بهمناسبت ۲۲ مارس، روز جهانی آب و تاثیر تغییر اقلیم بر آن
امروز ۲۲ مارس (۳ فروردین) روز جهانی آب است، روزی برای تشویق و ترویج ایده مدیریت پایدار منابع آب شیرین جهان که سازمان ملل متحد از سال ۱۹۹۳، هر سال برگزار میکند و روز جهانی آب امسال درباره تغییرات اقلیمی و ارتباط ناگسستنی آن با آب است. برای ایران که در کمربند خشک و نیمهخشک جهان قرار دارد، موضوع آب شیرین و مدیریت آن، حتی بدون آثار تغییرات اقلیمی، موضوعی حیاتی و بسیار پراهمیت است که تغییرات اقلیمی بر اضطرار و پیچیدگی شرایط افزوده است و در صورت ادامه سیاستهای جاری، کشور را با بحرانهای بازگشتناپذیر روبهرو خواهد کرد.
از دو منبع آب در دسترس، یعنی آبهای جاری و آبهای زیرسطحی، نخست به بررسی وضعیت آبهای جاری میپردازیم که بخشی از آثار کاهش یا افزایش آن به منابع زیرزمینی آب تعمیمپذیر است. به استناد دادههای دفتر مطالعات پایه منابع آب وزارت نیرو، میانگین بارش ۵۰ سال اخیر ایران ۲۴۷ میلیمتر برای کل کشور است. این میانگین در تقریبا یک دهه گذشته، به استناد همان منبع، به ۲۱۳ میلیمتر برای کل کشور رسیده است. این اعداد نشان میدهند که میانگین کلی بارش در ایران در یک دهه، ۱۳ درصد کاهش یافته است. اما این اعداد بهتنهایی عامل موثر بر میزان آب شیرین در دسترس نخواهد بود و عوامل دیگری هستند که اوضاع را بیش از پیش بحرانی خواهند کرد.
تغییر اقلیم و آب
اثر تغییر اقلیم بر میزان بارشها را میتوان در سه دسته کلی جای داد: کاهش بارش، افزایش دما و افزایش میزان تبخیر و تغییر پراکندگی بارش.
بسیاری از پژوهشگران با استناد به نتایج پژوهشها و مدلسازیها، کاهش میزان بارندگی در ایران در یک دهه گذشته را تحت تاثیر تغییر اقلیم میدانند. در برخی پژوهشها و مدلسازیها پیشبینی میشود که در صورت افزایش ۲/۶ درجهای دمای زمین، میزان بارشها در ایران تا ۳۵ درصد کاهش یابد.
اما صرفنظر از صحت مدلسازیها و مقادیر ورودی محاسبات، آنچه در گذشته روی داده است میتواند نمایی از آینده به دست بدهد. از همین رو، به گزارش «آشکارسازی، ارزیابی اثرات و چشمانداز تغییر اقلیم در ایران طی قرن ۲۱» سازمان هواشناسی ایران رجوع میکنیم.
در بخشی از چکیده این گزارش آمده است در فاصله سالهای ۱۳۴۷ تا ۱۳۹۵ میانگین دمای کشور با شیبی حدود ۰/۴ درجه سلسیوس بر دهه افزایش یافته است. تغییرات بارش در دوره مورد بررسی، نشان از کاهش آن با شیب ۱۱ میلیمتر بر دهه دارد. بارش در شمال غرب و غرب کشور بهشکل معنیداری کاهش یافته است. افزون بر این، تبخیر و تعرق پتانسیل (نیاز آبی بالقوه) با شیب ۵۴ میلیمتر بر دهه افزایش یافته است. از سال ۱۳۸۴ تاکنون، نمایه خشکسالی دههای کشور منفی بوده و از آن زمان تاکنون، کشور با خشکسالی انباشتشده مواجه بوده است.
همه اینها نشاندهنده کاهش سرانه آب در دسترس است که افزایش جمعیت در این بازه زمانی آثار آن را تشدید کرده است. در این گزارش، همچنین پیشبینی شده است در هر دو حالت پایبندی یا عدم پایبندی جهان به توافق پاریس، بیشترین کاهش بارش و افزایش دما در زاگرس و شمال غرب کشور رخ خواهد داد و در مناطقی، بارشها بهشکل ناگهانی یا سیلآسا خواهد بود.
پژوهشهای بسیاری نشان میدهند حتی در صورت کاهش نیافتن میزان بارشها، رویدادهای شدید اقلیمی رو به افزایش خواهد گذاشت و بهجای بارشهای پراکنده، بارشهایی ناگهانی و سیلآسا پس از دورههای خشک رخ خواهد داد که نهتنها قابل استفاده نخواهد بود، بلکه باعث بروز سیلاب و خسارت خواهد شد؛ همچنان که در یک دهه گذشته، این رخدادها در ایران افزایش قابلتوجهی داشته است. این مورد آخر همان فاکتور سوم یا تغییر پراکندگی بارش است که آثار منفی بسیاری بر اکوسیستمهای کشور و در نتیجه، شکل زیست انسانی در ایران خواهد گذاشت.
مدیریت فراموششده منابع آب
راه گریز از آثار منفی کاهش دسترسی به آب، مدیریت منابع آب و شکل استفاده از آنها و بهکارگیری سیاستهای تطبیقی با تغییر اقلیم است. در این بین، پایدارسازی وضعیت منابع زیرزمینی آب بهعنوان منابع اضطراری آب اهمیت بسیاری دارد.
یکی از راههای اصلی مدیریت و پایدارسازی منابع آب در بخش کشاورزی، که بخش بزرگی از آب در دسترس در ایران را مصرف میکند، بهینهسازی مصرف آب در این بخش و کاهش مشاغل و وابستگی اقتصادی به کشاورزی است. از جمله سیاستهایی که در این زمینه توصیه میشود کاهش سطح زیرکشت محصول از طریق بهبود بهرهوری تولید، کشت گلخانهای کممصرف، تغییر الگوی کشت به سمت محصولات کممصرف و واردات مواد غذایی است.
از دیگر سیاستهایی که در گزارش سازمان هواشناسی توصیه شده است برنامهریزی برای تغییر تدریجی رژیم غذایی کشور در راستای کاهش یا حذف محصولات دارای محدودیت اقلیمی و امکان کشت دوم در فصل پربارش، با توجه به کاهش روزهای یخبندان کشور است. این گزارش توصیه میکند با توجه به پتانسیلهای موجود، ایران به قطب تولید انرژیهای پاک در منطقه تبدیل شود تا جایگزین اقتصادی برای کاهش تولید در بخش کشاورزی باشد.
اما آنچه در عمل دارد رخ میدهد برخلاف تمام رویکردهای توصیهشده است. اصرار بر خودکفایی در کشاورزی و محصولات راهبردی مانند گندم، که از شرایط سیاسی غیرطبیعی کشور ناشی میشود، نهتنها مصرفکننده بخش عمده آبهای سطحی جاری از طریق سدسازی و انتقال آب است، بلکه بلای جان منابع زیرزمینی آب هم شده است. برآوردهای گوناگون بهرهوری مصرف آب در این بخش را بین ۲۰ تا ۴۰ درصد عنوان میکنند. اما معیار بهتر تولید محصول بهازای آب مصرفی است و مطابق برآوردها، میزان بهرهوری ایران در این بخش یکپنجم استانداردهای جهانی است.
از سوی دیگر، وزارت کشاورزی، بهعنوان متولی بخش مهمی از منابع طبیعی، در این سالها نه تنها در جهت کاهش سطح زیرکشت تلاش نکرده است، بلکه با صدور مجوزهایی مانند شخم زیراشکوب، عملا در مسیر توسعه کشاورزی در زمینهای جنگلی شیبدار با مصرف آب بالا کوشیده و توسعه کشاورزی در مناطق کویری با تکیه بر منابع آب زیرزمینی همواره در دستور کار این وزارتخانه بوده است.
مجموعه این سیاستها باعث تشدید چندباره آثار تغییر اقلیم شده است تا به گزارش خانه آب ایران و به نقل از اطلس ریسکهای آبی، ایران از نظر بحران آبی در زمره کشورهای بحرانزده با رتبه ۵ قرار بگیرد. علاوه بر اینها، چنین وضعیتی باعث کاهش روزافزون سهم محیط زیست از آبهای جاری شده است و بر بحرانهایی مانند کاهش تنوع زیستی، افزایش بیابانزایی و پدیدههایی چون ریزگردها دامن خواهد زد.
در نتیجه، وضعیتی که تحت تاثیر تغییر اقلیم پدید آمده و با مدیریت مناسب قابل انطباق و مدیریت است، در سایه مدیریت ناکارآمد و مخرب آب در ایران، تشدید شده است و احتمالا در کمتر از یک دهه به مهمترین بحران کشور تبدیل خواهد شد. در گزارش خانه آب ایران، به نقل از اندرو استیر، رییس و مدیرعامل «موسسه منابع جهان» آمده است: «عواقب ناگوار این بحرانها بهطور سادهای واضحاند، پیامدهایی که بهشکل ناامنیهای غذایی، درگیری، افزایش مهاجرتها و بیثباتیهای مالی بروز میکنند.»