نجفی در جلسه دوم دادگاه:اتهام قتل عمد را به هیچ عنوان قبول ندارم
محمدعلی نجفی، شهردار اسبق تهران، در دومین جلسه دادگاه رسیدگی به پرونده قتل همسرش،میترا استاد، گفت:«آنچه که اتفاق افتاده را قبول دارم و توضیح میدهم اما اتهام قتل عمد را به هیچ عنوان قبول ندارم.»
در ابتدای دومین جلسه رسیدگی به پرونده قتل میترا استاد، محمدرضا محمدی کشکولی رئیس دادگاه پیش از اعلام رسمیت جلسه دادگاه در توضیحاتی، گفت: «جلسه دادگاه با مجوز ریاست قوه قضائیه به موجب مقررات قانون آیین دادرسی کیفری علنی است و انتشار مشروح جلسات دادگاه با رعایت محدودیتهای مندرج در ماده ۳۵۲ قانون آیین دادرسی کیفری آزاد است.»
محمدی کشکولی، با بیان اینکه «مطالبی در فضای مجازی به روایت از خبرنگارانی که در دادگاه حضور دارند منتشر می شود»ف گفت:«لازم می دانم مقررات ماده ۳۵۴ و ۳۵۲ قانون آیین دادرسی کیفری را در خصوص اخلال در نظم دادگاه تذکر دهم.»
پس از آن کشکولی با اعلام رسمیت جلسه گفت:«محمد علی نجفی، دوتن از وکلای مدافع او و وکلای اولیای دم و همچنین مهیار صفری فرزند میترا استاد و نماینده دادستان هم درجلسه حضور دارند» و علاوه براین «کارشناسانی که در صحنه جرم حضور داشتند و همچنین کارشناسان اسلحه و پزشک معاینه جسد در جلسه حضور دارند که در صورت لزوم از آنها اخذ توضیح خواهد شد.»
وکیل خانواده میترا استاد خطاب به نجفی: نوک مداد را نشکستهاید که میگویید اشتباه کردم؛ شما آدم کشتید
در ادامه جلسه حاجی لویی یکی از وکلای مدافع اولیای دم میترا استاد با حضور در جایگاه، گفت: «در جلسه قبل شما در رابطه با حواشی که پیش آمده بود تذکر دادید ولی بعد از جلسه موضوع مهدور الدم بودن تیتر روزنامهها شد که حرمت اولیای دم خدشه دار شد و اینجانب به همراهی همکارم بعد از مطالعه پرونده دفاعیات ناجوانمردانه متهم حاضر را دیدیم که جا دارد مواردی را ذکر کنم.»
وی با اشاره به اینکه «این دفاعیات بسیار متعارض بود و به صورت تیتر اول روزنامهها در آمد»، گفت: «اقاریر متهم در پرونده این بود که مقتوله ابتدا وارد زندگی او شده و بعد گفته من اشتباها ازدواج کردم» درحالی که «ما میدانیم متهم چه هزینههایی کرده تا نظامات را زیر پا بگذارد و ازدواج را ثبت کند. بعد متهم گفته که من طلاقش ندادم و از آنجا که حق طلاق با مرد است میتوانسته حق و حقوق او را بدهد و بعد متهم گفته که او را کشتم و اشتباه کردم.»
وکیل اولیای دم میترا استاد در این بخش از دادگاه خطاب به نجفی گفت: «آقای نجفی شما وزیر سابق آموزش و پرورش بودید، نوک مداد را نشکستهاید که میگویید اشتباه کردم؛ شما آدم کشتید. اینجا صحنه سیاست نیست که به راحتی کنار بکشید شما مرتکب قتل عمد شدهاید. بعد گفتید که او پرستو است و با نهادهای امنیتی در ارتباط است.»
رئیس دادگاه در این هنگام به وکیل مدافع اولیای دم تذکر داد و گفت: «ما مقررات آیین دادرسی کیفری را قرائت کردیم و توقع این است که شما وکلا که حقوقدان هستید دقت کنید و بیان الفاط ناجوانمردانه درشان دادگاه نیست.»
وکیل مدافع اولیای دم در ادامه گفت:«متهم یکبار گفته میخواسته میترا استاد اطلاعات شخصی من را به خبرنگار بدهد، ایشان ۴۰ سال است که در سیاست مملکت است و از ما بهتر میداند نهادهای امنیتی کارشان طبقهبندی اطلاعات است. مقتوله میخواسته با خبرنگار حرف بزند و کار خبرنگار انتشار است. میدانیم به خبرنگار چه میخواسته بگوید چون انگیزه شخصی در ماهیت ماجرا تأثیری ندارد.»
نجفی طلب بخشش کند
وکیل اولیا دم میترا استاد، تاکید کرد که نجفی «بهتر است یکبار برای همیشه متهم اعتراف کند و بگوید مرتکب قتل عمد شده و تقاضای بخشش کند.»
قاضی در این لحظه به وکیل خانواده میترا استاد تذکر داد که «به جای متهم صحبت نکند»، اما وکیل گقت: «باید حرف اولیای دم را بزنم، پدر و مادرش به دلیل اوضاع بد روحی نتوانستند بیایند و در این مدت یکبار به پسر او سر نزدند و از نظر روحی حال خوبی ندارد.»
وکیل خوانده استاد: خانواده نجفی بعد از قتل میترا استاد، ماشین او را فروختند
وکیل خانواده استاد با بیان اینکه فرزند میترا استاد «مادر عریان خود را خونآلود دیده، به ناحق به مادرش شلیک و او کشته شده است»، گفت که «خانواده نجفی حق و حقوق مقتول را مطالبه کرده، ماشین لکسوز وی را فروخته و از طریق افراد خانواده پولها خالی شده است.»
او خطاب به خانواده نجفی گفت: «اجازه میدادید پولی میرسید تا حداقل مهیار را به روانپزشکی میبردند. اتهامات اصالتا بوده یا وکالتا. باید در این مورد پاسخ دهد.»
فرزند میترا استاد خواهان «قصاص» نجفی شد
محمدی کشکولی در بخشی از دادگاه گفت که جهانشاه صفری پدر مهیار صفری، فرزند میترا استاد، نیز به همراه او در دادگاه حاضر است و مهیار خواسته که هیچ عکسی از او گرفته نشود» و «از ولی مهیار خواست تا به جایگاه بیاید.»
مهیار صفری، فرزند میترا استاد، در دادگاه گفت: «من متولد ۱۱ شهریور ۱۳۸۲ هستم، فرزند جهانشاه صفری» و «سیکل هستم» و «تقاضای قصاص خون مادرم را دارم.»
نجفی چندبار مادرم را تهدید کرده بود
قاضی از مهیار خواست تا مشاهدات خود را از نحوه به قتل رسیدن مادرش بگوید، و فرزند میترا استاد گفت:«۹ صبح از خانه خارج شدم و ساعت ۱۲:۱۰ وارد خانه شدم و دیدم دو فرد غریبه در خانه هستند، با کمک آقای آقازاده راننده نجفی وارد حمام شدم و مادرم را در آنجا دیدم.
او به دلیل شرایط بد روحی پاسخ سئوالات قاضی درباره جزئیات مشاهدات خود از صحنه قتل را نداد اما در پاسخ به سوال رییس دادگاه درباره اختلاف مادرش با متهم نجفی، گفت: «بله آنها اختلاف داشتند و ]نجفی[ چند بار تهدید کرد که با همین اسلحه مادرم را خواهد کشت.»
محمدی کشکولی از مهیار صفری پرسید که «آیا شما اسلحه را در منزل دیدید»، فرزند میترا استاد گفت: «خیر. آقای نجفی گفتند که اسلحه را در منزل همسر اولش نگهداری میکند.»
رییس دادگاه درباره «اختلاف شب قبل از قتل مادرش با نجفی پرسید» که میهار صفاری گفت: «بله شب قبل از ساعت ۹ و نیم تا ۲ و نیم شب با هم درگیری داشتند و داییام مسعود استاد نیز تا ۱۲ شب منزل ما بود»، و «روز حادثه ساعت ۸ و نیم صبح نجفی مرا با عصبانیت بیدار کرد و گفت به مدرسه بروم.»
قاضی از او پرسید که «نجفی در کیفرخواست گفته است که مادرت بارها با شما نیز درگیر شده و چند نوبت شما را از منزل بیرون کرده است»، اما مهیار صفری در پاسخ این موضوع را رد کرد و گفت: «همواره با مادرم رابطه خوبی داشتم.»
مهیار صفری پسر میترا استاد در پاسخ به این سئوال که «مادرت چند بار با نجفی درگیری داشته است»، گفت: «این موضوع به ماهها پیش بر میگردد.»
در پایان حضور فرزند میترا استاد در جایگاه، پدرش جهانشاه صفری گفت: «با توجه به اینکه پسرم تقاضای قصاص دارد ما هم تقاضای قصاص داریم.»
نجفی:اتهام قتل عمد را به هیچ عنوان قبول ندارم
در ادامه جلسه دادگاه، محمدعلی نجفی با حضور در جایگاه و پس از معرفی خود در پاسخ به سئوال قاضی درباره اینکه «آیا اتهامات خود را قبول دارید یا خیر؟» در دفاع از خود گفت: «آنچه که اتفاق افتاده را قبول دارم و توضیح میدهم اما اتهام قتل عمد را به هیچ عنوان قبول ندارم و دلایل خود را عرض می کنم.»
نجفی با بیان اینکه «از این حادثه دردناک من هم بسیار متاثر هستم و مجدداًبه خانواده استاد تسلیت عرض میکنم»، گفت: «امیدوارم آنچه اینجا میگویم موجب روشن تر شدن ماجرا شود تا قضات بتوانند بر اساس شرع و قانون حکم عادلانهای صادر کنند.»
او گفت:«هدفم فقط روشن شدن حقایق است و تا یک حدی خودم را در این قضیه مقصر میدانم و امیدوارم خداوند از تقصیر و گناهی که از سوی من به وقوع پیوسته من را مورد رحمت قرار دهد.»
میگفت عاشق من است، من هم ایشان را دوست داشتم
نجفی گفت:« ۶ ماه قبل از حادثه به این نتیجه رسیدم که زندگی مشترک ما با توجه به عمق اختلافات نمی تواند ادامه یابد. پیشنهاد دادم با توافق جدا شویم و حتی گفتم فرصت بدهد دو یا سه ماه تمام مهریهاش را میدهم اما قبول نکرد و میگفت عاشق من است.»
او با تاکید براینکه «من هم ایشان را دوست داشتم ولی با این حجم اختلافات ترسم این بود به نفرت تبدیل شود و سعی شد با برخی از ریش سفیدان و افرادی تماس گرفته و ایشان را به طلاق تشویق کنم اما تعهدی در روز عقد داده بودم که خواست از من اختیار طلاق را به ایشان بدهم که ندادم اما در مقابل دو تعهد دادم و گفتم هر وقت خواستی جدا شوی قبول میکنم و هر وقت به این نتیجه رسیدم که جدا شویم با توافق شما انجام شود و نمیخواستم زیر قولم بزنم.»
در طول عمرم با هیچ خانمی برخورد فیزیکی نداشتم
نجفی با اشاره به اینکه «یک ماه قبل از حادثه، میترا استاد به من گفت حق نداری راجع به طلاق حرف بزنی»، گفت: «ارتباطم بیشتر با برادرش بود که اکنون در جلسه حاضر است اما مرحومه تاکید داشت که نه با من و نه با کس دیگری در مورد طلاق حرف نزنم. یک هفته قبل از حادثه تصمیم گرفتیم به خانه بزرگتری برویم و حتی روز اسباب کشی جر و بحث بالا گرفت و رابطه سرد بود.»
شب قبل از قتل، چهار پنج بار درگیری فیزیکی داشتیم
او گفت که «حتی شب قبل از حادثه برادرش در خانه ما دعوت بود و فهمید رابطه ما سرد است. حتی دید که مطالب دوستانهای بین ما رد و بدل نمیشود. پس از رفتن آنها دوباره ناسزاگفتن را شروع کرد و حتی ۴ تا ۵ بار در این مدت برخورد فیزیکی داشتیم.»
نجفی با تاکید براینکه «در حالی که در طول عمرم با هیچ خانمی برخورد فیزیکی نداشتم و این اتفاق مرا متاثر و افسرده میکرد»ف گفت: «سعی کردم جواب ندهم و به بهانه خوابیدن حدود ساعت ۱۱ و نیم شب به اتاق خواب رفتم اما ایشان تا ساعت ۳ نیمه شب نمیگذاشت من بخوابم و خشمگین بود و ناسزا میگفت. همان حوالی بود که به اتاقش رفت تا بخوابد.»
همه ماجرا دو تا سه دقیقه طول کشید، نفهمیدم چه شد
نجفی در مورد روز حادثه گفت: «ساعت ۸ صبح بود که بیدار شدم و حدود ۸ و نیم مهیار را بیدار کردم که به مدرسه برود و در طول یکسال سعی کردم وظایف پدریام را انجام دهم. حتی مرحومه جلوی من به خانوادهاش میگفت کارهایی که میکند بیشتر و سنگین تر از پدر اصلیاش است.»
وی با اشاره به اینکه «ساعت ۹ شده بود که مهیار رفت و میترا استاد بیدار شد و مجدد ادامه بحثهای شب قبل را مطرح کرد»، گفت: «خواستم پاسخ ندهم و ساعت ۹ و نیم شده بود که گفت میروم به حمام و پس از آن بیرون میروم. گفتم کجا؟ گفت خودم میدانم. این موضوعی بود که خیلی بین ما بحث شده بود. از آن لحظه به بعد خیلی عصبانی شدم و همه ماجرا دو تا سه دقیقه طول کشید و نفهمیدم چه شد. عصبانیت و خشم مرا فرا گرفت.»
اسلحه مجاز بود
نجفی با بیان اینکه«نگهداری و غیرمجاز بودن اسلحه بعدا توضیح میدهم زیرا مجاز بوده و آنرا تمدید کرده بودم»، گفت: وقتی میترا استاد به سوی حمام رفت، «پشت سر میترا رفتم. از درب حمام تا وان یک متر فاصله است، فکر میکردم ایشان در وان است و میتوانم بنشینم و با او حرف بزنم و قطعی روی طلاق تصمیم بگیرم. پشت سرش وارد شدم.»
وقتی میترا اسلحه را دید، هول شد
او گفت که «در کمد نیمه باز و اسلحه آنجا بود. آن را برداشتم و بالش را روی آن گذاشتم تا اسلحه را نبیند و نگران نشود. چون یکبار گفته بود بیا و روش استفاده اسلحه را به من یاد بده» اما «وقتی وارد حمام شدم ایشان وارد وان نشده بود و ما سینه به سینه هم شدیم. بالش را کنار زدم تا اسلحه را ببیند و به او بگویم که کارمان به جای باریک میکشد اگر با گفتوگو مسایل را حل نکنیم اما ایشان وقتی اسلحه را دید نمیدانم چه شد که هول شد.»
با اسلحه به قم رفتم،تا اگر خواستم خودم را سر مزار پدرم بکشم،اسلحه همراهم باشد
نجفی در ادامه گفت: «زمانی که راننده آمد به او گفتم کیف را بالابیاور و قصد داشتم که نامه را داخل یکی از آن دو کیف که به او داده بودم بگذارم تا او نتواند نامه را بخواند» و بعد به قم برای زیارت و بر سر مزار پدر و مادر رفتم. گفتم به آنجا بروم و تصمیم بگیرم که خود را به پلیس معرفی کنم یا اینکه تصمیم دیگری بگیرم.»
او گفت که «اسلحه را با خود برده بودم زیرا گفتم اگر بخواهم خود را به پلیس معرفی کنم بهتر است که اسلحه را تحویل دهم. پیش خودم گفتم اگر قرار باشد خودم را سر مزار پدرم بکشم باز هم باید اسلحه همراهم باشد.»
نگران موبایلم بود که در صورت خودکشی گم نشود
نجفی درباره «کارت اسلحه» خود گفت: من آن موقع کارت حمل سلاح را زیر جعبه داروها در کمد خانه گذاشته بودم و وقتی کارت را دیدم متوجه شدم زمانش تا سال ۹۴ بوده است و من آن موقع بود که این را متوجه شدم در ادامه به ترمینال بیهقی رفتم و با اتوبوس به قم رفتم. پس از اینکه در قم بودم تصمیم گرفتم به تهران بروم. با تاکسی به ترمینال جنوب و سپس به اداره آگاهی مرکزی رفتم.»
او گفت که «حتی موبایل هم نداشتم و در کیف گذاشته بودم زیرا گفتم اگر بخواهم خودکشی کنم این موبایل بعدا گم نشود.»
با تلفن راننده تاکسی به دخترم زنگ زدم
نجفی درباره نحوه تماس با دخترش پس از وقوع قتل، گفت: «منسپس تلفن راننده را گرفتم،، دخترم تلفن را جواب داد و گفتم من به آگاهی می روم و مشکلی نیست. پس از اینکه به آگاهی رفتم یکی دو ساعت درباره مسایل اتفاق افتاده صحبت کردم. رییس آگاهی آمد و سلام و علیک کردند. بعد از افطار لباس بازداشتگاه را پوشیدم و بعضی سوال وجوابها انجام شد و شب به پزشکی قانونی رفتیم.»
قصد قبلی برای قتل نداشتم، از پنج گلوله شلیک شده، چهار تا به سقف و دیوار خورد
نجفی درباره «موضوع قصد قبلی برای انجام قتل»، گفت: «به هیچ عنوان قصد قتل در ذهن من نبود اما قبول دارم اشتباه کردم که اسلحه را برداشتم و ۵ گلوله شلیک شد. من اگر در فاصله یک متری قصد قتل داشتم و می خواستم او را از بین ببرم یک گلوله کافی بود اما از ۵ گلوله ۴ تا از آن به سقف و دیوار خورده است.
او با اشاره به اینکه «من با اسلحه آشنایی داشتم»، گفت: «زمانی که با چمران در ارتباط بودم و قصد رفتن به لبنان داشتم در کلاسهایی در این خصوص شرکت میکردم. اینکه ۵ گلوله شلیک شده و ۴ تا به سقف خورده نشان دهنده این است که من با قصد شلیک نکردم بلکه غیرارادی بوده. وقتی او درون وان بود شلیکها متوقف شد اما در برخی رسانهها گفته شده که میترا استاد با ۵ گلوله به قتل رسیده است که ۵ گلوله یعنی هم قتل و هم نفرت و هم غیره هم بوده است.»
به من گفتند چرا «فرمول دیگری» برای قتل میترا استاد پیدا نکردی
نجفی با بیان اینکه اصابتهای گلوله نشان دهنده این است که شلیکها بطور مستقیم نبوده است، گفت: «در فضای مجازی این مطالب به طنز میآید. سه نفر در بازداشتگاه و یک نفر هم در آگاهی همین مطلب را از من سوال کردند و گفتند شما که آشنایی داشتید چرا یک فرمول دیگری برای این عمل پیدا نکردید. من گفتم که اصلاً قصد قتل نداشتم.»
او در ادامه دفاعیات خود گفت: «زمانی که در منزل با همسر اولم بودم در جایی اسلحه را پنهان کرده بودم تا کسی آن را نبیند اما همسرم از آن خبر داشت اما بعد که به منزلی که برای آن میترا استاد گرفته بودم نقل مکان کردم اسلحه را در بخشی از لباسهایی که استفاده نمیکردم گذاشته بودم و وقتی به این منزل آمدم آن چمدان را باز نکردم. چمدان را جایی گذاشته بودم روی قفسه و کیفها و وسایل دیگر را روی آن گذاشته بودم.»
نجفی گفت که میترا استاد «چند بار از من پرسید که آیا اسلحه را آوردهای که گفتم بله. گفت به من یاد بده که من به تعویق میانداختم.»
شهردار اسبق تهران گفت که «میترا استاد روزی به شوخی گفت یک روز اسلحه را بیاور تا خودمان را بکشیم که من هم به شوخی گفتم تو اول مرا بکش و بعد اگر دلت آمد خودت را هم بکش. در نتیجه آقا مهیار هم کنجکاو بود.»
روز حادثه چشمم به اسلحه افتاد
نجفی ضمن توضیحاتی درباره نحوه نگهداری اسلحه گفت: «من برای اینکه کسی به آن دسترسی نداشته باشد چمدان را در آن قفسه گذاشته بودم. کمدی در اتاق خواب من بود که وسایل خصوصی من در آنجا بود. مرحومه وقتی وسایل را میآورد اسلحه وسط لباسها بود. گفت این چیست که گفتم اسلحه است. من نمیخواستم که با آن ور برویم. آن را گرفتم و روی یکی از قفسههای کمد که کنار قرصها بود گذاشتم.هدفم این بود که دوباره اسلحه را پنهان کنم. آن شب ایشان گفت شام بخوریم. با هم به سمت آشپزخانه رفتیم. من یادم رفت خشاب را بردارم و اسلحه را پنهان کنم.»
او گفت: «روز درگیری وقتی پشت سر ایشان با حالت خشم رفتم چشمم به اسلحه افتاد و گفتم اسلحه را بردارم و به او بگویم که ما کارمان به جای باریک میکشد.
این ازدواج با دقت انجام نشده بود
نجفی در پایان دفاعیات خود گفت: «امیدوارم توضیحاتم از گمانه زنیهایی که به غلط توسط برخی مسئولین و دیگران انجام شده کاسته باشد. من توضیح دادم که این ازدواج به دلیل اینکه با دقت انجام نشده بود من هم مقصر بودم زیرا سنم بیشتر بود و من تجربیات بیشتری داشتم.»
او در پایان گفت: «امیدوارم خداوند از گناهان ما درگذرد و امیدوارم دادگاه تصمیم درستی بگیرد. این مصیبتها ممکن است در زندگی همه پیش بیاید.»