آسیای میانه عرصهای دیگر برای هماوردی ایران و عربستان سعودی
ایران و عربستان سعودی دو کشور مسلمان که مدعی رهبری جهان اسلام هستند همواره ایدئولوژیهای مذهبی را وارد سیاست خارجی خود کرده و از طرح علنی آن هیچ ابایی نداشتهاند. تبلیغ علیه سلفیگری و مذهب شیعه بر مبنای وهابیت در عربستان سعودی و ترویج تشیع که سنگ بنای رژیم جمهوری اسلامی پس از انقلاب ۵۷ در ایران است، همواره دو کشور را در مقابل هم قرار داده است.
اما علاوه بر تضادهای مذهبی، زمانی که صحبت از ایران و عربستان میشود یکی از اساسیترین مسائلی که مورد توجه قرار میگیرد، رقابت اقتصادی و مسائل امنیت ملی دو کشور است. بهویژه پس از انقلاب اسلامی سال ۵۷، رویکرد ایدئولوژیک ایران در استفاده از سیاست خارجی به عنوان یک ابزار و صدور انقلاب مبتنی بر مذهب شیعه به کشورهای منطقه، نقطه شروع تنش میان دو کشور بوده است. اما حمایت عربستان سعودی از عراق در جنگ ایران و عراق که به لحاظ سیاسی و اقتصادی باعث تضعیف ایران شد، زمینهساز آغاز مرحله دیگری از تنش بین دو کشور بود. پس از پایان جنگ ایران و عراق، سیاست خارجی ایران تا حد قابلتوجهی تضعیف شده بود اما با روی کار آمدن افرادی همچون اکبر هاشمی رفسنجانی و خاتمی، روابط بین دو کشور تا حدودی رو به بهبودی رفت. اما با آغاز دوره ریاست جمهوری محمود احمدینژاد و با در پیش گرفتن سیاست عدم مصالحه، بهخصوص در رابطه با برنامه هستهای و ادبیات ضدآمریکایی او، بار دیگر ریاض و تهران در مقابل هم صفآرایی کردند. علاوه بر اینها، متاسفانه جنگ داخلی سوریه و یمن به طور خاص نشان داد که تحقق بهبودی روابط ایران و عربستان در آیندهای نزدیک چندان قابل تصور نیست. تحولات فوق باعث شد تا عربستان سعودی و ایران بهطور مداوم همدیگر را به لحاظ امنیتی مورد سنجش قرار بدهند.
در کنار مسائل فوق، برآورده نشدن انتظارات ایران در خصوص برداشته شدن تحریمها و فشارهای اقتصادی پس از امضای برجام و نیز رابطه نهچندان مستحکم ایران با شورای همکاری خلیجفارس، مقامات ایران را بر آن داشت تا به دنبال همکاری با نهادهای جایگزین برای رهایی از این انزوای سیاسی و اقتصادی باشند. در این ارتباط، سازمان همکاریهای اقتصادی (اکو) از اهمیت خاصی برای ایران برخوردار است. به عبارتی، صادرات منابع انرژی کشورهای عضو این سازمان از طریق ایران به عنوان یک کشور ساحلی، اهمیت بهسزایی برای جمهوریهای آسیای میانه داشته و دارد. بهعلاوه، سازمان اکو در شرایط اقتصادی فعلی نقش ناجی را برای ایران ایفا میکند.
اما نباید فراموش کرد که عربستان سعودی نیز با کشورهای عضو اکو همکاریهای اقتصادی قابل توجهی داشته و بهخصوص در زمینه انرژی سیاستهای قابلتوجهی را در دستور کار خود قرار داده است. گواه این امر نیز توجه و علاقه ویژه عربستان به پروژه خط لوله ترکمنستان-افغانستان-پاکستان-هند است. بنابراین، تلاش عربستان برای نزدیکی به ترکمنستان بهعنوان یکی از مهمترین شرکای تجاری ایران در آسیای میانه، یکی دیگر از جلوههای بارز تمایل مقامات عربستان برای هماوردی با ایران در این منطقه آسیای میانه است.
اما با نگاهی کلی به شرایط فعلی، به نظر میرسد سیاستی که ایران به دنبال اجرای آن در آسیای میانه است، ایجاد یک گذرگاه امنیتی در این منطقه است. دلیل این امر نیز عدم حضور ایران در میان یک تشکیلات امنیتی و نیز مواجهه با تهدیدات مکرر در خاورمیانه است. عدم قبول تقاضای ایران برای عضویت دائم در سازمان همکاری شانگهای (متشکل از کشورهای روسیه، قزاقستان، قرقیزستان و تاجیکستان)، فعال در زمینههای سیاسی و اقتصادی و امنیتی از یک سو، و نیز حضور فعال سازمان ناتو در آسیای میانه و همکاریهای کشورهای این منطقه با آن سازمان از سوی دیگر، باعث تشدید نگرانیهای امنیتی ایران شده است. از این منظر، ایران نیازمند قرار گرفتن در زیر چتر حمایت یک سازمان امنیتی است. لذا در شرایط کنونی بهنظر میرسد که تلاش ایران برای نزدیک شدن به سازمان همکاری شانگهای و همکاری با کشورهای عضو، تنها گزینه قابل توجیه برای ایران است.
به هر روی، آنچه که از اهمیت برخوردار است، رقابت پر از تنش بین عربستان و ایران اینبار در آسیای میانه است. همزمان با ادامه روند برتری چین، روسیه و ایالات متحده در این منطقه، ایران و عربستان به دنبال ایجاد و اجرای سیاستهای خاص خود برای حفظ تعادل و توازن سیاسی میان همدیگر هستند.
با در نظر داشتن عوامل تعیینکننده در این خصوص، به جرات میتوان گفت که روابط فرهنگی و تاریخی ایران با کشورهای منطقه آسیای میانه و نیز استفاده از زبان مشترک با تاجیکستان مدعای این امر است که ایران نسبت به عربستان دست بالاتر را دارد. علاوه بر این، روابط نزدیک و اتفاق ایران با روسیه و چین زمینه را برای حمایت آنها از ایران فراهم میسازد. اما در خصوص عربستان، صرفنظر از حمایتهای ایالات متحده از عربستان در برقراری همکاریهای اقتصادی با کشورهای آسیای میانه، میتوان گفت که تلاش مقامات سعودی برای ورود و حضور در منطقه آسیای میانه بر مبنای ایدئولوژی مذهب وهابیت، دلیل عمده عدم موفقیت آنها در بهدست آوردن نتایج دلخواه در این منطقه بوده است.
بنابراین، با توجه به استدلالهای فوق، قابل درک است که هیچ یک از طرفین سعودی و ایرانی موفق به تحقق اهداف خود در منطقه آسیای میانه نشدهاند. در این شرایط، دنبال کردن سیاست رقابتی ایران و عربستان از سوی کشورهای دیگر اگر چه تا حدودی موثر واقع شده است اما در شرایط کنونی شاهد بهرهمندی کشورهای چین، روسیه و ایالاتمتحده از شرایط اقتصادی و سیاسی آسیای میانه هستیم که نقش حامیان اصلی در این منطقه را بازی میکنند. بنابراین، توسعه روابط ایران با کشورهای منطقه آسیای میانه نیازمند تایید و راهنماییهای روسیه و مهمتر از آن خروج ایالاتمتحده از منطقه است که حداقل در آیندهای نزدیک ممکن بهنظر نمیرسد. ادعای فوق در خصوص عربستان سعودی نیز مطرح است چرا که مقامات سعودی همواره با مانع روسیه مواجه بودهاند. بدین ترتیب، با در نظر گرفتن شرایط سیاسی فعلی حاکم بر روابط دو طرف، میتوان گفت روند وقایع پیش رو در منطقه خاورمیانه است که سیاستهای ایران و عربستان سعودی در منطقه آسیای میانه را رقم خواهند زد.