جامعه مدنی؛ ایستادگی ادامه دارد
همزمان با تداوم سرکوبگری هسته اصلی قدرت در جمهوری اسلامی ایران علیه جامعه مدنی، ایستادگی کنشگران دغدغهدار حقوقبشر و دموکراتیزاسیون ادامه دارد.
پیامهای فرهاد میثمی و نسرین ستوده، دو شاهد مهم و جدید این مقاومت در جامعه مدنی، و تزریق «امید» در شرایط سخت ایران امروز است.
فرهاد میثمی، کنشگر دموکراسیخواه که از حدود دوماه پیش، اعتصاب غذا کرده، در مکتوبی از درون زندان اوین، از «امید» گفته است.
او با اشاره به «بحرانهای عمیق و چندجانبه»ای که گریبان جامعه ایران را گرفته، درعینحال به برخی کامیابیهای ناشیاز پیگیری جامعه مدنی پرداخته است. کاهش میزان اعدامها، بازگشت نماینده زرتشتی شورای شهر یزد به این نهاد باوجود مخالفت شورای نگهبان، تقلیل محسوس شمار دانشجویان ستارهدار و تغییرات معنادار در موضوع دیه زنان و اقلیتهای دینی، ازجمله محورهای مورد استناد میثمیاند.
از همین منظر، او تأکید کرده است که «با دیدن هر مورد موفقیت اجتماعی و مدنی از این دست و نیز موارد بسیارِ دیگری از تلاشهای مدنی که در آستانه پیروزی و بهنتیجه رسیدن هستند، هر آینه امیدوارتر و مصممتر به ادامه تلاش جمعیمان شدهام و میشوم.»
میثمی هرچند گفته که این امید بهمعنای توهم بهبود کلان اوضاع در یک یا دو سال پیش رو نیست، اما افزوده است که به دوری دهساله و بیستساله هم نیست.
او با تأکید بر اهمیت عنصر «امید اجتماعی»، پافشاری کنشگران مدنی بر خلق مستمر موفقیتهای بزرگ و کوچک را در این شرایط، «وظیفهای ملی و تاریخی» خوانده است.
میثمی تصریح کرده است که نباید مقهور و مرعوب قدرت حکومت شد و قدرت اراده ملت را برای تغییر، کوچک شمرد.
همزمان با این پیام، نسرین ستوده، وکیل پیگیر و مدافع حقوق بشر، در نامهای از درون زندان اوین خطاب به فرزندش ـ به بهانه آغاز سال تحصیلی جدید ـ نوشته است: «نیمای من! چگونه میتوانستم شاهد اعدام نوجوانان وطنم باشم و سکوت کنم؟ چگونه میتوانستم چشم بر کودکآزاریها ببندم تا شبها را با خیالی آسوده در کنارت بگذرانم؟ تا روز اول مهر کیف مدرسهات را بر پشتت بگذارم و به اتفاق بابا تو را تا مدرسه بدرقه کنم؟»
ستوده افزوده است: «پسرم، من نمیتوانستم… همین. گناهم همین بود، و حرفهام که به نفرین ابدی در ایران دچار شده است، مرا و اینبار پدرت را نیز در این طوفان بیعدالتی و بیشهامتی که جامعه وکالت ایران را از کار انداخته است، در خود فرو میبرد.»
ستوده از شهریور ۸۹ تا شهریور ۹۲ با اتهامات امنیتی در بند زنان زندان اوین محبوس بود. او پس از آزادی، از کنشگری و تعقیب دیدگاههای حقوقبشری خود کناره نگرفت؛ رویکردی که منتهیبه بازداشت مجدد او در خردادماه گذشته شد. چند هفته پیش نیز رضا خندان، همسر او، هدف سرکوب نهادهای امنیتی قرار گرفت و زندانی شد.
مقاومت دموکراسیخواهان و دغدغهداران تحقق لوازم و استانداردهای حقوقبشر در ایران، شواهد کمی ندارد؛ دو مکتوب و مورد پیشگفته، تنها از جهت جدیدبودن مصداقها و نیز زندانیبودن نویسندگان نامهها، مورد تأمل قرار گرفت.
کشاکش میان کنشگران جامعه مدنی و هسته سخت قدرت در جمهوری اسلامی ایران، نه جدید است و نه ـ به تعبیر میثمی ـ فرجام آن زودرس بهنظر میرسد.
بهگونهای گریزناپذیر، بحران اقتصادی کشیافته و درحال تعمیق، بخشی از پتانسیل نیروهای اجتماعی حامی گذار به دموکراسی را هدف گرفته و تضییع خواهد کرد. این اما بهمعنای متوقفماندن کنشگری فعال و امیدوارانه و ایستادگی فعالان صبور جامعه مدنی نیست؛ طیف گسترده و متنوعی از کنشگران که از مخالفت با حجاب اجباری گرفته تا مخالفت با نظارت استصوابی، خواستههای خود را بییأس و ترس، مطرح و پیگیری میکنند؛ تلاشی که بیهزینه نبوده و نخواهد بود.
میثمی و ستوده و بسیاری دیگر چون ایشان (ازجمله نرگس محمدی) اما با ایستادگی، عطر «امید» میپراکنند.
نرگس محمدی که از اردیبهشت ۱۳۹۴ در اوین محبوس است، چندی پیش در پیامی از زندان تأکید کرد که «نه ناامید هستم و نه بیانگیزه. نمیتوانیم تلاش نکنیم. هنوز عمیقا ایمان و امید دارم که تلاشهای خستگیناپذیر فعالان مدنی، روزی بهثمر خواهد نشست. راه رسیدن به دموکراسی در جامعه ایران نه جنگ و خشونت و نه دخالت نظامی کشورهای خارجی، بلکه تحقق جامعه مدنی است.»