زندگی زنان ایرانی بر پرده سینما در آلمان
سال ۲۰۱۷ بود که تعدادی از زنان هنرمند ایرانی تصمیم گرفتند جشنوارهای از فیلمهای ایرانی را با موضوع زنان در آلمان برگزار کنند. آنها معتقد بودند ساکنان سرزمینهای سرسبز اروپایی آنگونه که باید از زنان ایرانی شناخت ندارند و حتی در برخی موارد دانستههایشان برخلاف آن چیزی است که وجود دارد. فیروزه اصولی که بخشی از برگزاری این جشنواره برعهده او بوده است، میگوید: «موفقیت جشنواره اول ما را متقاعد کرد حرکت در مسیر فرهنگی بین شرق و غرب را ادامه دهیم. با تجاربی که طی این سالها به دست آوردهایم، مطمئنیم هنر میتواند بهترین پل بین فرهنگها باشد.»
او با تاکید بر اینکه زنان شرقی در جوامع غربی کمتر از مردان شناخته شده هستند، میگوید: «هدف از برگزاری این جشنواره این است که نقش آنها (زنان) را در خانواده بهعنوان مسئول تربیت نسل بعدی و نقطهای قابل اتکا و الهامبخش و همچنین نقش و فعالیت آنها را در جامعه به غربیها بشناسانیم و فرهنگ زنان شرقی را برایشان قابل درک و فهم کنیم.»
این ایده که میتوان از طریق هنر، تواناییها و دیگر ابعاد وجودی زنان ایرانی را بهعنوان قشری تاثیرگذار در جامعه معرفی کرد موثر بوده است. در بسیاری از رویدادهای فرهنگی مرتبط با زنان ایرانی در اروپا شاهد بودهام که اروپاییها به تمجید از زنان و دختران ایرانی زبان باز کرده و از تواناییهای آنها ابراز شگفتی کردهاند. مانند پروفسور مارگیت تایس شولتز، مسئول امور فرهنگی شهر کوبلنز که در مراسم آغاز به کار جشنواره فیلم کوبلنز با اشاره به حضور رخشان بنیاعتماد در آلمان و تقدیر از اینکه زنان همواره جزئی از دغدغههای فیلمسازی او بودهاند، گفت: «افتخار میکنیم که رخشان مهمان شهر کوبلنز است.» او همچنین با اشاره به مناقشات سیاسی ایران و جامعه بینالمللی گفت: «فرهنگ پلی است که میتواند مردم ایران را با سایر ملتها از جمله آلمان پیوند دهد.»
جشنواره پنجشنبه شب، هفدهم اکتبر با نمایش فیلم «خونبازی» ساخته مشترک رخشان بنیاعتماد و محسن عبدالوهاب آغاز شد. خونبازی (۱۳۸۵) درامی است که به رابطه غمانگیز مادر و دختری میپردازد که در نتیجه مصرف مواد مخدر حالی کاملا آشفته دارد. سارا دختری ۲۱ ساله است که با مادرش سیما در آپارتمانی در تهران زندگی میکند. آنها مدام با هم اختلاف دارند. سارا منتظر پسری است که قرار است از کانادا به ایران بیاید تا با او ازدواج کند. سیما متوجه میشود سارا متادون درمانی را متوقف کرده است و به مصرف هرویین روی آورده است. او تصمیم میگیرد دخترش را تا قبل از عروسی به یک مرکز درمانی در شمال کشور ببرد. واقعیتی که سارا با آن مبارزه میکند و این سفر را برای مادر و دختر به یک تجربه دردناک تبدیل میکند. آنها در مسیر با پدر سارا و همسر سابق سیما مواجه میشوند و از اینجا علل تنشهای خانوادگیشان فاش میشود.
موضوع فیلم بسیار تاثیرگذار است ؛ چرا که مکان و زمان آن محدود نیست و هرجایی از این کره خاکی امکان وقوع چنین داستانی وجود دارد و میتواند با مخاطب ارتباط برقرار کند. با فرح اصولی، هنرمند نقاش و همسر خسرو سینایی از کارگردانان شناخته شده کشورمان که بارها دستیار کارگردان فیلمهای ساخت همسرش بوده است و در این جشنواره هم انتخابکننده فیلمهای اکران شده است، به گفتوگو می نشینم. او رخشان بنیاعتماد را بانوی اول سینمای ایران در زمینه فیلمسازی میداند و میگوید: «ما بهطور ویژه امسال چند فیلم از ایشان انتخاب و اکران کردیم که فیلم خونبازی مورد استقبال کمنظیر تماشاگران آلمانی قرار گرفت و برخی از آنها در هنگام پخش این فیلم اشک ریختند و بعد از فیلم گفتند، داستان این فیلم موضوع و معضلی دردناک است که ما هم در آلمان با آن روبرو میشویم.»
فرح فیلمهای اکران شده در کوبلنز را به لحاظ اصول فیلمسازی بسیار قوی توصیف میکند و میگوید: «از جمله این فیلمها مستند «در جستجوی فریده» ساخته کوروش عطایی و آزاده موسوی است که به بخش غیر انگلیسی جشنواره اسکار ۲۰۲۰ فرستاده شده است؛ همچنین فیلم «ناهید» ساخته آیدا پناهنده که برنده جایزه آینده نویدبخش در بخش نوعی نگاه جشنواره کن شد.»
فیلمهای «عرق سرد» ساخته سهیل بیرقی، «مادر زمین» ساخته مهناز افضلی، مستند «توران خانم» و فیلم قدیمی «نرگس» به کارگردانی رخشان بنیاعتماد (سال ۱۳۷۰) از دیگر فیلمهایی است که طی چهار روز برای مخاطبان ایرانی، آلمانی و اروپایی به نمایش گذاشته شد.
شواهد نشان میداد استقبال آلمانیها از جشنواره دوم زنان شرق بسیار خوب بوده است. فیروزه اصولی در این باره میگوید: «مخاطبان در جشنواره اول شناخت خاصی از فیلمهای با موضوع زنان شرق نداشتند. اما بعد از آنکه فیلمها را دیدند و شناخت نسبی پیدا کردند، ما را برای برگزاری دوباره این جشنواره بسیار تشویق کردند.»
در پایان جشنواره آلمانیها از اینکه توانسته بودند با بخشی از فرهنگ زنانه ایران که تاکنون برایشان مبهم و ناشناخته بود آشنا شوند، راضی بودند. با این روند به نظر میرسد در جشنوارههای بعد که قرار است هر دو سال یکبار برگزار شود، فیلمها و زنان ایرانی مخاطبان بیشتری پیدا کنند و از سوی دیگر برگزارکنندگان هم بتوانند با فیلمسازان دیگر کشورهای شرقی همکاریهای گستردهای را آغاز کنند.
فیروزه اصولی درباره برنامههای آتی این جشنواره میگوید: «ما در دوره اول میخواستیم فقط روی فیلمهای زنان ایران و یا فیلمهایی با موضوع زنان متمرکز باشیم سپس فکر کردیم اگر بخواهیم با این موضوع جهان شمولتر برخورد کنیم که ذهنیتهای مختلفی را در بر بگیرد، بهتر است شرقی باشد و بهطور ویژه به خاورمیانه هم فکر کنیم. بنابراین حتما در آینده فیلمهایی از زنان یا در مورد آنها از این منطقه را اکران خواهیم کرد.»
البته او میداند که زنان در خاورمیانه تقریبا مشکلات مشابهی دارند و حتما در این زمینه با چالشهایی روبرو خواهد شد و میگوید: «همانطور که میدانید، ارتباط برقرار کردن با کشورهای همسایه ایران و گرفتن فیلمهای آنها چندان کار آسانی نیست ما باید در این زمینه زمان بیشتری داشته باشیم و با برگزارکنندگان جشنواره فیلم آن کشورها ارتباط برقرار کنیم که ما در حال تلاش برای عملی کردن این رویداد هستیم و امیدواریم در دور بعدی فیلمها و فیلمسازانی از سایر کشورهای منطقه را هم به آلمان دعوت کنیم.»
فیروزه ادامه میدهد: «مورد بعد اینکه این احتمال هم وجود دارد در سالهای آینده همین موضوع زنان ایران را ادامه دهیم اما در کنار آن به سینمای بانوان یک کشور دیگر از جمله افغانستان، ترکیه، آذربایجان ،پاکستان یا عراق هم نگاه ویژه داشته باشیم. اینها همه بستگی به این دارد که از نظر اجرایی توان ما چه میزان باشد. یکی از مسائل ما بهطور طبیعی بحث بودجه است، چون این جشنواره بهصورت مستقل برگزار میشود. پس ما بهراحتی نمیتوانیم فیلمهای زیادی در اختیار داشته باشیم. به همین دلیل نیاز به زمان و نیروی چند برابر داریم.»
ساعات پایانی شب است و با خروج آخرین تماشاچیان درهای سینما «آپلو» شهر کوبلنز بسته میشود اما بیتردید بسیاری از آلمانیهایی که از فردا از مقابل آن عبور کنند به یاد زنان ایرانی خواهند افتاد که بهعنوان بخش مهمی از جامعه در کشورشان آنچنان که باید جدی گرفته نمیشوند. تاریخ اما نشان داده است که آنها در هر برههای که خواستهاند، توانستهاند به خواستههای واقعی خود دست یابند.