محمدعلی فروغی و تاسیس دولتـملت مدرن در ایران
ایران از اواخر دوره قاجار به عصر نوسازی قدم میگذارد. اما این نوسازی در کشوری صورت میگیرد که در آن، از دولت مدرن بهمعنای جدی خبری نیست؛ نه نهادهای مدنی مانند دانشگاه و دادگستری در کار است، نه نظام اقتصادی صنعتی حاکم است و نه هنوز مردم در جایگاه شهروندان دولتی مدرن، بخشی از ساختار قدرت محسوب میشوند. مفهوم ملت و هویت ملی و حتی نام ایران بهعنوان مجموعهای گسترده اما واحد برای اقوام گوناگون ایران به کار نمیرود. بهطور خلاصه، ایران هنوز به دولتـملت مدرن تبدیل نشده است.
در این وضعیت سیاسی و اجتماعی، یکی از سیاستمداران و دانشمندان ایرانی نقش برجستهای در تاسیس نهادهای یادشده ایفا میکند. او کسی است که در کنار گروهی از روشنفکران٬ ایران را به نام رسمی کشور در مکاتبات خارجی تبدیل میکند و در مقاطع گوناگون تاریخ معاصر ایران٬ نقش برجستهای ایفا میکند. او محمدعلی فروغی است٬ ادیب و سیاستمدار برجسته عصر پهلوی.
ویدیوی مستند کوتاه محمدعلی فروغی
زندگی و تحصیلات
محمدعلی فروغی متولد سال ۱۲۵۸ خورشیدی و فرزند ذکاءالملک اول است، ادیبی که در کنار فضل دانش٬ فن تجارت میداند. اجداد فروغی علاوه بر تجارت، اهل فضل و تحصیل علوماند. بنابراین، در خانوادهای رشد میکند که از یک طرف مناسبات ثروت و قدرت را میدانند و از سوی دیگر، به دانش و فضل گرایش دارند.
با چنین میراثی، او نیز در دارالفنون به تحصیل حقوق میپردازد. مدتی نزد پدر مشق ترجمه میکند و با تاسیس مدرسه سیاسی دارالفنون، که پدرش مدیریت آن را بر عهده دارد٬ در کنار پدر به تدریس میپردازد. دو کتاب ارزنده در حوزه حقوق و سیاست حاصل این دوره از زندگی اوست، دورهای که در دارالفنون همراه پدر منابع تحصیل دانشجویان سیاسی را فراهم میکند. نخست کتابی در زمینه اقتصاد مدرن با عنوان «اصول علم ثروت ملل یعنی اکونومی پلتیک» به رشته تحریر در میآورد و سپس، کتابی در باب حقوق مدرن مینویسد با عنوان «حقوق سیاسی (یعنی) آداب مشروطیت دول» که در مورد مبانی حقوقی برای قانون اساسی و مشروطیت است.
زندگی سیاسی
این دو اثر فروغی در آن دوره پیشتاز بحث در مورد نهادهای مدرن حقوق و اقتصاد در ایران است. تبحر فروغی در علوم سیاسی مدرن باعث میشود صنیعالدوله هدایت، رییس مجلس اول مشروطه، راه را برای ورودش به مجلس باز کند. او سرپرست دبیرخانه مجلس شورای ملی میشود. در کابینه مستوفی الممالک و مشیرالدوله در سمت وزیر مالیه و وزیر عدلیه خدمت میکند، تا اینکه فصل جدیدی از سیاست آغاز میشود.
جنگ جهانی اول به پایان رسیده و کنفرانس صلح پاریس فرصتی است که ایران امید دارد بعضی از دعاوی ارضی با همسایگانش را مطرح کند. عثمانی شکستخورده در جنگ جهانی اول و روسیه که سرزمینهای زیادی از شمال ایران را تصاحب کرده موضوع شکایت ایران است. فروغی نمایندگی ایران را بر عهده دارد اما در مدت کوتاهی، متوجه موضع ضعف ایران در این جلسات میشود. در این دوره، او به فقدان دولتـملت مدرن در ایران پی میبرد، نهادی که واحد اساسی حکومتهای مدرن است. این در حالی است که در ایران پایان دوره قاجار، نه دولت شکل مدرن دارد و نه مردم مشارکت و سهمی در سیاست دارند. از نظر فروغی، کل مشکل به فقدان «افکار عامه» و هویت ملی گره خورده است.
تجربه کنفرانس صلح باعث میشود پس از روی کار آمدن رضاشاه، او نیز مانند بعضی روشنفکران امیدوار باشد که زمینه ایجاد دولتـملت مدرن فراهم شده است و به یاران رضاشاه بپیوندد. اعتماد رضاشاه به او تا حدی است که نخستین نخستوزیر رضاشاه میشود و در تاسیس نهادهای مدرنی مانند عدلیه٬ دانشگاه٬ ساختار اداری و دیوانسالاری نقش ایفا میکند.
فروغی بیش از همه نگران هویت ملی و زبان فارسی است. بنابراین، پیشگام تاسیس فرهنگستان ایران میشود که متولی ساخت معادلهای فارسی برای واژگان علوم و فنون جدید است تا زبان فارسی متناسب با تحولات جدید روزآمد شود.
فروغی در دوره رضاشاه تصدی پستهای گوناگونی را میپذیرد. در مجموع، سه بار به نخستوزیری منصوب میشود. در وزارتخانههای مالیه و عدلیه خدمت میکند و مدتی بهعنوان سفیر ایران در ترکیه، در حل مسائل ارضی ایران و ترکیه نقش بزرگی ایفا میکند و چند صد سال جنگ بین دو کشور با امضای توافقی بین او و آتاتورک، برای همیشه به پایان میرسد. پس از آن، فروغی به نمایندگی ایران در جامعه ملل و سپس در سال ۱۳۰۷، به ریاست جامعه ملل برگزیده میشود.
در دوره دوم نخستوزیری فروغی و در جریان طرح پوشش واحد اجباری و تغییر لباس مردان و سپس، کشف حجاب زنان، بهتدریج بین او و رضاشاه اختلافهایی بروز میکند. او ابتدا حامی این طرح است اما پس از تظاهرات و درگیری در مسجد گوهرشاد مشهد و اعدام پدر دامادش٬ محمدولی اسدی٬ اختلاف بین او و رضاشاه بالا میگیرد. فروغی استعفا میکند و مدتی در کنج عزلت، به تالیف و تصحیح متون کهن میپردازد. سه جلد دوره «سیر حکمت در اروپا»٬ ترجمه کتاب «گفتار در روش به راه بردن عقل» از رنه دکارت و تصحیح دیوان سعدی حاصل این دوره عزلت اوست.
پس از اشغال ایران بهدست متفقین٬ رضاشاه از او درخواست میکند به منصب نخستوزیری بازگردد. بر همگان روشن است که او تنها کسی است که در مذاکره با دولتهای اشغالگر میتواند نقشی موثر داشته باشد، چرا که سیاستمداری کهنهکار و معاملهگری حرفهای است.
فروغی با وجود دلخوری از رضاشاه٬ بیماری و کهولت سن، میپذیرد به سیاست بازگردد. در این بزنگاه تاریخی نیز نقش مهمی در توافق با شوروی٬ بریتانیا و آمریکا ایفا میکند. بر اساس این توافق، اشغالگران ایران را ترک میکنند٬ رضاشاه از سلطنت استعفا میکند و ولیعهدی پسر رضاشاه نیز به تایید میرسد.
میراث محمدعلی فروغی
محمدعلی فروغی نقشی ماندگار در نهادسازیهای ایران نوین دارد. از اصلاحات در عدلیه و وزارت دارایی گرفته تا پیگیری مطالبات ایران در مجامع بینالمللی٬ نقش فروغی میان سیاستمداران ایرانی سده اخیر کمنظیر است.
اما در کنار همه این اقدامها، فروغی را باید معمار هویتسازی ایران مدرن دانست، کسی که علاوه بر مدرنسازی ایران، به فکر بومیسازی این تجدد نیز بوده است. برخی اقدامهای او در این زمینه همچنان میراثی ماندگار برای ایرانیان است. برای مثال٬ بخش قابلتوجهی از واژگانی که امروزه استفاده میکنیم در دوره تصدی فروغی بر فرهنگستان ایران خلق شده است. واژگانی مانند دانشگاه٬ بیمارستان٬ کارمند٬ سازمان٬ شهردار و غیره، که امروزه در زبان فارسی بهکرات و روزمره استفاده میشوند٬ بازمانده دوره تصدی او بر فرهنگستان ایران است.
در زمینه هویت ملی نیز او و همفکرانش مانند سعید نفیسی و سیدحسن تقیزاده استفاده از نام ایران بهجای پرشیا در مکاتبات بینالمللی را پیشنهاد میدهند، طرحی که هدفش حفظ جامعیت نام ایران برای همه اقوام درون مرزهای کشور است. در مجموع، میتوان فروغی را در ردیف آن دسته از معماران ایران نوین قرار داد که بهجای تجدد یکشبه، در اندیشه تجددی پایدار بودند.
منابع
محمدعلی فروغی (۱۳۹۴). یادداشتهای روزانه محمدعلی فروغی از سفر کنفرانس صلح پاریس. به سفارش ایرج افشار و کوشش محمدافشین وفایی و پژمان فیروزبخش. تهران: انتشارات سخن.
محمدعلی فروغی (۱۳۰۵). «خطابه تاجگذاری اعلیحضرت رضاشاه کبیر». وبسایت بنیاد داریوش همایون.
محمود فروغی (۱۳۶۰). مصاحبه با محمود فروغی. به کوشش حبیب لاجوردی٬ پروژه تاریخی شفاهی دانشگاه هاروارد. شمارههای ۴۴ و ۴۴.