در مجلس، انجمن شهر لار آقای اقتداری را برای شهرداری انتخاب کردند اما او به دلیل آن که در دوره کارآموزی وکالت قرار داشت، علاقه به کار اجرایی نداشت و لذا از پذیرش این مسئولیت سرباز زد.
اقتداری که در همان حوالی دفتر نخستوزیری کارآموزی وکالت میکرد از طریق الموتی، معاون آقای مصدق به دفتر نخستوزیر خوانده میشود. روایت آقای اقتداری در گفتوگو با روزنامه ایران از این دیدار جالب توجه است. به گفته او «مرا با گرمی و لبخند پذیرفت. در کنار تختخواب سادهاش، روی یک صندلی نشستم. گفت آقای سید علیاصغر مجتهد تلگراف کرده است که از لار به سمت شهردار انتخابی، انتخاب شدهاید. چرا قبول نمیکنید؟ از من خواستهاند که شما را راضی به رفتن کنم و به آقای دکتر غلامحسین صدیقی وزیر کشور دستور دادهام که حکم شما را امضا کنند. از گرفتاریهایم گفتم اما ایشان فرمود: اندر بلای سخت پدید آید مجد و بزرگواری و سالاری. خواهش میکنم قبول کنید و به مردم خود خدمت کنید. پذیرفتم اما گفتم لارستان در قحطی و بیآبی میسوزد. امر فرمایید به شهرداری لار کمک کنند تا مختصر نان و آبی حداقل برای مردم شهر فراهم کنم که گفت هر پیشنهادی دارید، بنویسید تا دستور اقدام بدهم.» اقتداری بعد از کودتا بلافاصله استعفا داد و به تهران آمد تا حرفه وکالت را دنبال کند.
اقتداری از جمله کسانی بود که سخت مخالف جدا شدن بحرین از ایران بود، و تلاشهای بسیاری هم کرد و تحقیقات و پژوهشها و حتی پیگیریهای شخصیاش نشان داد که او تا چه اندازه از این موضوع متالم و متاثر بود.
او همهپرسی درباره بحرین را صوری و غیرواقعی دانسته بود. به باور او و بر اثر تحقیقاتش، ۹۰ درصد مردم بحرین ایرانی و اهل کنگ، بوشهر و سایر مناطق جنوبی ایران و شیعه بودند و امکان نداشت علیه جدایی از ایران رای بدهند. او در این باب در جلسه هیات دولت به هویدا، نخستوزیر وقت گفته بود: «به اعلیحضرت بفرمایید کاری را که احمدشاه در ضعف و پدر شما در اوج قدرت انجام نداد، شما نیز انجام ندهید».
او همچنین فردای روز همهپرسی، در دفتر اردشیر زاهدی، وزیر امور خارجه وقت حاضر شد و کتاب آثار شهرهای باستانی سواحل جزایر خلیجفارس و دریای عمان نشریهی انجمن آثار ملی را برای او برد. اما به گفته خودش «زاهدی از ملاقات با او خودداری میکند و همان روز به مجلس شورای ملی رفته و جدایی بحرین از ایران را اعلام کرد.»
انتشار دایرهالمعارف خلیج فارس
حضور اقتداری در بنیاد دایرهالمعارف بزرگ اسلامی و حساسیتهایی که این سالها بر سر نام خلیج فارس ایجاد شده است، پژوهشها در این زمینه را در مرکز توجه فراوانی قرار داده است و همین تلاشها سبب شده تا کاظم موسوی بجنوردی، ریاست دایرهالمعارف بزرگ اسلامی در مراسم تشییع پیکر او بگوید حاصل تحقیقات کتابخانهای و میدانی دکتر احمد اقتداری در زمینه خلیج فارس را دستمایه تهیه یک دانشنامه با همین عنوان خواهد کرد.
از جمله آثار مرتبط با خلیج فارس دکتر اقتداری میتوان به کتابهای «خلیج فارس از دیرباز تا کنون»، «بندرعباس و خلیج فارس»، «صید مروارید در خلیج فارس»، «تاریخ مسقط و عمان و بحرین و روابط آن با ایران» و «سرگذشت کشتیرانی ایران» اشاره کرد.
انتشارات دایرهالمعارف بزرگ اسلامی پیش از این مجموعه تلاشها و تحقیقات دکتر اقتداری در زمینه بحرین را در کتابی منتشر کرده بود. کتابی که به گفته آقای بجنوردی «گویای بخشی از مجادلات اقتداری در زمان پهلوی دوم به دلیل جدایی بحرین از ایران بود.»
کارنامه گذرا با آثاری در ادبیات کهن ایران
کارنامه دکتر احمد اقتداری پربار است. او هم در دانشگاه به عنوان استاد درس داد، هم به عنوان وکیل و حقوقدان فعالیت کرد و هم آن که در مقام یک حغرافیدان آثار ارزندهای در قالب بیش از ۴۰ کتاب و صدها مقاله علمی از خود بر جای گذاشت.
عمر ۹۴ ساله او سرشار از پژوهش و تحقیق و عشق به این کار است. حتی برخی از کارهای غیرمرتبط با فعالیتهای تخصصی خود را نیز انجام داد ؛ آثاری چون «قصههای مثنوی»، «منطقالطیر» و «هزار و یک شب» تا از علاقه خود به ادبیات کهن ایران بگوید.
همچنان که در بخشهایی از فعالیتهای تالیفی او میتوان به گرایشهای زبانشناسانهاش نیز پی برد. مثل کتابهایی که در زمینه لهجهشناسی، زبان و فرهنگ مناطق مختلف کشور، به خصوص منطقه جنوب از او برجای مانده است. عشق او به وطن در نهایت او را شایسته دریافت جایزه ویژه بنیاد محمود افشار کرد. در سال ۱۳۹۱ این جایزه به پاس تلاشهای آقای اقتداری برای زبان فارسی و وحدت ملی ایران» به او اهداء شد؛ همچنان که جایزه یونسکو را نیز برای تحقیقاتش درباره خلیج فارس دریافت کرد.
او این فرصت را داشت که حاصل خاطرات و تجربههایش از زندگی پر فراز و نشیبش را در کتابی با عنوان «کاروان عمر» از سوی انتشارات علمی و فرهنگی به بازار کتاب عرضه کرد. این کتاب سال ۱۳۷۲ در ۴۰۰ صفحه منتشر شد و اطلاعات بسیار دقیق و جزیی از برهههای مختلف زندگی دکتر اقتداری دارد.