خزری که داشتیم؛ مشارکت ایران و شوروی برای حفظ آن دریا
خرداد ۱۳۵۳، مسکو. در یک رستوران گرجی، میزبانان روس، لیوانهای ودکایشان را بلند کردند و یکصدا گفتند: «واشه ایزْدَ رُوییا.»* همراه آنان، میهمانان ایرانی لیوانهایشان را سر کشیدند. این پایان خوش یک توافق دوجانبه بود برای حفاظت محیطزیست دریای خزر. تنها کمی بیشاز دو سال زمان صرف شد تا ایران و اتحاد جماهیر شوروی برای امضای نخستین کنوانسیون حفظ ارزشهای طبیعی این دریای مشترک به نتیجه برسند.
۲۹ سال بعد، در ۱۳۸۲، کنوانسیونی دیگر در تهران امضا شد. این بار بین پنج کشور حاشیه دریای خزر: ایران، آذربایجان، روسیه، قزاقستان و ترکمنستان. «برنامه محیطزیست دریای خزر» با کمک سازمان ملل نیز بهراه افتاد و تلاشهای مشترکی در این ارتباط انجام شد. همان زمان هم بحث رژیم حقوقی دریای خزر، ابهام داشت. سالها قبل، بین ایران و شوروی دو قرارداد برای بهرهبرداری از این دریای مشترک، منعقد شده بود: یکی در سال ۱۲۹۹ (۱۹۲۱م) و دیگری در سال ۱۳۱۹ (۱۹۴۰م). آن زمان هنوز منابع نفت و گاز در خزر کشف نشده بود و رسیدن به توافق، پیچیدگیهای امروز را نداشت.
بعد از فروپاشی شوروی و ایجاد کشورهای تازه استقلالیافته در سال ۱۳۷۰ (۱۹۹۱م) فصلی جدید در ارتباط با رژیم حقوقی دریای خزر گشوده شد. از همان زمان، روزنامهها مینوشتند که سهم ۵۰ درصدی ایران به ۱۲ و نیم درصد کاهش خواهد یافت. کسانی ماجرا را از جنبه حقوق بینالملل توجیه کردند. دیگرانی هم عقیده داشتند ۵۰ درصد سهم شوروی سابق، اکنون باید بین چهار کشور جدید، مورد بحث و بررسی قرار گیرد و سهم ۵۰ درصدی ایران نباید کاهش یابد.
شروع در تهران، پایان در مسکو
درباره کنوانسیون حفظ محیطزیست خزر، مشهور به کنوانسیون تهران، بسیار گفته و نوشته شده، مطالب بسیاری نیز بر روی اینترنت در دسترس است. اما درباره دلایل و چگونگی انعقاد نخستین کنوانسیون محیطزیستی خزر که در مسکو امضا شد، اطلاعات چندانی تاکنون منتشر نشده است.
اوایل دهه ۱۳۵۰ و حتی کمی پیش از آن، تعداد زیادی ماهی و فُک مرده در سواحل دریای خزر دیده میشد که موجب نگرانی مردم شده بود. شایعاتی دهانبهدهان میچرخید، درباره انواع آزمایشهایی که روسها در خزر انجام میدادند. آن زمان، سازمان حفاظت محیطزیست ایران، دستگاههای پیشرفتهای برای آزمایش آب خریداری کرده بود. نتایج آزمایشها نشان میداد که خزر به مواد نفتی و شیمیایی آلوده است. میزان د.د.ت در نمونههای خاویار به ۱۸ قسمت در هزار میرسید. همان سالها، وقتی یکسوم این سم کشاورزی در ماهیان دریاچه میشیگان آمریکا پیدا شده بود، دولت آنها را بهدلیل آلودگی و بهخطر افتادن جان مردم، ضبط کرد.
پس از آن که امیرعباس هویدا، نخستوزیر وقت، از مساله آلودگی خزر مطلع شد، به رییس سازمان محیطزیست مجوز داد با روسها تماس بگیرد و با مشارکت یکدیگر راهحلی برای وضعیت بهوجود آمده پیدا کنند.
اسفند ۱۳۵۱، هیات روسی به سرپرستی بارادوشنکو، معاون وزیر آب و عمران اراضی اتحاد جماهیر شوروی وارد تهران شد. در ساعتهای اولیه، روسها -که سابقهای ۲۰۰ساله در پایش میزان آب دریای خزر داشتند- هرگونه آلودگی در این دریا را انکار میکردند؛ اما بعد از آنکه نتایج دستگاه پیشرفته و گرانقیمت «گازْکروماتوگراف» را دیدند، انکار را کنار گذاشتند. در جلسه دوم، روسها برای اجرای برنامهای مشترک، ابراز علاقه کردند. در نهایت قرار شد یک سال بعد، جلسه دیگری در مسکو برگزار شود.
خرداد ۱۳۵۳، هیات ایرانی به سرپرستی اسکندر فیروز برای اتمام کار و امضای کنوانسیون راهی شوروی شد: سفری پنج-شش روزه که بیشتر به بازدید از نواحی ساحلی خزر گذشت. روز آخر، نمایندگان دو کشور، بدون کوچکترین مشکلی کنوانسیون را امضا کردند، همراه با «ابراز دوستی گرم و بسیار صمیمانه» که به روایت اسکندر فیروز، مانند رفتارهای رایج دیپلماتیک، تصنعی نبود.
استمداد از نخستوزیر ایران
تیم ایرانی در جریان این سفر، مطلع شد که روسها بستر خزر را در نقاط مختلف برای اکتشاف نفت، منفجر میکنند. این انفجارها یکی از دلایل مرگومیر فُکها و ماهیهایی بود که اجساد آنها در سواحل ایران دیده میشد. بارادوشنکو، که با این روش اکتشاف مخالف بود، از فیروز خواست موضوع را به گوش نخستوزیر ایران برساند و او به هر نحوی که صلاح میداند، از نخستوزیر شوروی، آلکسی کاسیگین بخواهد که حفاظت محیطزیست خزر را جدی بگیرند. آیا چنین صحبتی بین دو نخستوزیر رد و بدل شده است؟ شاید زمانی، تاریخنویسان به این موضوع نیز اشاره کردند، اما تا آن روز، بعید است منابع روبه زوال این بزرگترین دریاچه جهان، ماهیهای خاویاری و فُک منحصربهفردش در چنگال آلودگیهای نابودگر، جان سالم بهدر برند.
* یعنی «بهسلامتی شما»
تصویر بالای صفحه: فُکهای مرده در سواحل دریای خزر (قزاقستان، سال ۲۰۰۰ میلادی)