در نود سالگی میلان کوندرا؛ سنگینی تحملپذیر نویسندگی
«خوره کتاب» ستون هفتگی کتاب در وبسایت ایران اینترنشنال است و پیگیری آنچه در دنیای کتاب گذشته است. خوره کتاب اما قرار نیست فقط ستون اخبار باشد. در این بخش از آن چیزی مینویسیم که خودمان میخوانیم و دوست داریم با شما به اشتراک بگذاریم. اگر شما هم میخواهید با ما در این تجربه شریک باشید با نویسنده ستون تماس بگیرید و کتابها، یادداشتها و خبرهای خود را ارسال کنید. همچنین در رسانههای اجتماعی با هشتگ #خوره_کتاب با ما همراه باشید و نظرات خود را بنویسید.
اول ماه آوریل سال ۲۰۱۹ (۱۲ فروردین) میلان کوندرا، از بزرگترین نویسندگان معاصر، ۹۰ ساله میشود. نویسندهای که دهههاست در سراسر جهان، خوانندگان ادبیات داستانی و نمایشی را با رمانها و نمایشنامههایش غافلگیر کرده است.
از استالینیسم تا امروز
از زندگی میلان کوندرا، نویسنده چک-فرانسوی، اطلاعات بسیار کمی در دست است و او همیشه ترجیح داده است زندگی شخصیاش مرموز باقی بماند. تنها میدانیم در سال ۱۹۲۹، در شهر برونو در کشور کمونیستی چکسلواکی سابق و جمهوری چک فعلی به دنیا آمد. خانوادهای فرهیخته داشت و پدرش پیانیستی بسیار مشهور بود. کوندرا ابتدا در رشته ادبیات تحصیل کرد اما کمی بعد، رشته تحصیلیاش را به سینما تغییر داد. در سال ۱۹۴۷، عضو حزب کمونیست شد. اما عضویتش تنها سه سال به طول انجامید و سال ۱۹۵۰، از این حزب اخراج شد. کوندرا بعدها، در رمان «خنده و فراموشی»، به اخراجش از حزب کمونیست اشاراتی کرده است. اولین کتاب کوندرا مجموعه شعری است به نام «انسان، سرزمین پهناور» که در سال ۱۹۵۷ منتشر شد. مجموعه شعری که گفته می شود بسیار مارکسیستی بوده است. سال ۱۹۵۸ از رشته سینما فارغالتحصیل شد و جذب جنبش آزادیبخش فکری چکسلواکی شد، که در اواخر دهه شصت میلادی به بهار پراگ انجامید. در سال ۱۹۶۸، با حمله ارتش سرخ شوروی و دیگر کشورهای عضو پیمان ورشو به چکسلواکی و پایان بهار پراگ، سانسور شدیدی بر این کشور حاکم شد و در نتیجه این سانسور و خفقان، تمامی کتابهای کوندرا ممنوع شد و از کتابفروشیها و کتابخانهها جمعآوری شدند. کوندرا سال ۱۹۷۵ به فرانسه مهاجرت کرد و تا سال ۱۹۷۹ در دانشگاه شهر رن در غرب فرانسه تدریس کرد. کمی بعد، با مساعدت فرانسوا میتران، نخستوزیر وقت که بعد ريیسجمهوری سوسیالیست فرانسه شد، شهروندی این کشور را به دست آورد.
آرنولت مارشال، استاد ادبیات چک در دانشگاه سوربن پاریس، میگوید: «کوندرا بهاشتباه مبارز کمونیست بود. بخش بزرگی از آثار فرانسویاش به صراحت و روشنی توضیح میدهند چگونه بهسادگی در سالهای دهه پنجاه اشتباه کرده و به استالینیسم باور داشته است.»
کوندرا گرچه خود را نویسندهای متعلق به جریان ادبی فرانسه میداند، تا پیش از سال ۱۹۹۵ کتابهایش را به زبان چکی مینوشت. از رمان «آهستگی» به این طرف، چهار کتاب به فرانسوی نوشته و منتشر کرده است. مهمترین آثار کوندرا را میتوان چهار رمان «سبکی تحملناپذیر هستی» که در فارسی به «بار هستی» ترجمه شده است، «شوخی»، «جاودانگی» و «هویت» دانست، هرچند تمامی آثار کوندرا سرشار از خلاقیتی بدیعاند که فارغ از زمان و فرهنگ، مخاطب را جذب میکنند. مخاطبان جدی ادبیات سالهاست در انتظارند جایزه نوبل ادبیات را ببرد، هرچند به نظر میرسد کوندرا بدون این جایزه هم جایش را در تاریخ ادبیات معاصر جهان محکم کرده است.
جهان داستانی کوندرا
«ما از رخدادهای بیاهمیتی که زندگی میکنیم رنج میبریم.» این احتمالا روشنترین تعریف از جهانبینی کوندرا از زبان خودش است. کوندرا نویسندهای است که صریح و برنده و به همان اندازه تلخ مینویسد. آثارش آمیزهای است از سیاست، سکس و لحظات شفاف احساسات فردی که بیپروا بیان میشوند. تجربه زیست در دوران خفقان کمونیستی بهروشنی در تمام آثارش وجود دارد. تجربهای که از فضای نقض فردیت و دیدن جامعه به چشم یک کل تودهایشکل نشات میگیرد. تضاد میان تجربیاتش و دنیای آزاد غربی درونمایه بسیاری از آثار مهمش را شکل میدهد و همین موجب یکتایی نوشتههایش در دهههای هشتاد و نود میلادی شده است. ژن روبه در فرهنگنامه نویسندگان اروپایی، درباره این وجه آثار کوندرا مینویسد: «میلان کوندرا در آثارش دو تجربه عمیق زمان ما را نشان میدهد؛ یکی زندگی در سیستمی توتالیتر و دیگری زندگی در جهان آزاد. اما فراتر از تاثیر این دو جهان در فضای داستانی او، آنچه داستانهایش را جذاب میکند نمایش فردیت و سرنوشت فرهنگ اروپایی خصوصا در قصهپردازی و موسیقی است.» موسیقی شاید به دلیل سابقه خانوادگی همیشه نقشی پررنگ در آثار کوندرا داشته است.
میلان کوندرا معتقد است جهان داستان از دو اتفاق غیرمنتظره همزمان شکل میگیرد. او درباره پلانی از «سبکی تحملناپذیر هستی» میگوید: «زندگی روزمره ما زیر بمباران اتفاقهای گوناگون است. به بیان دقیقتر، برخوردهای اتفاقی میان آدمها و حادثهها، چیزی که ما به آن پیشامد میگوییم. پیشامد یعنی رخ دادن دو اتفاق غیرمنتظره همزمان. مثل این: وقتی سروکله توماس در بار پیدا شد، رادیو داشت بتهوون پخش میکرد.»
کوندرا در ایران
میلان کوندرا از نویسندگان مطرح و پرفروش بازار کتاب ایران است. آثار او بارها و با ترجمههای متعدد در ایران منتشر شدهاند. هر رمان کوندرا دستکم سه تا چهار ترجمه مختلف دارد که ناشران گوناگون چاپ کردهاند. رمان «بار هستی» با ترجمه پرویز همایونپور نزدیک به ۳۰ بار تجدید چاپ شده است. همه اینها در حالی است که رمانهای کوندرا سرشار از تصویرپردازیها و بخشهای جنسی و اشارات سیاسی آشکاریاند که بسیاری از آنها در سیستم سانسور وزارت ارشاد قابل انتشار نخواهند بود. با همه اینها و با وجود الکن بودن ترجمهها، همچنان مخاطبان فارسی قدر این نویسنده چک را میدانند. شاید از آن جهت که کوندرا در فضایی رشد کرده و شرایطی را تجربه کرده است که بیشباهت به فضای سیاسی فعلی ایران نیست، فضایی آکنده از سانسور و حذف و سرکوب آزادیهای مدنی و انسانی و محدود کردن فکر و خلاقیت که از مختصات اصلی بلوک شرق و البته جمهوری اسلامی ایران است.