اعتراف ظریف؛ برجام «کرنشی» از سر تنگدستی
محمدجواد ظریف اخیراً در گفتوگویی مورخ ۴ شهریور، اعلام کرد که «درمورد برجام در کشور، در سطح بالا توافق شده بود». این یعنی تصمیمگیری برای گفتوگو با آمریکا در پروندهای که «حق مسلم» مفروض میشد، نه صرفاً در سطح هیأت دولت، بلکه در سطح رهبری اتخاذ شده بود.
گو اینکه کسی تردید ندارد که این مهمترین پرونده درطول عمر جمهوری اسلامی، جز با نظر مساعد رهبر جمهوری اسلامی امکان تحقق نداشت، اما تاکید دوباره ظریف از زاویهای جدید، حاوی اهمیت است و آن اینکه در فاصله کمتر از یک ماه از این اظهارات ظریف، آیتالله خامنهای طی سخنانی در ۲۲ مرداد گفته بود: «در موضوع مذاکرات، بنده اشتباه کردم و به اصرار آقایان(!) اجازه مذاکرات را دادم.»
گو اینکه بعدا دفتر رهبری با اصلاحیهای این جمله را تصحیح کرد، ولی اگر سخنان ظریف را مبنیبر اینکه «تصمیم برای برجام در سطح بالا [رهبری] گرفته شده»، در کنار دیگر سخن خامنهای قرار دهیم که گفته بود در اجازهدادن به مذاکرات، «اشتباه» کرده است، روشن میشود که این تصمیم اولاً با موافقت رهبر صورت گرفته و ثانیاً برونداد آن اشتباه بوده است؛ اشتباهی که با توجه به خامنهای جایی دیگر برجام را «خسارت محض» دانسته بود. با کنار هم گذاشتن این داده ها، چنان خسارت محضی جز با چراغ سبز رهبر انجام نشده است. اما، چرا؟
ظریف در همین مصاحبه خود، اعتراف بزرگی را بر زبان آورده است. او گفت که اگر توافق هستهای، چهار سال پیش از این شکل نمی گرفت، دلار در همان زمان، به ۱۰هزار تومان میرسید. این یعنی امروز که پس از خروج آمریکا، دلار به ۱۰هزار تومان رسیده، باید انتظار میداشتیم که هر دلار آمریکا، ارقام نجومی دیگری را (مثلا ۲۰، ۳۰ هزار تومان یا بیشتر) را رکورد میزد. پس روشن میشود که چرا آیتالله خامنهای آن زمان فرمان نرمش داد و چرا اینک دیگر از «نعمت» تحریمها سخن بهمیان نمیآورد. از یاد نمیبریم، او تا آنجا پیش رفته بود که یکبار مدعی شد، «ما دربرابر تحریمها واکسینه شدهایم» و بار دیگر گفت: «این تحریم به سود ما تمام شد» و «ما باید از آمریکاییها از این بخش، تشکر کنیم."
اما، دومین تالی فاسدی که از اظهارات ظریف برای نظام مستفاد میشود، این است که آیا امروز رهبر جمهوری اسلامی میتواند مدعی باشد که نرمش مورد نظر او، «قهرمانانه» از آب درآمد، درحالیکه او در موضعگیری دیگر گفته بود که برجام، خسارت محض بود؟
اگر پاسخ منفی است، چنین ارزیابیای ازسوی شخص رهبر جمهوری اسلامی، خود گواه آن است که نظام جمهوری اسلامی ایران نه از نقطه قوت، بلکه از نقطه ضعف وارد مذاکرات هستهای با آمریکا شد. افزون بر اینکه اینک نیز از نقطه ضعف، پایبند به «برجام اروپایی» است. بهعبارت دیگر، تأثیرگذاری تحریمها، عامل محرک نظام برای نرمشی بود که سرانجام خسارت محض از آب درآمد.
با این مقدمات، آیتالله خامنهای دیگر نمیتواند در کرسی آمریکاشناسی و آمریکاستیزی بنشیند و درس مقاومت دربرابر استکبار و نظام سلطه بدهد، هنگامیکه خودش دربرابر نظام سلطه نرمش [بخوانید کرنش] کرده است. او گویا فراموش کرده بود که «آمریکا هیچ غلطی نمیتواند بکند» و در چرخشی آشکار، حاضر به کرنش در برابر آمریکا شد.
اما سخنان ظریف از زاویهای دیگر نیز حاوی اهمیت است و آن اینکه اینک که ترامپ برجام را پاره کرده است، ظریف «دلواپسان» را مورد شماتت قرار میدهد که «دعوای سیاسی در داخل کشور، باعث ناامیدی در بین مردم شد».
در شرایطی که وضعیت اقتصاد کشور در اثر خروج آمریکا از برجام، وخیمتر میشود، او بهدرستی یادآور میشود که چرا دیگر از دلواپسان نمیشنویم. مگر دلواپسان نگران مفاد برجام نبودند؟ در زبان ظریف، اینان نه دلواپس از دسترفتن دستاوردهای هستهای، بلکه «تکمیلکننده جنگ روانی آمریکا» بودند.
جالب اینکه اگر این انتقاد ظریف را وارد بدانیم، نوک پیکان حمله او به کسانی است که هرگز حاضر نشدند «خسارت برجام» را به پای رهبر بنویسند. تو گویی آنها مطلقاً برای رهبر در پروسهای که منتهی به برجام شد هیچ نقشی قائل نبودند و نیستند و فقط حسن روحانی و تیم مذاکرهکننده را مسئول برجام بیفرجام میدانستند؛ ولی با این همه، اینک که ترامپ از برجام خارج شده و تحریمهایی جدید وضع کرده، جانب سکوت را گرفتهاند و لام تا کام دم برنمیآورند که آرزویشان برباد رفتن برجام بود که اینک برباد رفته است.
دشواریهایی پیش رو
در سخنان ظریف، قطعا یک موضوع غایب بود. او در سخنانش هیچ امیدواری نسبتبه آینده نداد؛ چراکه ابزاری برای امید دادن ندارد. او حتی به برجام اروپایی نیز ابراز خوشبینی نکرد. او گفت که اروپاییها حاضر به هزینهدادن دربرابر آمریکا نیستند. این یعنی جمهوری اسلامی حتی به برجام اروپایی نیز نمیتواند دل خوش کند. این درحالی است که از سخنان ظریف چنین مستفاد میشد که خروج از برجام در دستور کار جمهوری اسلامی نیست. این یعنی از یکسو، تهران نمیخواهد یا نمیتواند از برجام خارج شود، چون اتحادیه اروپا را در وضع تحریمها با آمریکا همسو میکند و ازسوی دیگر، اگر به برجام اروپایی ملتزم بماند، این توافق دردی از اقتصاد رنجور ایران درمان نمیکند. از این رو، ظریف چیزی برای نوید دادن در دست ندارد.
با این اوصاف، ناگفتههای او از وضعیت پیش رو، حکایت از وضعیت سختتر دارد؛ وضعیتی که مسئولیت آن در وهله نخست، متوجه رهبر جمهوری اسلامی است که خود بر اشتباهش اعتراف کرده است.