بنان و لطافتی که به آواز داد
غلامحسین بنان (متولد اردیبهشت ۱۲۹۰ و درگذشته هشتم اسفندماه ۱۳۶۴) را میتوان نماد تجدد موسیقی ایرانی دانست. برخی از خاطرهانگیزترین آثار موسیقایی را با صدای او شنیدهایم، از سرود «ای ایران» که نخستین بار مفهوم وطن را میان مردم کوچه و بازار آورد و هنوز بعد از گذشت نزدیک به ۷۰ سال، مهمترین سرود میهنی به شمار میرود، تا «کاروان» و «الهه ناز» که فضایی عاشقانه و رویایی دارد. صدای بنان تشخصی ویژه داشت، استقلالی منحصربهفرد که نه قبل و نه بعد از او تقریبا نظیر و مشابهی نیافت.
بسیاری سعی کردند همانند او بخوانند اما نتوانستند، چرا که با رموز و پیچیدگیهایی که او به کار میگرفت آشنایی کافی نداشتند.
بنان از اوایل دهه ۱۳۲۰، که شروع به خواندن کرد، تا اوایل دهه ۱۳۵۰، که خواندن را کنار گذاشت، همیشه در اوج بود و صدایش دوستداران بسیاری داشت. بیش از ۴۵۰ اثر موسیقایی شامل آواز و تصنیف از او به یادگار مانده است که تقریبا همه آنها شنیدنی و لذتبخشاند. پس از انقلاب نیز هرچند تا اوایل دهه ۱۳۷۰، آثار گذشتگان مجال انتشار نیافت، بهمحض اینکه مجال عرضه آثارش فراهم شد، دوره گلهای رادیو، مجموعهسازی و انتشار آثار بنان در دستور کار ناشران قرار گرفت.
مجموعه «شاخه گل»، که ۱۷ آلبوم را شامل میشود، حاصل آثار ناب و شنیدنی غلامحسین بنان است که با تصنیف «الهه ناز» در «شاخه گل یک» شروع میشود و با «مرغ شباهنگ» در «شاخه گل هفده» به پایان میرسد.
انتشارات ماهور نیز مجموعه ترانههای بنان را منتشر کرد که بیش از ده ترانه و تصنیف معروف او را شامل میشود.
پیشرو و بدعتگذار در تصنیفخوانی
بنان در شیوه تصنیفخوانی پیشرو و بدعتگذار بود. این نکتهای است که از دید محمدرضا شجریان، که در تصنیفخوانی بسیار از بنان تاثیر گرفته، پنهان نمانده است. شجریان در یک فایل ویدیویی کوتاه، در سخنانی که به نظر میرسد در مراسم بزرگداشت بنان بیان شده است، میگوید تا قبل از تصنیفخوانی بنان، لحن و بیان تصنیف بهگونهای دیگر بود و بنان به آن جهتی تازه داد. به نظر میرسد همین موضوع سبب شده است تا شجریان برخی از تصنیفهای بنان را بازخوانی کند، که از میان آنها تصنیف «من از روز ازل» و تصنیف «مرا عاشقی شیدا» را میتوان نام برد. تصنیف دوم، که ساخته علی تجویدی است، از تصنیفهای موردعلاقه شجریان است که بارها در اجراهای خصوصی نیز خوانده است.
در آواز بنان نیز شیوه منحصربهفرد او در استفاده از تحریرها و نیز تلفیق مناسب شعر و موسیقی هویداست. بنان به آواز محتوا بخشید، به این معنا که ظرافتهایی در آوازخوانی او به چشم میآید که در نگاه اول و شاید در نظر شنونده نامتخصص چندان چشمگیر نباشد، اما وقتی از نگاه تخصصی به آوازهای او نظر میافکنیم، پیچیدگیهایی در کار او یافت میشود که در بسیاری زمینههای آوازی به او تشخص میبخشد.
توجه به صدای بم
او از معدود خوانندگانی بود که با نت آشنا بود و فراز و فرود صدای خود را میشناخت و بر همین اساس، در محدودهای میخواند که به قول اهالی آواز، گُلِ صدایش بود و از این منظر، آهنگسازان بودند که باید خود را با او و دامنه صوتیاش همراه میکردند. صدایش نه جیغ داشت و نه بیجا و نابجا میخواند. دامنه صدایش نیز چندان بالا نبود. بنان بود که برای نخستین بار توجه به بمخوانی و ظریفخوانی را در موسیقی آوازی ایران باب کرد.
در سپهر خوانندگی ایران، عموما کسی را خواننده میدانستند که بتواند گوشههای اوج دستگاههای ایرانی را با گام صدای بالا بخواند و عموم مردم هم چنین باوری داشتند. یک دلیل آن هم به نبودِ سیستمهای صوتی بازمیگشت که صدای بم اصولا بدون کمک تقویتکنندههای صوتی امکان شنیده شدن در جمع را نداشت. اما با ورود این امکانات هم همچنان سیطره با صدای اوج بود و کمتر کسی به صدای بم و اصولا بمخوانی اعتنا میکرد.
در اصطلاح علمی، صدای بنان «باریتون» بود که معنای لغوی آن سنگین و وزین است. اما باریتون بنان علاوه بر وزین بودن، عناصر لطافت و حجم و قدرت مناسب را نیز داشت، تا بتواند اثرگذارتر باشد.
خاطره احسان یارشاطر از صدای بنان
در سالهای اخیر که به مدد امکانات و دیجیتال شدن آثار صوتی، برخی آثار بزرگان موسیقی و اجراهای خصوصی آنها فرصت انتشار پیدا کرد، چند اثر خصوصی از بنان هم به فضای مجازی راه یافت که از اجراهای خوب او به شمار میرود. از جمله افرادی که به صدای بنان علاقه بسیار داشت، دکتر احسان یارشاطر بود که در خاطراتش، از اجراهای خصوصی بنان یاد میکند.
او عاشق صدای بنان بود و به نظر میرسد برخی از این آوازها را که بنان با تارنوازی لطفالله مجد خوانده بود ضبط کرده باشد، چرا که بر این باور بود «خوانندهها و نوازندهها وقتی برای خودشان و یا در جمعهای دوستانه خیلی کوچک، بدون برنامهریزی قبلی، آنچه همان آن دلشان میخواهد اجرا میکنند، کاری کاملا متفاوت ارائه میدهند، زیباتر و دلنشینتر از بهترین اجراهایشان در کنسرتهای بزرگ... به نظر من، در اجراهای خصوصی یک حس صمیمانه دریافتنی و دلنشین به انسان منتقل میشود که بهخصوص وقتی از صدای بنان منتقل میشد، حس کاملی بود که انگار نه تنها فضای اتاق، که فضای جان انسان را پر میکرد» (کتاب «احسان یارشاطر در گفتوگو با ماندانا زندیان»، ص ۲۰۸).
او در گفتوگویی که ماندانا زندیان با او انجام داد، از آپارتمانی یاد میکند در کوچه ایتالیای تهران و میگوید: «تنها دلیل من برای نگه داشتن آن آپارتمان، میزبانی بنان بود. تمام سال کرایهاش را میپرداختم که هر بار به ایران میآیم، مطمئن باشم بنان دعوتم را میپذیرد و میآید آنجا آواز میخواند. بعد از انقلاب، آن آپارتمان را با هرچه در آن بود، از جمله تمام نوارهای من، گرفتند» (همان، ص ۲۰۸).
تخریب منزل بنان
منزل بنان در منطقه جمالآباد تهران از پایگاههای گرد آمدن اهالی هنر در سالهای قبل و بعد از انقلاب و تا زمان درگذشت بنان بود، منزلی دو طبقه در کوچه مینا که چشماندازی از کوه داشت و خاطره صدای بنان و بسیاری از بزرگان موسیقی ایران در آن طنینانداز بود. این منزل اما در اوایل دهه ۱۳۹۰، همانند منزل فرامرز پایور (که محل تردد اهالی هنر بود)، به دست برجسازان افتاد و با تمام خاطراتی که در خود داشت، از بین رفت.