پایتخت ۵؛ تبلیغ کالای قاچاق، مهاجرت، رقص و جوانان
فصل پنجم سریال پایتخت با پخش قسمت هجدهم در ساعات پایانی روز یکشنبه ۱۹ فروردین، به انتهای کار خود رسید تا بهرغم برخی نقطهضعفها، بازهم عنوان یکیاز پربینندهترین برنامههای تلویزیون ایران را به خود اختصاص دهد.
سهلالوصول شدن دسترسیها ازطریق فضای مجازی، این امکان را برای همه ایرانیان در اقصی نقاط جهان فراهم کردهاست تا چه از طریق شبکه یوتیوب و یا نمونه داخلی آن( آپارات) و نیز پخش در شبکههای اینترنتی تلویزیونهای مختلف بانام و بینام، این سریال سرگرمکننده و پرطرفدار را دنبال کنند و برخی از صحنهها و دیالوگهای آن را محل بحث و گفتوگوهای خود قرار دهند.
برخلاف نوبتهای قبلی این سریال که فضا و داستان اصلی در داخل کشور میگذشت، اینبار داستان با محوریت سفر به ترکیه و سپس در چند قسمت پایانی، به جنگ و جدال با داعش در سوریه گذشت.
انتخاب منطقه شمال (مازندران) و گویش مردمان این دیار و نمایش فرهنگ و موسیقی این منطقه در رگ و پی این سریال، از هوشمندی دستاندرکاران آن حکایت میکند. شاید اگر این اندازه از مزاح و طنزی که با فرهنگ مردمان خونگرم شمال ایران انجام شد، با دیگر مردمان و شهروندان صورت میگرفت، سریال با مشکلات و اعتراضاتی وسیع و تظاهرات خیابانی روبرو میشد؛ اما بهرغم برخی انتقادات که در دورههای گذشته پخش این مجموعه تلویزیونی، پای نمایندگان استان را به نطقهای پیشاز دستور و تذکر به دستاندرکاران سریال کشاند، اما آن درمجموع توانست فرهنگ یک خانواده همبسته با تمامی گیر و گرفتها و مشکلات و مصایب، حسادتها، رقابتها و چشموهمچشمیهای آنها را بهخوبی به تصویر بکشد.
اگر چه این نکته را نمیتوان نادیده گرفت که اعتراضات نمایندگان و حتی استانداری مازندران به این سریال، پیشتر به جایی کشیده بود که صداوسیمای ایران، برای ساخت فصل ۴ این سریال، مجوز ساخت صادر نکرد و مخالف ادامه آن شد، اما پس از ملاقات سیروس مقدم(کارگردان) با آیتالله خامنهای و نظر مثبت او نسبتبه این سریال، نهتنها مجوز بخش چهارم صادر شد که به نظر میرسد با توجه به اقبال به بخش پنجم، باید شاهد بخشها و فصلهای دیگری از این سریال در سالیان بعد نیز باشیم.
قطعاً و جدای از کارگردان، باید نقش محسن تنابنده و فیلمنامهنویس اصلی این کار (خشایار الوند) را در شکلگیری چنین اثری نادیده نگرفت؛ گرچه به نظر میرسد بهرهگیری از یک گروه فیلمنامهنویسان، لحظات بهتری را برای این کار بیافریند تا یک فرد که خود درگیر نوشتن یک سریال نوروزی دیگر هم بوده است.
تهیهکنندگی این سریال ازسوی یک مؤسسه وابسته به سپاه (مؤسسه اوج) بر شایعات در مورد خط و ربط دادنهای اصلی برای نوشتن یک فیلمنامه سفارشی دامن زده است؛ اما بهرغم تمامی این انتقادات که میتواند درست هم باشد و دیگر کمتر کسی است که نداند سپاه بر تمامی عرصههای سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، هنری و رسانهای چتری انداخته، اما دستاندرکاران و فیلمنامهنویسان سریال، به ظرافت برخی واقعیتهای جامعه ایران را در این مجموعه تلویزیونی، به عریانترین شکل خود بیان کردهاند.
- محوریت و برجستهسازی نقش زن
پایتخت، سریالی زنمحور است. بالاترین و مهمترین مقام خانواده معمولی(نقی معمولی، برادر، خواهر و بستگان) از آن همسرش هماست(با بازی گرم، روان و صمیمی ریما رامینفر) که چه از نظر فیزیکی و چه از منظر میمیک صورت، از حرمت و احترامی خاص در فضای خانواده برخوردار است و این حس را به مخاطب هم انتقال میدهد. او تنهاعضو خانواده است که به یک مقام اجتماعی بالا رسیده است( ریاست شورای شهر)،مردم شهر برای او ارزش و احترامی ویژه قائلند، حلال بسیاری از مشکلات است، دیدگاهش مورد قبول و پذیرش همگان است و جالب اینکه در صحنههای اولیه فیلم بحث نامزدی او برای ریاستجمهوری نیز مطرح شد.
ازدواج مجدد زنی که همسر خود را از دست داده و تبلیغ چندباره آن نیز نمونهای از توجه به خواستههای قشری از زنان جامعه است که مورد توجه سریال قرار گرفته است.
- خواستههای نسل جوان
بیان خواستهها و دیدگاههای نسل جوان و حتی نوع پوشش آنها، با نمایش برادران رحمت(رحمان و رحیم) که ساز گیتار به دست دارند و پوشش و موی بسیار بلند و متفاوت آنها، نمونهای از این واقعیتهاست که عموماً صداوسیما بهدلیل خط قرمزهایی که دارد، کمتر در سریالها و برنامههای خود تبلیغ میکند. همچنانکه شخصیت بهتاش( با بازی روان بهرام افشاری- به عنوان قدبلندترین بازیگر ایران) نیز که جوانی عصیانگر با آرایش و رنگ مو، کشیدن سیگار، داشتن دوستدختر و قائل نبودن به ازدواج، یا قصد فرار و مهاجرت برای کار در کشوری دیگر را نشان میدهد، به نوعی نماینده نسلی بزرگ از جوانان این مرز و بوم است که عموماً بستری برای طرح خواستههای خود در تلویزیون رسمی جمهوری اسلامی نمییابند.
مخالفت سرسختانه با ازدواج دختران در سنین پایین، ترجیح کالای خارجی و حتی قاچاق آن به ایران در سالی که رهبر ایران شعار مصرف کالای ایرانی را بهعنوان شعار سال انتخاب کرده است و همچنین نمایش جاذبههای گردشگری ترکیه، از دیگر موضوعاتی است که عموماً با گفتمان جریان حاکم بر تلویزیون و هسته سخت قدرت ایران همخوانی ندارد، اما در این سریال، مطرح شده است.همین موضوع انتقاد سخت روزنامه کیهان را بهدنبال داشت که در روزنامه روز ۱۴ فروردین به دستاندرکاران سریال تاخت که چرا به جاذبههای گردشگری یکی از شهرهای ترکیه بهشکلی غلیظ پرداخته شده است و حتی معترض شد که چرا از یک بازیگر شبکه تلویزیونی جم برای بخشی از این سریال استفاده شده است. این روزنامه البته چند روز بعد(۱۹ فروردین)، در صفحه نخست خود، متنی ستایشآمیز درمورد سریال پایتخت منتشر کرد که به نظر میرسید پخش قسمتهای پایانی آن( نبرد با داعش) دلیل چنین رویکرد متفاوتی باشد.
حذف فصل رقص دو بازیگر اصلی فیلم(ارسطو و رحمت) در پخش مجدد و بیرونکشیدن یک صحنه از بازی نقی با دختری روی عرشه کشتی با آهنگ و حتی خواندن خواننده تایتانیک در کپیبرداری از آن صحنه معروف روی عرشه کشتی فیلم تایتانیک، از جمله نکاتی بود که بعد از پخش قسمت سانسور شده، بحثهایی را در فضای مجازی دامن زد.
چند قسمت پایانی سریال به ماجرای حضور بازیگران در سوریه و نبرد با داعش اختصاص داشت. کارگردان چه در تصویرسازی از صحنههای مربوط به سقوط بالن و چه در بخشهای جنگ با داعش، در استفاده از دکور و طراحی صحنه متناسب و اسپشال افکت(صحنههای انفجار و تیراندازی) بسیار خوب عمل کرده است تا کار باسمهای و نمایشی جلوه نکند؛ اما باورپذیر کردن مقابله و کشتهشدن آن همه داعشی ازسوی افرادی که عموماً تجربه جنگ و بهکارگیری سلاح را ندارند، از جمله نقطهضعفهای اصلی فیلمنامه است که نظام علت و معلولی اثر را زیر سؤال برده است.
سریال پایتخت بهرغم تمامی انتقاداتی که بر آن وارد است، اما یک حسن داشته و دارد و آن آشتیدادن مردم با تلویزیون است؛نگاهی به رقم بینندگان این سریال در فضاهای مجازی همانند یوتیوب نیز از این اقبال خبر میدهد.