رهبر و خلع ید دولت روحانی
در انتخابات سال ۹۶ ترکیببندی نیروها و انتقادات علنی آیتالله خامنهای از سیاستهای دولت روحانی در دوران کارزار انتخاباتی، امری بیسابقه بود؛ چنانکه سخنان نقادانه رهبر در اولین جلسه سخنرانی بعد از پیروزی روحانی، بهخوبی نشان میداد که رهبر ایران مایل نبود که روحانی پیروز انتخابات شود. بهخصوص اینکه روحانی هم در زمان انتخابات، برای دستیابی به پیروزی، به مواضعی چنگ انداخته بود که همگی خط قرمزهای رهبر بهشمار میرفتند. روحانی اما بعدتر سعی کرد تا با ترکیب کابینه و کنار گذاشتن شعارها و نیز انجام اقداماتی که در حوزههای مختلف از او خواسته بودند، این مشکل را حل کند. اما مسیر دور دوم روحانی، آنچنان که او فکر میکرد، بهخوبی پیش نرفت و راههای دیگری را طی کرد. عزتالله ضرغامی بهتازگی، در سخنانی از تلاش برای جایگزینی دولت توسط نهادهای حکومتی سخن گفته که باید دید چرا و چگونه چنین مسیری شکل گرفته است.
الف- کلید زدن حرکت برای انحلال دولت
حوادث دیماه سال گذشته و تظاهرات خیابانی مردم در ۱۰۳شهر که در اعتراض به شرایط اقتصادی و معیشتی صورت گرفت، نشان داد که جریانی در درون حاکمیت میکوشد از جنبش مردم بهنفع خود بهرهبرداری کند. بعد از آن هم با استناد به این تظاهرات، سعی کردند جریانی رادیکال را علیه دولت روحانی در حاکمیت بهکار بیندازند. عدهای از درون جریانهای موازی و یا دولت پنهان، با برجستهکردن نقاط ضعف عملکرد دولت، خواستار استعفای روحانی از دولت و واگذاری کابینه به برخی شخصیتها ونهادهای جایگزین شدند.
به همین منظور، برخی از نمایندگان مجلس و عدهای از فعالان سیاسی منتسب به جریانهای مختلف و چند رسانه، طراح اصلی این حرکت شدند. گزارش روحانی هنگام پاسخ به سوال نمایندگان مجلس که نقطه عطف تغییر سیاست در عرصه خارجی و شرایط اقتصادی ایران را به تظاهرات دیماه مرتبط کرد، موید همین امر بود. طراحان اصلی این جریان، بر این باور بودند که رییس جمهوری نمیتواند کشور را اداره کند و باید استعفا دهد؛ آنها دعوت به استعفای روحانی را ساماندهی تبلیغاتی کردند.
ب- دولت پنهان و تلاش برای خلع ید از دولت روحانی
دولت پنهان درون حاکمیت که هم از جنبه سیاسی-اقتصادی و هم اطلاعاتی-امنیتی رویای حضور مجدد در قدرت را درسر میپرورانید و نقشههای پیروزی در انتخاباتش نقش بر آب شده بود، خیلی زود دست بهکار شد. اکنون مشخص است که جرقه آغازین اعتراضات دیماه بهوسیله همین جریان زده شده است و در اعتراضات برخی شهرستانها نیز آنان نقش کاتالیزور داشتند. هدف، نشاندادن ناتوانی دولت بود که با گستردهشدن دامنه آن، کل حاکمیت را واداشت که بهسرعت با آن مقابله کند؛ هرچند که در شهرهای بزرگ، طبقه متوسط بهخاطر عمر پنجماهه و کوتاه دولت و هراس از آشفتگی اوضاع، چندان حاضر به مشارکت نشدند. چندماه بعد و با خروج یکجانبه آمریکا از برجام، بر مشکلات دولت افزوده شد و در این میان، جریان دولت پنهان احساس کرد که موقعیت مناسبی برای آنها فرا رسیده است؛ لذا بهجای کمک به حل مشکلاتی که کشور با آن مواجه شده بود، بنای متوقفکردن قطار دولت روحانی را رقم زدند.
کوشش بیوقفه این جریان بهگونهای بود، که نیروهای شاخص اصلاحطلب علیرغم ناخرسندی و انتقاداتی که از دولت روحانی داشتند، بارها نسبتبه این حرکت باعنوان دولت موازی یا دولت پنهان هشدار دادند. جریان دولت پنهان بر این اعتقاد است که دولت روحانی توان اداره کشور را ندارد و در مقابله با اقدامات آمریکا بعد از خروج از برجام، باید حاکمیت یکپارچه و مقتدر شود. رسانههای متعلقبه اصولگرایان در گزارشها و انتقادهای متعدد و بیشمار خود از عملکرد حسن روحانی و کابینهاش، معتقد بودند که یک چهره نظامی میتواند کشور را از بنبست خارج کند، اما اکنون این تلاش برای خلع ید از دولت، مورد تایید رسمی ضرغامی، رییس اسبق صداوسیما واقع شده است.
ج- ضرغامی و تایید نقشه خلع ید و ترسیم بیراهه
عزتالله ضرغامی، رییس اسبق صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران، در مصاحبه با خبرگزاری ایرنا، عملا مهر تایید بر اخبار و شایعاتی زد که در محافل خبری در رابطه با اقدامات نهادهای موازی علیه دولت روحانی مطرح میشد. او گفت که هشدار رهبری جلوی سروصداها و اقداماتی را گرفت که قصد خلع ید دولت را داشتند. او در این گفتوگو، به مخالفت رهبر با این موضوع اشاره کرد و گفت رهبری با این دیدگاه مخالفت کردند. ضرغامی میگوید صحبت رهبری ناظر بر این بود که برخی از آقایان هم در آن جلسه و هم در بیرون و در فضای رسانهای پیشنهاد دادند که چون دولت توان اداره کشور را ندارد، در برخی از عرصهها این نهادهای بزرگ اقتصادی مانند ستاد اجرایی فرمان امام، بنیاد مستضعفان و همه اینها که البته الان فعال هم هستند و کارهای خوبی هم میکنند و توانمندی زیادی دارند و حتی زیر نظر رهبری هم اداره میشوند، اینها بیایند کار را در خیلی از حوزهها بهدست بگیرند و بهجای دولت، مدیریت کنند. یعنی حالا که دولت نمیتواند، این نهادهای بزرگ بیایند و خلأ توانمندی دولت را پر کنند، یعنی کشور را اداره کنند. ضرغامی تاکید میکند که رهبری کاملا با این نگاه مخالف است و گفته که دولت مستقر داریم و قانون هست و اصلاً بدون هماهنگی با دولت، انجام کاری امکان ندارد، چون فرماندهی این کار، با دولت است. پس به گفته ضرغامی، نگاه رهبری این نیست که اگر یک بنیاد اقتصادی مثل بنیاد مستضعفان در حال فعالیت است و محصولی تولید و کارخانهای را اداره میکند، پس کارش موازی دولت است و باید تعطیل شود، بلکه مخالفتش با این است که این نهادها بخواهند کل مدیریت را بهعهده بگیرند و جای دولت بنشینند.
چیزی که ضرغامی سعی کرد مخاطبان را در آن مورد به مسیر بیراهه بکشاند، این است که میخواهد ارائه چنین پیشنهاداتی را صرفا به نهادهای اقتصادی نسبت دهد، درحالیکه همه محافل سیاسی، این کوششهای همهجانبه برای کنار گذاشتن دولت را به فرماندهان سپاه و اطلاعات سپاه نسبت میدادند، زیرا تریبونهای اصلی تبلیغاتی هجمه علیه دولت نیز بهوسیله آنها هدایت میشد.
ضرغامی سعی کرده است که مساله نهادهای موازی را به نهادهای موازی اقتصادی تقلیل دهد، درحالیکه نهادهای نظامی و امنیتی نیز به همان اندازه در مسیر توسعه و پیشبرد سیاستهای دولت در زمینه تنشزدایی و ایجاد فضای امن برای کسبوکار، نقش تخریبی داشتند. در دوره دولت خاتمی نیز هرچند که نهادهای موازی بیشتر سیاسی و اطلاعاتی بودند و نهادهای اقتصادی مانند ستاد اجرایی و آستان قدس در حد و اندازههای امروزی محل تجمیع سرمایه نبودند، اما این نهادها کوشش میکردند تا افکار عمومی را نسبتبه تصمیمات سیاسی اتخاذشده ازسوی دولت بدبین کنند و دولت را بیاراده و ضعیف نشان دهند که فقط به فکر گفتاردرمانی است. آنها میخواستند با این کار، سطح مشارکت را در حوزه انتخاباتی کاهش دهند که محصولش در برد آنها در انتخابات دوم شورای شهر تهران و مجلس هفتم و انتخاب احمدینژاد در سال ۸۴ متجلی شد. آنچه که در این میان جالب بود، اینکه نهادهای اقتصادی متهمشده ازسوی رییس اسبق سازمان صداوسیما نیز واکنشی از خود بروز ندادند و همچنین اصولگرایان سعی کردند با سکوت از این موضع ضرغامی عبور کنند.
د- حمایتهای چندباره رهبر
رهبر ایران در سال جاری، چندبار در سخنرانیهای عمومی خود سعی کرد که حمایت قاطع و آشکاری از دولت را بهنمایش بگذارد. در سخنرانی مردادماه، از دولت دربرابر حملات تند احمدینژاد که خواستار استعفای روحانی شده بود، دفاع کرد. او گفت که رییس جمهوری منتخب مردم است و دولت باید با قوت سر کار بماند و کارها را باید این دولت انجام بدهد.
رهبر ایران در نشست هفته دولت نیز در دیدار با اعضای هیاتدولت، تاکید کرد که روسای قوا و مسئولان بخشهای مختلف باید پشتیبان و کمککار یکدیگر باشند و بهویژه همه باید به دولت کمک کنند، زیرا دولت در وسط میدان است.
رهبر رژیم اسلامی ایران همچنین در دیدار با رییس و نمایندگان مجلس خبرگان، گفت که راه علاج مشکلات کشور، خالیکردن پشت دولت و ابراز برائت از فعالیت دستگاههای مسئول نیست. او افزود که دعوا کردن راه اصلاح نیست، همچنانکه ایجاد تشکیلات و کار موازی با دولت نیز بهصلاح و موفق نخواهد بود و تجربه ثابت کرده است کار باید بهوسیله مسئولان آن، در مجاری قانونی انجام شود.
حال که مشخص شده است مخاطب این سخنان، نهادهای زیر نظر رهبری بودهاند که نقشه خلع ید از دولت را درسر میپرواندند، این سوال مطرح میشود که چرا رهبر ایران علیرغم آنکه نهادهای تحت نظرش بهدنبال تغییر دولت بودند، با آنها مخالفت ورزید.
هـ- اعمال سیاست مهار بهجای برکناری
آیتالله خامنهای معمولا سعی میکند بهجای برکناری دولتها، آنها را مدیریت کند. او با دولت خاتمی و احمدینژاد در دور دوم حکومتشان اختلافنظر اساسی داشت، ولی سعی کرد با محدود ساختن امکانات حرکتی آنها، با ابزارهای حقوقی و حقیقی، آنها را مهارشده تا پایان دورهشان هدایت کند. این بار نیز بهنظر میرسد که رهبر در ارتباط با روحانی نیز در حال حاضر چنین سیاستی را درپیش گرفته است. مضافبر اینکه در موقعیت کنونی که ایران در مواجهه با بزرگترین بحران بینالمللی و اقتصادی خود قرار گرفته و علاوهبر این، بیاعتمادی به نظام نیز به بالاترین سطح خود رسیده، طبیعی است که تلاش برای برکناری نرم و یا رادیکال روحانی، هزینه بالایی برای نظام دارد که رهبر در حال حاضر توان پرداخت چنین هزینهای را ندارد.
و- مدیونکردن و هشدار برای مهار دولت
رهبر با نشاندادن مخالفت با تلاشهای گروهها و نهادهای زیر نظرش با خلع ید از دولت، روحانی را مدیون اقدام خود میسازد و در عین حال، بهطور تلویحی به او گوشزد میکند که اگر حمایت رهبر از او نباشد، نهادهای قدرتمندی هستند که میتوانند دولت را با آنچنان موانعی روبرو کنند که چارهای جز کنار رفتن نداشته باشد. اعمال این سیاست، سبب میشود که روحانی چه در سخن گفتن و چه در اقداماتش، کاملا جانب احتیاط را پیشه کند و البته نتیجهاش هم این خواهد شد که اکثر رایدهندگان به او، از انتخاب خود، رویگردان شوند. انتشار خبر ازسوی ضرغامی نیز کاملا هماهنگ با نهاد رهبری انجام گرفته است و اهدافی را که گفته شد، دنبال میکند.
ز- بیآینده کردن روحانی برای سودای جانشینی رهبری
یکی از حساسیتها و ملاحظاتی که برای تداوم روحانی در قدرت ازسوی نهاد رهبری و نهادهای حکومتی وجود دارد، سوداهایی است که او برای جانشینی درسر میپروراند. روحانی بر این تصور است که در شرایط کنونی، او تنها امکان نظام برای رسیدن به مقام رهبری است؛ البته به شرط آنکه بتواند در ریاست جمهوری باقی بماند و لذا نباید سطح برخوردهایش را با نهاد رهبری و دیگر نهادها افزایش دهد. ازسوی دیگر، محاسبه نهاد رهبری بر این مبنا قرار دارد که در وضعیت اقتصادی کنونی، جامعه از بیتفاوتی و ناتوانی دولت در مقابله با شیب منفی اقتصادی ناامید و نسبتبه فساد حکومت و دولت کاملا بدبین و از امکان حل مشکلات مایوس شده است. به همین علت، موقعیت روحانی در افکار عمومی بهشدت درحال سقوط است و لذا حمایت رهبر از او و سکوت اصولگرایان سبب میشود که مسئولیت عمده وضعیت کنونی که نتیجه سیاست هستهای و سیاستهای منطقهای و نیز اقدامات تخریبی دولت احمدینژاد است، به حاشیه برود و روحانی در پایان دورهاش بهعنوان مسبب تمام مشکلات شناخته شود. این درحالی است که افزایش نارضایتیها در افکار عمومی، ممکن است نمایندگان مجلس، حتی فراکسیون اصلاحطلبان را وادار سازد که برای جداسازی آینده سیاسی خود از سقوط روحانی، از استیضاح او حمایت کنند که هر دو حالت، بهمنزله خداحافظی روحانی با سودای جانشینی رهبری خواهد بود.