تمدنی کاریزی، دانشمندی از کرج و ایرانیان در روزگار عسر و حرج
میگویند شبکه قناتهای ایران، ظرفیت آبدهی به مزارع ۶۰هزار روستای کشور را داشته است. اما در روزگاری که بیش از ۳۷هزار روستای ایران تخلیه شده و بسیاری از روستاییان حاشیهنشین شدهاند، کمتر کسی حال و احوالی از قناتها میپرسد.
قنات یا کاریز، زمینهساز گسترش تمدن پارس بوده است؛ چه، کشورگشایان، بدون کمک مقنیها نمیتوانستهاند مرزهای امپراطوری را بگسترانند. میگویند پیش از تصرف سرزمینهای جدید، مقنیها همراه با جاسوسان به بررسی امکان مدیریت منابع آب میپرداختند تا مطمئن شوند که میتوان هم سوارهنظام را سیراب کرد و هم اسبهایشان را.
اثر مهم تمدنی قنات، توسعه پایدار در حوزههای فرهنگی هم بود، چه، گسترش زبان پارسی در مناطقی انجام گرفت که بهواسطه وجود آب قنات، آباد شدند و آبادانی ثمره فنآوری کاریزی بود.
بر سر قدمت قنات، بحثهای زیادی وجود دارد، و برخی ساخت نخستین قناتها را به پایان دوره برنز نسبت میدهند و برخی آن را به عصر مس منتسب میکنند. میگویند که معدنچیان در محدوده معادن مس زاگرس برای آنکه از شر آبهای زیرزمینی مزاحم خلاص شوند، دالانهایی شیبدارمیساختهاند تا آب اضافه به سمت بیرون معدن منتقل شود.
ایرانیان عهد عتیق دریافته بودند که خروجی آب قنات بدون تأمین آب در بالادست ممکن نیست. آنان میدانستند که هر آبی در بالادست مادرچاه جذب زمین شود، اثری افزایشی روی آبدهی قنات خواهد داشت. وجود کرتها و حوضچههایی بر مخروطهای افکنه و پیش از رسیدن به مادرچاه، نشان از آگاهی مهندسان آب ایرانزمین در دوران باستان دارد.
در گذر زمان، مهندسان آب ایرانی دریافتند که برای جلوگیری از هدررفتِ آب قنات در دوران استراحت کشاورزان در روزهای سرد پاییز و زمستان، میتوان با مسدود کردن بخشی از کاریز، آب را در محدوده قنات، موقتاً محبوس و ذخیره کرد؛ کاری که بهعنوان مثال، در قنات وزوان در میمه اصفهان انجام شد. این کار، عین درستکردن یک سد بود، منتهی در زیر زمین. به این ترتیب، ایرانیان «سد زیرزمینی» درست کرده بودند که مانند حساب پسانداز کار میکرد.
نبوغ ایرانیان در ایرانزمین و مستعمرههای امپراطوری پارس محبوس نشد و وجود دانشمندانی ازجمله یک زاده شهر کرج، به گسترش دانش و محاسبات ویژه آبشناسی در مراکز علمی جهان منتهی شد.
حاسبالکرجی، ریاضیدان و آبشناس ایرانی، در کتاب «استخراج آبهای پنهانی» که حدود ۱۰۰۰ سال پیش نوشته، راه و چاه طراحی و ساخت قنات و مکانیابی مناسب را هم توضیح داده است. کرجی نیک میدانست که آبرفت، محل مناسب ذخیره آب است و کوهپایههای آبرفتی در مناطق حاشیه کوهستانها، وسط راهآبهای روان از کوه به دشت قرار دارند. کرجی در دورهای میزیست که نمیشد نسبت دقیق میزان بارندگی کوهستانهای ایران به دشتها را اندازهگیری کرد. با این حال، میدانست که مردمان ساکن دشت، نیازمند آبیاند که منشأ کوهستانی دارد. کرجی برف را منشأ و منبعی قابل اتکا برای آب درون آبخوان (سفره آب زیرزمینی) میدانست و درعینحال، درک کرده بود که پوشش خاک و آبرفت همراه با گیاه، تضمین کننده وجود آب در زیر سطح است. برای اطمینان، شبنم و مه صبحگاهی در محلی سرسبز را جزو شواهد وجود آب زیر سطح معرفی میکرد و آثار فرسایشی فزاینده آب به شکل جویهای متعدد طبیعی را نماد تغذیه آبهای زیرزمینی میدید، به ویژه در حوضههای بسته.
الکرجی حتی براساس نوع پوشش گیاهی مراتع میتوانست وضعیت آبهای زیرزمینی را بررسی و ارزیابی کند. به نوشته او، برخی بوتهها ریشههایی طویل و عمیق داشتند و میشد از وجودشان در جایی، وضعیت آبخوان را بررسی کرد. به گفته الکرجی، بوتههایی با ریشه کوتاه، نشانهای از وجود سفره آب زیرزمینی در عمق کم بودند.
این دانشمند آبشناس، حتی روی حق مالکیت آبخوان و سهم مالک قنات هم حساب ویژهای باز کرده بود و دنبال راهی بود که مالکیت آب زیرزمینی یک نفر، حق دیگری را نقض نکند. براساس نوشتههای او، مادرچاه دو قنات موازی، هیچگاه نمیبایستی نزدیکتر از ۱۰۰۰ (۴۸۰متر) باشند.
طنز تلخ این است که اکثر ایرانیان، الکرجی، یکی از مهمترین دانشمندان تاریخ کشور خودشان که از قرنها پیش مورد احترام آبشناسان و ریاضیدانان بوده را نمیشناسند. شاید اگر در کتابهای درسی، اشاره کوتاهی به روشهای شناسایی منابع آب زیرزمینی کتاب «استخراج آبهای پنهانی» او شده بود، هم ایرانیان قدر منابع آب زیرزمینی را بیشتر میدانستند و هم مانع حفر اینهمه چاه عمیق و نصب موتورپمپهایی میشدند که آبخوانها را با کمکشان تخلیه کردهاند.
ورود فنآوری حفر چاههای عمیق و موتورپمپهای دیزلی و برقی، بعد از جنگ جهانی دوم و از زمان اصل چهار ترومن، آبخوانهای سرزمینمان را از آب تهی کرد و قناتهای بسیاری را به مرگی تدریجی مبتلا. پدران ما از ۳۵۰۰ سال پیش با منطق کاریزی، منابع آب را به قرن بیستم رساندند. ایرانیان نیمه دوم قرن بیستم و دو دهه اول قرن ۲۱ اما، با نابودی تدریجی آبخوانها، مرگ تمدن ایرانی را رقم میزنند. هنوز برای نجات پیکر کمجان ایرانزمین وقت هست، به شرطی که قدر زمان را بدانیم.