نوروزی دیگر و ادامه بیتوجهی مسئولان به بازسازی در کرمانشاه
شامگاه یکشنبه ۲۱ آبانماه ۹۶ ساعت ۲۱/۴۸ بود که زلزلهای ۷/۳ ریشتری در نزدیکی ازگله استان کرمانشاه، نزدیکترین شهر به کانون زلزله (۵ کیلومتر)، زندگی هزاران نفر را در این منطقه تحت تاثیر قرار داد.
زلزله شدیدی که همچنین بخشهایی از اقلیم کردستان را لرزاند و آنجا نیز خسارات مالی و جانی به دنبال داشت، ولی وضعیت در این طرف مرز، در شهرهای قصرشیرین، ثلاث باباجانی، ازگله، کرند غرب، اسلامآباد غرب و سرپلذهاب به گونهای دیگر بود، بهطوریکه ابعاد وسیع و گستردهتری از ویرانی و خسارات جانی را شامل شد و بر اساس خبرهای منتشرشده از خبرگزاریهای رسمی، دستکم ۶۲۰ نفر کشته، بیش از ۹ هزار زخمی و بیش از ۷۰ هزار نفر بیخانمان شدند، اگرچه از همان اول نماینده کرمانشاه بر این باور بود که شمار قربانیان فراتر از آمار و ارقام اعلامشده است.
در این میان، بیش از ۱۰۰ هزار واحد مسکونی شهری و روستایی نیز آسیب دید که بخش زیادی از آن مربوط به خانههای آپارتمانی مسکن مهر بود، که به گفته برخی از مسٸولین، بیشترین شمار قربانیان این حادثه در نتیجه نبودِ ایمنسازی استاندارد این واحدهای مسکونی و فساد نهادینهشده در اجرای چنین طرحهایی نیز بوده است.
اکنون با آمدن بهاری دیگر و گذشت ۱۷ ماه از وقوع زمینلرزه در استان کرمانشاه، خبرهای چندان امیدوارکنندهای از روند بهبود و بازسازی منازل در مناطق زلزلهزده به گوش نمیرسد و با گذشت این مدت، سرپناه مردم فقط همان کانکسهای فلزی کوچکی است که پس از ویرانی خانههایشان، یا بهصورت قسطی یا از مردم خیر تحویل گرفتهاند.
بازسازی نشدن خانههای زلزلهزدگان، مشکل کجاست؟
پوریا نام مستعار یکی از ساکنان سرپلذهاب است. پوریا، که به دلایل امنیتی نخواست نامش فاش شود، به ایران اینترنشنال گفت: «من دانشجوی جامعهشناسی دانشگاه کرمانشاهام و هفتهای چند بار در این مسیر رفتوآمد میکنم. یک سال و نیم پیش، زلزله خانههای مسکونی در سرپلذهاب و روستاهای اطراف آن را ویران ساخت و در این منطقه، روستاهایی با خاک یکسان شدند و صدها نفر نیز کشته شدند و دامها و مزارع کشاورزی مردم از بین رفتند و در واقع، شهرهای زلزلهزده به مخروبههایی غیرقابلسکونت مبدل شدند و پیامدهای چنین وضعیت وحشتناکی تاکنون ادامه داشته است.
دولت با تصویب وامهایی برای بازسازی، عملا خود را کنار کشید، بدون کمترین توجه به وضعیت ساکنان و مستاجرانی که دیگر سقفی برای زندگی و یا پساندازی برای پیش کرایه خانه نداشتند. این شرایط اسفبار برای ما و تکتک ساکنان این منطقه تغییری نکرده است و پس از زلزله، فقط مردم عادی بودند که از سراسر شهرهای ایران کمکرسانی کردند.
دولت در آن زمان هم نقشی اساسی و یا تعیینکننده در کمکرسانی به مردم زلزلهزده نداشت و فقط یک مانور سیاسی چندروزه ناموفق بود و این گروهها و سازمانهای مردمنهاد بودند که با اعزام نیروهایشان به منطقه، بهصورت شبانهروزی در حال کمک و یاری رساندن به مردم آسیبدیده بودند.»
در مواقع حساس پس از زلزله، پادگان ارتش سرپلذهاب نیروهایی را برای کمک به مناطق زلزلهزده اعزام کرده بود و به مردم آن مناطق کمک فراوانی شد.
پوریا در ادامه صحبتهایش گفت: «آنچه امروزه مشاهده میکنید تصویر کوچکی از مشکلات و نارضایتی مردم آن مناطق به شمار میرود و ما مردم کرمانشاه هم از شدت زلزله شانس نداشتیم و هم از چنین حادثهای که همزمان با تشدید تحریمهای آمریکا علیه اقتصاد ایران بود که به افزایش چندین برابری قیمت مصالح ساختمانی منجر شد.
برای مثال، زمانی که قصد بازسازی و ساختوساز منازل را داشتیم، هر متر آهن را ۷۰۰ تومان خریداری میکردیم ولی در حال حاضر، در خوشبینانهترین حالت، هر متر آهن را با ٥ هزار تومان هم نمیتوانیم به دست بیاوریم و یا هر عدد آجری که تا چند وقت پیش، ۳۰۰ تومان قیمت داشت الان بیشتر از ۱٤۰۰ تومان به فروش میرسد و این سیر صعودی قیمت مصالح ساختمانی یکی از دلایلی بوده که بر کندی ساختوساز تاثیر فراوانی داشته است و یکی دیگر از دلایل این مساله، که تا به امروز ادامه داشته است، به خود ساکنین این منطقه و موج بالای بیکاری در استان کرمانشاه برمیگردد.»
بیشتر سرپرستهای خانوار در سرپلذهاب در دو مرز پرویزخان و خسروی مشغول کارگریاند و با وضعیت مالی نابسامانی دستوپنجه نرم میکنند، که پس از زلزله وخیمتر هم شده است. چه کسی میتواند با دستمزد کارگری، خانه ویرانی را از نو بسازد؟
چه کارگری توان پرداخت و تهیه وسایل خانه را دارد؟
پوریا در ادامه صحبتهایش به دو آتشسوزی اشاره کرد و گفت: «در ده روز گذشته، دو آتشسوزی در منطقه زلزلهزده داشتهایم که در یکی از آنها مادر خانواده فوت و در آتشسوزی دیگر یک کودک دو ساله بهشدت دچار سوختگی شد و تاکنون، در بیمارستان بستری و تحت مراقبت ویژه است.»
خبرهایی که اصلا بازتاب داده نمیشود تا درد و مصیبت مردم این منطقه به گوش مسٸولان برسد.
اگر آنها در خانههای خود بودند، آیا باز هم شاهد چنین وضعیت دردناکی بودیم؟
این دانشجوی جامعهشناسی دانشگاه کرمانشاه و ساکن شهرستان سرپلذهاب گفت:
«یک سال و نیم پس از این حادثه و با ادامه بیتوجهی و کمکاری دولت در این زمینه، هنگام ورود به شهر سرپلذهاب با یک شهر مملو از کانکس مواجه میشوید، انگار این مردم از ایران نیستند. البته لابهلای این قوطیهای حلبی نماهایی از بالا رفتن سازههای اسکلت ساختمانی و یا منزل مسکونی هم دیده میشود که حدود ۳۰ درصد را تشکیل میدهد. در واقع، آن هم به بضاعت مالکان آن برمیگردد، نه تلاش دولت در بازسازی و کمک به مردم منطقه.»
نبودِ امید به زندگی و در نهایت خودکشی
فرهاد مرادی یکی از فعالان مدنی و اهل کرمانشاه است. او که یک روز پس از زلزله کرمانشاه برای کمکرسانی به سمت منطقه دالاهو حرکت کرده بود، به ایران اینترنشنال گفت:
«تا چند هفته پس از زلزله، من و تعدادی دیگر از کسانی که بهصورت داوطلبانه برای سازمانهای مردمنهاد فعالیت داشتند در منطقه دالاهو برای یاری رساندن و عملیات آواربرداری باقی ماندیم. شرایط بسیار دشواری بود. شاهد صحنههای دلخراشی بودم و به دلیل نبودِ تجهیزات و امکانات کافی، سرعت کمکرسانی و آواربرداری بسیار کند بود و در برخی مناطق پس از گذشت چند روز، برای آواربرداری و یاری رساندن به مردم آسیبدیده کمکی صورت نگرفته بود، که ریزش کوهها و مسدود شدن جادهها از عوامل آن بودند.
در منطقهای حضور داشتیم که حتی تابلو و مشخصاتی برای شناسایی روستاها وجود نداشت و چند شب پشت سر هم زنان و کودکان در کوچههای مخروبه، شبهای سرد را بدون هیچ امکاناتی به روز میرساندند. همان موقع با پخش شدن نیروهای سپاه از ورود سه وانت باری سایپا، که از قضا بار اقلام خوراکی و چادر داشتند، جلوگیری شد و به مکان نامعلومی که خود تعیین کرده بودند فرستاده شدند.»
این فعال مدنی در ادامه صحبتهایش گفت: «واقعیت ماجرا این است که تاکنون، هیچ تغییر مثبتی در مناطق زلزلهزده دیده نمیشود و نبودِ بهداشت کافی و مناسب و مشکل بیآبی و نبود سیستم گرمایشی در فصل زمستان هم به آن افزوده شده است و من معتقدم که بیتوجهی دولت و عقبنشینیاش تنها چند روز پس از زلزله بیش از پیش به این مشکلات دامن زده است و در نهایت، در نبود امید به زندگی و آیندهای روشن، فقط آمار خودکشی است که هرروزه افزایش مییابد و تا این لحظه، بر اساس آمارهای منتشرشده از سوی سازمانهای مردمنهاد، ۵۶ مورد خودکشی داشتهایم که ۲۶ مورد آن موفق بوده است.»
در دل مردم مناطق زلزلهزده بذر ناامیدی کاشته شده است و حاشیه سرپلذهاب به زاغهنشینی تبدیل شده است که ساکنان آن را بیشتر مستاجرانی تشکیل دادهاند که خانهشان را در زلزله از دست دادهاند و اکنون، بدون هیچ امید و حمایتی از سوی دولت در کانکس و چادر روزگار خود را میگذرانند و به بهبودی وضعیت کنونی امیدی ندارند.
منتظر معجزهایم
یکی دیگر از فعالان مدنی کرمانشاه که به دلایل امنیتی نخواست نامش فاش شود به ایران اینترنشنال گفت: «من که در تمام این مدت فقط برای کمکرسانی به مردم مناطق زلزلهزده با گروههای داوطلبانه فعالیت داشتهام چند بار برای ادای توضیحات به اداره اطلاعات احضار شدهام.»
این فعال مدنی در پاسخ به پرسش وضعیت کنونی ساختوساز در شهرهای زلزلهزده کرمانشاه و روستاهای اطراف گفت: «وضعیت بازسازی منازل در روستاها نسبت شهرها پیشرفت بهتری داشته است، که یکی از دلایل آن کوچک بودن مساحت منازل و وامهایی است که از سوی دولت به آنها تعلق گرفته است. وضعیت با گذشت ۱۷ ماه بایستی خیلی بهتر از این جلو میرفت، ولی روند بازسازی خانههای شهری هیچگونه پیشرفتی نداشته است و تنها سرپناه مردم همان کانکسهای فلزی است و همه ما اینجا منتظر معجزهایم تا از این وضعیت رهایی پیدا کنیم.»
آمار کشتهشدگان بیشتر است، آمار خودکشی مشخص نیست
یک فعال مدنی اهل سرپلذهاب که در یکی از خبرگزاریهای محلی مشغول به کار است و به دلایل امنیتی نخواست نامش فاش شود به ایران اینترنشنال گفت: «آماری که خبرگزاریهای رسمی کشور منتشر کردهاند غیرواقعی است، در گفتوگو (اشاره به یک مصاحبه) با یکی از مسٸولان ارتش، که خود از همان شب حادثه در منطقه حضور داشت، تا چند روز پس از آواربرداری شمار قربانیان زلزله ۱۵۰۰ نفر اعلام شد.»
در رابطه با خودکشیها آمار چندان دقیقی در دست نیست و حتی خانوادههایشان به دلایلی حاضر به انتشار آن نیستند، ولی ما در گزارشهای میدانی خود به آماری در حدود ۲۵۰ تا ۳۰۰ نفر رسیدهایم که حدود ۳۰ نفر از این تعداد خودکشی موفق داشتهاند.
اولویت با کدام است؟
شاهد علوی، روزنامهنگار، در پاسخ به این سوال که چرا دولت نسبت به وضعیت زلزلهزدگان استان کرمانشاه بیتفاوت است به ایران اینترنشنال گفت: «من معتقدم که بیتوجهی دولت برای بازسازی مناطق زلزلهزده را باید در پیوند با چهار امر دید.
اول اینکه بازسازی خرابیها و بهبود وضعیت زندگی مردم اولویت و دغدغه حکومت و سیستم حاکم نیست و دولت اولویتهای دیگری در سیاستگذاری و سرمایهگذاریهای کلان دارد، برای مثال، بازسازی خرابیهای جنگ سوریه که خود از عوامل اصلی ایجاد آن بودند برای حکومت ضرورت استراتژیک دارد، یا هزینه کردن برای مراسم سالانه اربعین در عراق یا تجهیز و گسترش مقبره امامهای شیعه.
دوم اینکه دولت داراییهای مشخص را صرف توسعهطلبیهای منطقهای و کمک به گروههای جهادیـتروریستی میکند.
سوم اینکه بخشی از آن به نفوذ و حضور مسٸولان بومی در قدرت برمیگردد که اگر احیانا نفوذ و تاثیر بیشتری داشتند، انتظار وضعیت رسیدگی بهتری وجود داشت.
و در نهایت، بخشی به این مساله برمیگردد که ممکن است منطقهای از لحاظ استراتژیک، سیاسی و اقتصادی برای دولت مهم باشد و سریعا بازسازی انجام گیرد و منطقه دیگری، مانند کرمانشاه، برای دولت بیاهمیت باشد. بخشی دیگر وجود فساد گسترده در سیستم سیاسی و دولتی است و اگر بودجهای هم به جایی اختصاص داده شود، حیفومیل یا دزدیده میشود، که میتوان به نقش سپاه در زلزله اخیر کرمانشاه اشاره کرد.
علیاصغر فریدی، روزنامهنگار، در پاسخ به همین پرسش به ایران اینترنشنال گفت:
«تمامی ارگانها و سازمانهایی که در جمهوری اسلامی فعالاند در هر حیطهای، بهجز موارد امنیتی، بهشدت دچار ضعف مدیریتیاند و فساد مالی و اداری به گونهای این ارگانها را فلج ساخته است که عملا توانایی و عملکرد خود را از دست دادهاند. من معتقدم دولت میتوانست در همان روزهای اول پس از زلزله در استان کرمانشاه، تمام تلاش خود را به کار گیرد که کمکرسانی و بازسازی را به بهترین نحو ممکن به انجام برساند، تا هم از اعتراضات زلزلهزدگان جلوگیری کند و هم به سایر کشورها بگوید که بدون نیاز به کمکهای خارجی توانسته است از پس حوادث طبیعی برآید. اما این حکومت چنان دچار فساد اداری و مالی شده است که مردم حتی حاضر نیستند کمکهایشان را مستقیما به حساب نهادهای دولتی بریزند و در این میان، کسانی چون علی دایی و صادق زیباکلام را از دولت و حکومت قابلاطمینانتر و کاراتر میدانند و کمکهای نقدی خود را به حساب آنها واریز کردند.»
در عمل هم دیدیم که علی دایی و صادق زیباکلام، فقط در جایگاه دو شهروند، عملا از کل حکومت و دولت موفقتر عمل کردند و این دو نفر با کمکهای مردمی دو روستا را بهصورت کامل بازسازی کردهاند، در حالیکه حکومت حتی نتوانسته است برای زلزلهزدگان کانکس کافی تهیه کند.
او همچنین در پاسخ به این سوال که آیا عدم رسیدگی و بازسازی مناطق زلزلهزده استان کرمانشاه میتواند به دلیل کُرد بودن ساکنان این استان باشد، گفت:
«من فکر میکنم مساله کُرد بودن مردم استان کرمانشاه و مناطق آسیبدیده از زلزله تاثیر چندانی در بازسازی نشدن این مناطق نداشته، بلکه ناشی از ناتوانی دولت بوده است و در همین چند روز اخیر، بخشهایی از استان گلستان دچار سیلزدگی شدید شده است و حکومت برای این مناطق هم نتوانسته است هیچ اقدام مناسبی انجام بدهد و حتی اخبار مربوط به این فاجعه را در صداوسیما کمرنگ پوشش میدهند و اگر به لطف رسانههای اجتماعی نبود، شاید مردم از عمق فاجعه بیاطلاع میماندند.»