روز خبرنگار به روایت روزنامهنگاران: از هدایای مسؤولان تا طرح ترافیک
در تقویم ایران، یک روز به نام «روز خبرنگار» نامیده شده است: ۱۷ مرداد.
این روز، فارغ از یادآوری جذابیتهای آشکار و پنهان این حرفه، درضمن، یادآور دردهای کهنه خبرنگاران و روزنامهنگاران در ایران است. بیشتر اهالی رسانه، سالهاست که حال و روز چندان خوشی ندارند؛ آنها نه حقوق و مزایای آنچنانی دارند و نه آینده درخشانی در انتظارشان است.
ایران اینترنشنال در گفتوگو با تعدادی از روزنامهنگاران ساکن ایران، با طرح پرسشهایی به بررسی مسائل و مشکلات حرفه خبرنگاری پرداخته است.
آیا یک خبرنگار در مقایسه با کارمندان و کارکنان دیگر سازمانهای دولتی یا غیردولتی، از مزایا و امکانات ویژهای برخوردار است؟
مینو بدیعی با ۴۰ سال سابقه فعالیت مطبوعاتی، با بیان اینکه «حرفه خبرنگاری را نباید با کارمندی مقایسه کرد»، گفت: «کارمند متعهد شغل و درآمد خودش است و خبرنگار دارای مسؤولیت اجتماعی است که بارها در این زمینه سخن گفته شده است. بهعنوان مثال، یک نویسنده برای چه مینویسد؟ برای ارتقای سطح آگاهیهای اجتماعی در جامعه و جذب مخاطب. خبرنگار هم همه تلاش خود را برای اطلاعرسانی شفاف و درست انجام میدهد. این کار، هیچ ربطی به کار کارمندان ندارد که اغلب فعالیت روتینی را انجام میدهند.»
این پژوهشگر مسائل اجتماعی معتقد است: «خبرنگاران، نباید امتیاز مادی بیشتری در مقایسه با کارمندان داشته باشند؛ آنها باید مسؤولیت و رسالت کاری خود را به نحو احسن انجام دهند تا پاداشهایی را بگیرند، بهخاطر کار شایستهشان.»
دستمزد ناچیز؛ پرداخت قطرهچکانی
به باور بسیاری از فعالان حوزه رسانه در ایران، دستمزد خبرنگاران و روزنامهنگاران بسیار ناچیز است و پرداخت همان حقوق ناچیز هم بهصورت قطرهچکانی و در فهرست آخرین اولویتهای مدیران رسانهها قرار دارد.
پرویز براتی که مدتی است پس از سالها روزنامهنگاری حرفهای بهشکل آزاد، به فعالیت خبری و پژوهش میپردازد، به پایینبودن دستمزد خبرنگاران حقالتحریری یا خبرنگاران مستقل و آزاد اشاره میکند: «نکته مشهود در سیستم رسانهای ایران و خصوصاً مطبوعات کاغذی، دست خالی خبرنگاران حقالتحریر یا خبرنگاران مستقل و آزاد است.»
به گفته این نویسنده، حقالتحریریها هیچ مزایا یا حقوقی ندارند و در مواردی حتی همان حقالتحریر آنها هم داده نمیشود و اگر هم حقالتحریری پرداخت شود، پس از ماهها و مبلغی بسیار ناچیز خواهد بود.
فرزانه تهرانی که ۱۷ سال پیش وارد مطبوعات شده، معتقد است: «متأسفانه دستمزدها بهقدری پایین تعریف میشود که درصد قابلتوجهی از خبرنگاران دست به انتشار خبرهای سفارشی و گرفتن آگهی میزنند.»
مزدک علینظری با ۱۱ سال سابقه فعالیت مطبوعاتی، مدتهاست که از مطبوعات فاصله گرفته و خود را با نوشتن کتاب و فیلمنامه مشغول کرده است.
او هم با اشاره به نگاه کاسبکارانه برخی از رسانهها، توضیح میدهد: «خیلی از رسانهها را سراغ داریم که به خبرنگارانشان حقوق بسیار کمی میدهند، یا حتی نمی دهند و می گویند خبرنگار اگر اینکاره باشد، باید برای رسانهاش پول بیاورد، نه اینکه از ما پول بگیرد.»
خدماتی که به خبرنگاران ارائه میشود، نهتنها در سطح یک کارمند ساده نیست، بلکه جوابگوی نیازشان هم نیست؛ این موضوعی است که پرویز براتی به آن اشاره میکند: «بیشترین مزایا و امکاناتی که ممکن است به یک خبرنگار تعلق بگیرد، این است که مدیر آن روزنامه، خبرنگاران ثابت را بیمه کند و گاهی اقلامی بهمناسبتهای مختلف ازجمله ماه رمضان به کارکنان خود بدهد. همچنین طبق قانون کار، سنوات خبرنگار را پس از ترک روزنامه به او پرداخت کند. این قبیل حمایتها و مزایا، اغلب فردی است و حاصل وجدان مدیر یک مجموعه خبری است و شامل حال کلیت مطبوعات ایران نمیشود.»
فرزانه تهرانی مزایای حرفه روزنامهنگاری در ایران را «رنگ باخته» توصیف میکند و میگوید: «صادقانه باید گفت مزایای حرفه پرالتهاب روزنامهنگاری به تخصیص طرح ترافیک و بلیت مترو خلاصه میشود و هیچ مزایایی اعماز پاداش، کمکهزینه معاش یا تسهیلات از هر نوع آن، در اختیار خبرنگاران قرار نمیگیرد.»
کارت تردد طرح ترافیک ویژه خبرنگاران و روزنامهنگاران
از سالهای گذشته، کارت تردد ویژه طرح ترافیک برای تعدادی از خبرنگاران و روزنامهنگاران در ایران صادر میشود؛ اما به گفته خود مسؤولان، اغلب این مجوزها برای افرادی صادر شده که خبرنگار نبودهاند.
پرویز براتی به افرادی اشاره میکند که بدون آشنایی با کار رسانه، صاحب طرح ترافیک شدهاند: «سازمان حملونقل و ترافیک شهرداری تهران، بعضاً طرح خبرنگاری را به عدهای داده که شاید در تمام عمرشان یک خط خبر یا گزارش هم ننوشتهاند. در سال ۹۷ هم خواست جمعی خبرنگاران، اعلام نام رسانههایی بود که طرح را به نام خبرنگاران گرفتهاند، اما به کسان دیگری دادهاند. البته اسامی اعلام شد، ولی مسؤولی پیدا نشد که درباره قرار گرفتن نام معدودی از مشاغل مطبوعاتی و نه خبرنگار، در فهرست اسامی توضیح دهد . بنابراین این طرح، نهتنها شامل حال تمام خبرنگاران نمیشود، بلکه دریافت آن هم با سختی و چانهزنی و شنیدن انواع و اقسام بیحرمتیها میسر میشود.»
امید توشه هم با پرویز براتی موافق است. این روزنامهنگار با ۱۸ سال سابقه مطبوعاتی، یکیاز آفات فعالیت رسانهای در ایران را وابستهشدن خبرنگاران به رانتهای خاصی میداند که برای آنها درنظر گرفته شده است.
به گفته او، شاید مشهورترین رانت، اعطای مجوز ورود به طرح ترافیک برای خبرنگاران باشد. انتشار فهرست کسانی که امسال از این رانت استفاده کردهاند، نشان داد که تنها عده کمی از خبرنگاران حرفهای از این امکان استفاده کردهاند و باقی مدیران مسؤول و یا نزدیکان به صاحبان رسانهها بودهاند.
مینو بدیعی موافق گرفتن طرح ترافیک برای خبرنگاران نیست:«گرفتن طرح مجوز ورود خبرنگاران به محدوده شهر، امری پسندیده نیست؛ چون این مسأله، خود موجب تراکم ترافیک میشود . باید روزنامهها و مؤسسات خبری دارای وسیله نقلیه خبری باشند که خبرنگاران را برای کارهای خبری جابهجا کنند؛ نه اینکه خبرنگار برود طرح ترافیک بگیرد و با خانواده و اهل و عیال برود گردش و ترافیک شهر را پیچیده کنند. خبرنگارها با کارت خبرنگاریشان خوب است از موزه استفاده کنند، اما کارمندان و خانوادههای آنان هم باید از این امکان برخوردار باشند. این ایجاد اختلاف، غیرمنطقی است.»
مزدک علینظری هم درمورد طرح ترافیک میگوید: «چند سالی است که این امکان یا درحقیقت رانت، با قانونگذاریهای خاصی همراه شده. یعنی این رانتی که به اهل رسانه داده میشد، آنقدر درخواست داشت که وزارت ارشاد مجبور شد قوانین خاصی بگذارد و سهمیهبندی کند.»
او اضافه میکند: «پیشتر اینطور بود که صرف همراهداشتن کارت خبرنگاری کافی بود تا وارد طرح ترافیک شوی. بعد بهقول خودشان، سازماندهی کردند و با معرفی رسانه، به خبرنگاران برچسب طرح ترافیک دادند؛ اما چه آن موقع که کارت خبرنگاری لازم بود و چه حالا که معرفی رسانه ملاک است، این رانت، بیشتر نصیب چسبیدهها به دنیای رسانه میشود؛ یعنی هرکس که مدیرمسؤول آشنایی دارد، از این رانت استفاده میکند و طرح میگیرد. از خودمان سؤال کنیم که اصلاً چرا خبرنگار باید چنین رانتی داشته باشد؟ چرا امکانات اولیهای مثل برچسب طرح ترافیک، نباید توسط خود رسانهها برای خبرنگاران تهیه شود؟»
«شغل خبرنگاری در ایران امتیاز ویژهای ندارد»؛ نکتهای که امیر کلهر بر آن تأکید میکند: «تنها مزیت این شغل، همین طرح ترافیک است که سیستم توزیع آن، امسال با سالهای دیگر تفاوت پیدا کرد. البته کارت متروی یکساله را امسال آقای پورسیدآقایی برای خبرنگارانی که طرح دریافت نکردند و یا انصراف دادند، تهیه کرد که کار خوبی بود؛ اما همان طرح ترافیک هم تا پارسال که معاونت حملونقل و ترافیک تغییر نکرده بود، باید با رانت و زد و بند تهیه میشد.»
ارج و قدر ازدسترفته کارت خبرنگاری
به باور مزدک علینظری، زمانی کارتهای خبرنگاری بهخصوص کارتهای «انجمن صنفی روزنامهنگاران ایران»، ارج و اهمیتی داشت. او میگوید: «ما از طریق انجمن حتی عضو نهادهای بینالمللی بودیم و کارتهای معتبر ایپس (انجمن بینالمللی ورزشینویسان) و آیافجی (فدراسیون بینالمللی خبرنگاران) را داشتیم که در خارج کشور، بسیار بهدردبخور بودند، مثلاً برای ورود به مکانهای ورزشی، موزهها و همکاری پلیس یا هر نهاد دیگری که نیاز بود. بعد از تعطیلی انجمن صنفی قانونی در سال ۸۸، گرفتن آن کارتها سخت شد و باید همکاران، خود با نهادهای مرتبط مکاتبه میکردند. من بهدلیل شرایط زندان و محرومیت از کار و... دیگر موفق نشدم آن کارتها را بهروز کنم».
امیر کلهر هم در مورد کارت خبرنگاری به یک نکته اشاره میکند: «خبرگزاری را میشناسم که خبرنگارانش از کارت خبرنگاریشان فقط برای ساعت ورود و خروج استفاده میکنند و این کارت نه در کیف پولشان، بلکه در کشوهای میزشان است؛ انگار برایشان هیچ اهمیتی ندارد. بنابراین خبرنگار بودن یا کارت خبرنگاری داشتن، هیچ مزیت ویژهای برای افراد ندارد.»
آیا حقوق و دستمزدهای ناچیز میتواند توجیه مناسبی برای دریافت انواع کارتهای هدیه و بنهای خرید به خبرنگاران ازسوی سازمانهای دولتی و غیردولتی باشد؟
مزدک علینظری، پایینبودن حقوق را دلیل موجهی برای گرفتن هدیه نمیداند: «خبرنگاری که چشمش به دست سوژه باشد، چطور میتواند نقدی بنویسد و طرف حق را بگیرد؟ رکن چهارم دموکراسی به همین سادگی به بازوی تبلیغاتی مفسدان و خطاکاران بدل میشود.»
از پرویز براتی در مورد دریافت هدایای روز خبرنگار میپرسم؛ میگوید: «بیشتر خبرنگاران ترجیح میدهند هدیهای نگیرند؛ چون یک تابوست. هدیهگرفتن برای هدیهدهنده حس توقع بهوجود میآورد و برای گیرنده، احساس جبران. هدیهگرفتن باعث خدشهدار شدن اعتبار روزنامهنگاران میشود و از این رو، برخی از مؤسسات مطبوعاتی گرفتن هر نوع هدیه را از سوی كاركنان خود ممنوع میكنند یا محدودیتهایی در این زمینه قائل میشوند. با این حال، اولاً این هدایا شامل حال قاطبه روزنامهنگاران و خبرنگاران نمیشود و بیشتر شامل حال برخی خبرنگاران حوزههای انرژی، اقتصاد و نظایر آن میشود. در ثانی، آنهایی هم که هدیهای دریافت میکنند، ترجیح میدهند بیسروصدا باشد. بنابراین هدیهگرفتن در سیستم رسانههای ایران، امر ممدوحی نیست.»
مزدک علینظری هدیهدادن را از مهمترین دلایل بیماری و وخیمبودن شرایط روزنامهنگاری در ایران میداند: «خوشبختانه گاهگدار، بحثهایی در اینباره بالا میگیرد و بچههای باشرف، نهتنها از گرفتن هدیه خودداری میکنند، بلکه با صدای بلند، رفتار مرجع هدیهدهنده را محکوم میکنند. البته خریدن رسانهها و معاملات پشت پرده همیشه وجود داشته، اما هدیهدادن به خبرنگاران در نشستهای مطبوعاتی، یکجور رشوه علنی است.»
او ادامه میدهد: «سال گذشته بحثی درگرفت که گروهی از گرفتن هدیه خودداری کرده بودند؛ البته به این دلیل که مبلغ هدیه کم بود، نه نفس اینکه دارد رشوهای به آنها پرداخت میشود؛ این ماجراها عرق شرم به چهره همکاران باشرف میآورد و بار دیگر ثابت میکند که تا چهحد، فساد به رگ و ریشه رسانهها زده است.»
امید توشه هم به ضعف مالی رسانهها در تأمین نیازهای خبرنگاران و روزنامهنگاران اشاره میکند: «مدیران روابط عمومی دستگاههای مختلف، با علم به این موضوع و با اعطای گاه و بیگاه هدیه به خبرنگاران، میخواهند بهنوعی آنها را نسبتبه انجام وظایف حرفهای خود سست کنند. خبرنگاری که سالی دوبار از یک دستگاه دولتی هدیه دریافت میکند، ممکن است زبان انتقادش کند شده و نتواند آنچنان که لازم است، واقعیت و مشکلات را بازتاب دهد.»
او دستمزدهای پایین، نبود سندیکای حرفهای، مستقل نبودن رسانهها و استقبال نکردن مخاطبان از رسانههای داخلی بهویژه نشریات را دلیل ضعیفتر شدن تدریجی جامعه رسانهای و فعالان این صنف میداند.
فرزانه تهرانی هم با تأکید بر اینکه گرفتن هدایا در جلسات خبری تبدیل به یک فرهنگ شده، معتقد است: «در سالهای اخیر بهدلیل شرایط نامناسب اقتصادی، این فرهنگ تا حد زیادی رنگ باخته است. شاید در دهه ۷۰، پوشش برنامههای خبری بدون دریافت سکه و کادو، دور از امکان بهنظر میرسید؛ اما در این اواخر، تقدیر از خبرنگاران به روز خبرنگار و روزهای آخر سال، محدود شده است. بنابراین آنچه در گذشته به اشتباه، بهعنوان مزیت برای حرفه خبرنگاری برشمرده میشد، این روزها از موضوعیت خارج شده است.»
به باور امیر کلهر، هر سال نمایندهها و رییس مجلس بهمناسبت روز خبرنگار، گردهمایی برگزار میکنند و به خبرنگاران پارلمانی هدیهای میدهند، اما خبرنگار سیاسی، فرهنگی، هنری و اجتماعی و غیره، جزو خبرنگارانیاند که در روز خبرنگار هیچکسی به فکر آنها نیست و شاید در حد یک پیامک، روز خبرنگار به آنها تبریک گفته میشود.
به اعتقاد او، خبرنگاران حوزه اقتصادی بیشترین هدایا را در روز خبرنگار یا در زمان سال نو دریافت می کنند. کلهر میگوید: «آنها یا به برنامه دعوت میشوند که هدیهشان را آنجا دریافت میکنند و یا هدایا برایشان به روزنامه یا دفتر خبرگزاری ارسال میشود. اکثر این هدایا هم کارت هدیه است. البته تعداد کسانی که از دریافت این هدایا خودداری میکنند، خیلی کم است.»
مینو بدیعی هم معتقد است که «خبرنگاران باید برای انجام کارهای موجآفرین و تأثیرگذار و تحقیقی و میدانی هدیه بگیرند، نه اینکه روز خبرنگار هدیه بگیرند؛ انگار میخواهیم قاقالیلی به آنها بدهیم».