چگونه کاریز را کاریزماتیک کنیم؟
قنات بیش از سه هزاره، نماد توسعه پایدار ایران زمین بوده است. پیشینیان ما با حساب و کتاب، آبخوانها را در وضعیتی مناسب به نسلی تحویل دادند که با آموزههای اصل ۴ ترومن، کمر به نابودی منابع آب زیرزمینی بستند. اگر قنات نماد قناعت در بهرهبرداری از آبهای زیرزمینی باشد، چاههای عمیق و پمپهای قدرتمند، خون رگهای ایران را طی چند دهه اخیر مکیده و سرزمینمان را تکیده کردهاند.
بازگشت به نگاه پدرانمان که قدرشناس آب بودند و توسعه ناپایدار را سراب میدانستند، نیاز به تکامل و پختگی دارد. تکامل حتماً دور شدن از راهچارههای تجربه شده نیست. قرار نیست برای بهتر شدن، به درون چاههایی سقوط کنیم که اثری جز نابودی تدریجی ایرانزمین نداشتهاند. تجربه نشان میدهد که بهرهبرداری از فنآوری کاریزی، آثار مثبتی داشته اما بیتوجهی به واقعیتهایی، در بدنامی قنات نزد منورالفکرهای شهرنشین، موثر بوده است. کاریز نزد جماعت روشنفکر، کاریزما ندارد.
فنآوری کاریزی نمیتواند همه نیازهای آبی جمعیت امروز ایران را تامین کند اما بخشی از قناتها و تونلها و چاههای کنده شده بهوسیله پیشینیان، سرمایهای است که باید به عنوان راهی برای رفع بخشی از بحران، از نو زندهاش کرد.
توسعه شهر تهران بعد از جنگ جهانی دوم، با مسکونی شدن بسیاری از باغها و زمینهای کشاورزی همراه بوده است. خانهسازی بدون ایجاد سامانه فاضلاب متمرکز، باعث شد که که در زیر صدها هزار واحد مسکونی ساخته شده روی آبرفتهای مناطق میانی و شمال تهران، چاههای فاضلابی ساخته شود که امکان نفوذ فاضلاب را به سفره آب زیرزمینی میداد. به این ترتیب، بخش قابل توجهی از آبهای زیرزمینی کلانشهر تهران، آلوده شد.(۱)
از سوی دیگر، تعداد قابل توجهی از سازهها روی قناتها ساخته شد و تدریجا، میلهها یا چاههای عمودی رشتههای قنات در اثر فرسایش فیزیکی و شیمیایی، تبدیل به فروچالههایی شدند که هراز گاهی زمین بالای سر را به کام خود میکشند. نشست زمین این پدیده را تشدید میکند. اگر روزی، روزگاری زمینلرزه بزرگی که ژئوفیزیکدانان دههها است انتظارش را میکشند از دل یکی از گسلهای بزرگ در برگیرنده پایتخت آزاد شود، همین فروچالهها و یا چاههای فرسایش یافته، بلای جان بسیاری از مردمان تهران خواهد شد.
برای نجات تهران از بیآبی و برخی آثار ثانوی زمینلرزه، باید به دنبال نگاهی پایدار بود. تا زمانی که بر توچال برف میبارد، برف آب شده به درون آبرفتهای درشتدانه کوهپایه نفوذ کرده و منابع آب زیرزمینی را تغذیه خواهد کرد. تداوم برداشت بیرویه از چاهها به افت سفره، و نشست فزونتر زمین در نقاط مختلف شهر که البته از منظر میزان آبرفت و مکانیک خاک تفاوتهایی هم دارند، خواهد انجامید.
اگر روزگاری، مردمان تهران، به اندازه نیاز از آب بهره گیرند و مصرف را به حداقل منطقی برسانند، میتوان مازاد آب را به درون آبخوان تزریق کرد. با این کار، حجم آب تمیز نسبت به آبهای آلوده بیشتر خواهد شد. وجود یک شبکه و سیستم تصفیه فاضلاب، عین همان چیزی که در شهرهای بزرگ جهان نمونههایش را دیدهایم، میتواند بسیاری از مشکلات را حل کند. البته اگر فساد موجود بگذرد، چون به گفته کارشناسان و همکاران شرکتهای مشاور و مجری، "بخور-بخور" در بخش فاضلاب هم کار را به جاهای باریکی رسانده است!
چنین کاری نیاز به نظارتی دارد که در ایران بیسابقه بوده است. سازمان آب و فاضلاب پایتخت، باید تضمین کننده پاکیزهسازی آبخوان به هنگام تغذیه مجدد باشد و حتی بخش از فاضلاب پاکسازی شده با کیفیتی در حد آب شرب را به درون افقهای مختلف آبخوانهای زیرین پایتخت تزریق کند. تداوم تزریق و تغذیه مصنوعی، به متعادل شدن سفره و همچنین پایان یافتن نشست در بخشهای مختلفی از شهر خواهد انجامید.
چندی پیش از مجموعه مدیریت فاضلاب منطقه اورنج کاونتی در ایالت کالیفورنیا بازدید میکردم و یکی از کارشناسان ارشد ایرانی این مرکز، تاکید میکرد که همه فرایندها و کارهایی که در آنجا انجام شده، در ایران بدون کم و کاست قابل اجرا است. اما مساله مهم وجود بودجه کافی، نظارت، برنامهریزی و ساختاری پاسخگو است؛ ساختاری که اگر در طول سال، ۱۰ شکایت به خاطر بوی مجموعه دریافت کند، احساس میکند که مدیریت در آن سال فاجعه بوده است. در اورنج کاونتی با مجموعهای روبهرو هستیم که فاضلاب را بعد از گذر از دهها کیلومتر لوله و شبکه میگیرد و مواد جامد فاضلاب را تبدیل به زباله و خاک دفنی میکند، آب را به کیفیتی میرساند که از آب لوله کشی تمیزتر است، همان آب را به درون آبخوان تزریق میکند تا سفره آب زیرزمینی متعادل بماند و حتی با تزریق آب درون آبرفتهای مناطق ساحلی، مانع نفوذ آب شور دریا به آبهای زیرزمینی میشود. همین مجموعه از گاز تولید شده، برق میگیرند و در ساعات «پیک» برق هم میفروشند.
اگر برای آینده، نیاز به احیای قناتهای شهری و بهبود وضعیت آبهای زیرزمینی شهرهای بزرگ از جمله تهران داریم، باید از نمونههای مدیریت آب و فاضلاب سازمانهای موفق الگوبرداری کنیم. باید با شناخت قابلیتهای آبرفتها، از آنها به عنوان حساب پسانداز آب شهری بهره بگیریم و با ذخیرهسازی فاضلاب پاکیزه شده، این حساب پسانداز را همیشه غنی نگاه داریم.
اگر در گذشته، قناتها تنها با آب حاصل از ذوب برف و آب باران تغذیه میشدند، در آینده چاره نیست جز دخیل کردن مراکز تصفیه فاضلاب در نجات سفرههای آب زیرزمینی و نجات کاریز. آیا کسی باورش میشود که بتوان با مدیریت آبخوان با کمک فاضلاب پاکیزه شده، کاریز را کاریزماتیک کرد؟ امروز نه، اما فردا، شاید.
(۱) - نکته خطرناک این بود که خیلی از این چاههای فاضلاب، همسایه قناتها شد. در مواردی، گفته میشود که سازندگان حتی زحمت حفر چاه جداگانهای به خودشان ندادند و فاضلاب انسانی مستقیماً در تماس با آب برخی سرشاخهها قرار گرفت.