کنجکاوی درباره منشاء خلقت بشر و عاقبتی بینیاز از حضور پروردگار
دن براون در پنجمین رمان از مجموعه ماجراهای رابرت لنگدان، «پیدایش»، که در ایران با نامهای «منشاء»، «سرچشمه» و «خاستگاه» هم ترجمه شده، از هنر و ادبیات کلاسیک فاصله میگیرد، و سراغ هنر مدرن میرود. در این کتاب، سوال منشاء خلقت در مقابل سوال عاقبت بشر قرار میگیرد، یا آنطور که از ابتدا تا انتهای کتاب مکرر پرسیده میشود: «از کجا آمدهایم؟ به کجا میرویم؟»
شهرت پروفسور لنگدان بیشتر برمیگردد به رمان و فیلم «رمز داوینچی»، کتابی که دن براون را به یکی از پرفروشترین نویسندههای امروز جهان هم تبدیل کرد.
این مجموعه سه عنوان دیگر را نیز شامل میشود: «فرشتهها و اهریمنها»، «نماد گمشده» و «دوزخ». در اقتباسهای سینمایی این آثار، تام هنکس، ستاره سینمای آمریکا، نقش لنگدان را بازی میکند.
نهتنها اقتباسهای سینمایی این مجموعه پرمخاطب بودهاند، بلکه هر پنج رمان نیز به فروشی دهها میلیون نسخهای دست یافتهاند.
بنابراین، جای تعجب ندارد که در آشفتهبازار ترجمه در ایران، تا خبر انتشار کتابی تازه از براون به گوش رسید، برخی هنوز کتاب را به چشم ندیده، خبر از ترجمهاش دادند. بدون توجه به اینکه چنین سوژهای در ایرانی که نظام حاکم ریشههای مذهبی پررنگ دارد با چه حساسیتی روبهرو خواهد شد.
در رمانهای براون، رابرت لنگدان، استاد نمادشناسی در دانشگاه هاروارد، با یک یا چند فقره قتل روبهرو میشود. سپس با استفاده از دانش نمادشناسی و درک تاریخیاش از مذهب، فرهنگ و هنر، خواننده را در سفری در گذر زمان با خود همراه میکند. چهرههای برجسته تاریخ را پیش میکشد، و برای جذابیت بیشتر، مخاطب را به جذابترین نقاط گردشگری اروپا میبرد.
در «پیدایش»، براون روی علم و هنر امروز تمرکز میکند. همچنین، به اسپانیا و سراغ سازههایی میرود که عمرشان به دویست سال نمیرسد، و جزو معماری معاصر محسوب میشوند.
براون در این کتاب آشکارتر و بیپرواتر از گذشته سراغ رسوا کردن مذهب میرود، و خودش را به مسیحیت محدود نمیکند، و میگوید میشود بینیاز از یک یا چند پروردگار به حیات رسید، عاقبت بشر را نیز پیشگویی میکند، و از قضا، بر اسلام هم دست میگذارد.
شخصیتهای اصلی این کتاب دو دستهاند: چهرههای بیخدا (لاییک)، و رهبران مذهبی، که نه فقط مسیحیت، بلکه اسلام و یهودیت را نیز شامل میشود. وجود شیخی سنیمذهب در کتاب، که در مقابل علم به تنگنا میافتد و نمیداند چه کند، از حساسیتهایی است که وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی راحت از آن نمیگذرد.
شاید اگر مترجمها و ناشرها این کتاب را پیش از برنامهریزی برای انتشار خوانده بودند، اینقدر راحت سراغ ترجمهاش نمیرفتند. چون «پیدایش» بر دو محور اصلی میچرخد: خداگریزی و انکار نیاز به وجود پروردگارِ خالق هستی و حیات.
دن براون و گرفتاری همیشگی توقیف و رفع توقیف در ایران
ترجمه آثار دن براون در ایران همیشه چالشبرانگیز، و در عین حال، پرفروش بوده است، چه در بازار رسمی، چه در بازار زیرزمینی کتاب.
اولین بار، وقتی «رمز داوینچی» منتشر و سپس پرفروش شد، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی کتاب را توقیف کرد، چون تازه متوجه شدند این اثر بنیانهای مسیحیت را لرزانده است.
البته پس از گذشت چند سال، ظاهرا متولیان وزارتخانه به این نتیجه رسیدند که توقیف کتاب فقط به فروش آن در بازار زیرزمینی کتاب رونق داده است؛ بازاری که در آن اگر کتابی مثل «رمز داوینچی» معروف شود ده هزارتا ده هزارتا منتشر و عرضه میشود. درنهایت، این رمان رفعتوقیف شد، و از کانال ناشرهای رسمی به بازار کتاب ایران بازگشت.
«پیدایش» بلافاصله پس از انتشار وارد گودِ مسابقه ترجمه در ایران شد.
چون ایران هنوز به کنوانسیون بِرن، پیمان بینالمللی رعایت حق مولف یا کپیرایت، نپیوسته، ناشرها به خودشان اجازه میدهند هر کتاب را نه یک بار، نه دو بار، بلکه بارها بازترجمه و منتشر کنند.
کتابهای بعضی از نویسندههای مشهور گاهی فصلبهفصل تقسیم شده، و هر فصل را یک مترجم در قبال دریافت دستمزدی ناچیز ترجمه میکند. درنهایت، یک نفر ترجمه کل فصلها را یکسانسازی میکند، و بدینترتیب، کتاب سریع ترجمه و منتشر میشود.
وقتی براون «پیدایش» را روانه بازار جهانی کتاب کرد، در سایر کشورها، قراردادهای لازم امضا شده بود و مترجمها پیش از انتشار کتاب به زبان انگلیسی در اسپانیا دور هم جمع شدند، و کتاب را تحت تدابیر امنیتی ترجمه کردند. ترجمهها برای ناشرهای رسمی اثر در هر زبان فرستاده شد تا ترجمهای تروتمیز را قانونی عرضه کنند.
در ایران، تاجاییکه فهرست فیپای ثبتشده در وبسایت کتابخانه ملی ایران و گشتوگذاری در فضای مجازی نشان میدهد، این کتاب را حسین شهرابی با نام «خاستگاه» برای کتابسرای تندیس، مهرداد وثوقی برای نشر ققنوس، علی مجتهدزاده برای نشر شمشاد، زینب محمدزاده برای انتشارات آناپنا، محسن عقبایی برای انتشارات مجید، مهدی لطیفیشیرهجینی برای انتشارات منوچهری و سوگند رجبینسب برای انتشارات بهنام ترجمه کردهاند.
البته ثبت فیپای کتاب بهمعنای انتشار کتاب نیست، شاید بعضی ترجمهها کامل نشده یا ناشر نظرش تغییر کرده باشد.
بعضی ترجمهها حدود ۶۰۰ و خردهای صفحه، و بعضی نزدیک به ۸۰۰ صفحهاند. شاید اختلاف تعداد صفحهها بهخاطر تفاوت قطع و مدل حروفچینی باشد. شاید هم هر کدام از کتابها بهشکلی متفاوت ممیزی شده باشند، و از برخی چند یا چند ده صفحه حذف شده باشد. البته شاید هم بعضی ناشرها با وزارتخانه ارشاد حسابوکتاب کرده باشند، یا شاید فقط شانس آورده باشند، و کتابشان بدون سانسور منتشر شده باشد.
تذکر: این مرور همراه با افشای بخشهایی از رمانِ «پیدایش» نوشته دن براون است. اگر قصد مطالعه این کتاب را دارید، ادامه این یادداشت را نخوانید.
از کجا آمدهایم و به کجا خواهیم رفت؟
کتابهای سریالی همیشه پرفروش باقی نمیمانند. رمز موفقیت دن براون در ادامه روند فروش چشمگیر این مجموعه غافلگیری مجدد مخاطب است. براون در «پیدایش» هم خوانندهاش را گول میزند، همان کاری که در بقیه کتابهای مجموعه هم کرده بود. همیشه مخاطب را گمراه میکند، به مخاطب میگوید همراهم بیا، و جزییات را یکبهیک مقابل چشمانش ردیف میکند. اما دستآخر، میفهمی واقعیت با آنچه خیال کردهای متفاوت است.
در این رمان، براون از خواننده میخواهد حدس بزند چه کسی قاتل است: مسلمان، مسیحی یا یهودی؟ ولی درحقیقت، قاتل فرد دیگری است.
در «پیدایش»، ادموند کِرش، یک میلیاردر آمریکایی طرفدار علم و مخالف آشکار وجود خداوند و مذهب، شخصیت اصلی و مقابل راوی (رابرت لنگدان) است. کِرش در اسپانیا و در ابتدای رمان، سراغ رهبران مذهبی میرود تا بگوید طی یک ماه آینده، کشف تازهاش را به جهان معرفی خواهد کرد، پاسخ سوال «از کجا آمدهایم و به کجا خواهیم رفت؟»؛ و آنچه نشان میدهد آنها را ماتومبهوت برجای میگذارد.
سپس، سه روز بعد، برای رونمایی از کشفش و پیشگیری از هرگونه مشکلات احتمالی از سوی رهبران این مذاهب برنامهریزی میکند.
اینجاست که لنگدان وارد داستان میشود: آمده است تا شاگرد قدیمیاش را ببیند، ولی شاهد قتلش خواهد بود. در این میان، شخصیتی تازه هم به خواننده معرفی میشود: وینسنت. اول خیال میکنی انسان است، و در موزه بیلبائو از طریق گوشی با لنگدان در ارتباط است، تا او را در مراسم رونمایی این کشف همراهی کند.
سپس میفهمی که با هوش مصنوعی طرفی؛ صدای اَبَر رایانهای را میشنوی که نهتنها جواب این دو سوال مهم بشر را پیدا کرده، بلکه آن پاسخها را نیز به مبتکرانهترین شیوه ممکن بازاریابی میکند.
براون خواننده را با خود همراه میکند تا عاقبت در انتهای کتاب واقعیت را بفهمند، و با قاتل گپی بزنند.
در کنار حل معمای قتل، نشان میدهد که در دهههای اخیر، بینیازی از وجود پروردگار در خلقت بشر اثبات شده است. همچنین هشدار میدهد، همانطور که برجستهترین دانشمند عصر ما، استیون هاوکینگ، هم هشدار داده بود، هوش مصنوعی بیش از آنچه گمان میبریم بر آینده سایه افکنده است.
«پیدایش» با سایر رمانهای براون تفاوت دارد، و بیش از گذشته، بر آینده تمرکز دارد. ولی به سیاق رمانهای قبلی، مخاطب را لبریز هیجان میکند، مغزش را به کار میاندازد، و او را با ذهنی مملو از سوال تنها میگذارد تا بیشتر فکر کند و از خودش بپرسد: ما داریم با خودمان و با جهان پیرامونمان چه میکنیم؟
*نسخه انگلیسی رمان «پیدایش» در ۵۶۰ صفحه در چاپ شومیز، و ۴۸۰ صفحه در چاپ گالینگور، در ۳ اکتبر ۲۰۱۷ منتشر شد. نسخههای فارسی آن در پاییز سال جاری به بازار کتاب ایران رسیدند.