نگاهی به تجارت آشکار کودکان کار در شبهای تهران
موضوع کودکان کار و نگرانیها و حساسیتهایی که مدافعان و فعالان حقوق کودکان در این زمینه دارند، همواره در ایران بینتیجه مانده است. تلاشها و فعالیتهای مدافعان حقوق کودک برای قانونگذاری و رسیدگی به وضعیت این کودکان با سختیهای زیادی روبهروست که علاوهبر نبودِ قوانین بازدارنده، با مافیای سازماندهی این کودکان هم دستوپنجه نرم میکنند.
در پسِ تاریکی
پایتخت حوالی ساعت ۲۴ روی دیگری از تهران را نشان میدهد که مردم معمولا از کنارش عادی عبور میکنند. دیدن کامیونتها، وانتها و کامیونهای بزرگی که کودکانی را که تمام روز سر چهارراهها یا اطراف سطلهای زباله سر میکنند از سطح شهر جمعآوری میکنند، متعجبشان نمیکند.
شاید بارها با همین کودکان پشت چراغ قرمزهای طولانی چهارراه جهان کودک یا در ترافیک سنگین بزرگراهها روبهرو شده باشید که جلوی ماشین ظاهر میشوند و برای پاک کردن شیشه یا فروختن اجناسی که در اختیار دارند، به شما اصرار میکنند؛ اصراری که اکثرا از سر دلسوزی و دلرحمی و گاهی هم از روی کلافگی منجربه پرداخت پول به آنها میشود و البته این پول، دردی از آنها دوا نمیکند و شاید ریالی از آن را نتوانند حتی برای خرید یک وعده غذای گرم برای خودشان هزینه کنند.
ماجرای مافیا و سازماندهی کودکان کار، سالهای گذشته بهصورت علنی و واضح در مجموعهای تلویزیونی به نام «آوای باران» از تلویزیون ایران پخش شد و بعد از آن، امید فعالان حقوق کودکان برای مبارزه و برخورد با مافیای کودکان کار بیشتر شد؛ اما مثل همیشه، بعد از گذشت مدتی، نتیجه چیزی جز تیتر چند روزنامه نبود.
بیتوجهی پلیس
ماجرای کودکان کار در ایران و بهخصوص در تهران، تجارتی سازماندهیشده و آشکار است که این آشکار بودن است که بیش از همه نگرانکننده است. جمعآوری شبانه این کودکان در ساعتی مشخص از خیابانها و چهارراهها بهصورت کاملا علنی و گاهی حتی با کامیونهای ثابتی که بهراحتی میتوان آنها را از شماره پلاکشان شناسایی کرد. مشخص بودن و ثابت بودن مکان زندگی گروهی آنها در حاشیه شهر و گرداندن آنها در تیمهای ۲۰ تا ۱۰۰ نفره از سوی افرادی که این کودکان را اجاره یا مادامالعمر از بدو تولد خریداری کردهاند هم باعث نشده است پلیس یا دستگاه قضایی ایران با این مساله برخورد کنند.
مشاهدات عینی شهروندان تهرانی هنگام تردد این ماشینها در ساعات پایانی شب و همزمانی توقف ماشین پلیس کنار کامیونهایی که در باز میکنند و این کودکان و گونیهای ضایعاتی را که از سطلهای زباله جمعآوری کردهاند سوار میکنند، حاکی از این است که نیروی انتظامی بدون هیچ واکنش و دخالتی در نزدیکترین فاصله از آنها بهسادگی از کنارشان عبور کرده است.
اتفاقی که در هر جای دنیا جرمی مشخص و محرز است در ایران درست جلوی چشم مجریهای قانون نادیده گرفته میشود و این بیتوجهی یا بیارادگی برای مقابله با سازماندهی کودکان کار، فاجعهای بیمثال در نقض حقوق کودکان و شهروندی در ایران به شمار میرود.
اهمال دادستانی
این فعالیتهای سازماندهیشده یکی از مسائلی است که دادستانی ایران در مقام مدعیالعموم میتواند بهطور قانونی برای مقابله با آن، وارد عمل شود و مافیا و باندهایی را که بهصورت غیرقانونی، غیراخلاقی و غیرانسانی از کودکان سوءاستفاده میکنند شناسایی و منحل کند.
این ماجرا صرفا به کار کردن کودکان در خیابان خلاصه نمیشود و در پس خرابههایی که در حاشیه پایتخت بهعنوان خانه در اختیار این کودکان قرار میگیرد نیز اتفاقات شوم و ناگواری ازجمله تنبیه بدنی شدید، سوءتغذیه و تجاوز به آنها در جریان است.
مبارزه با این باندها، که به نظر میرسد پشتشان به جای محکمی گرم است، از توان و دست فعالان حقوق کودکان خارج است، بهطوری که بارها و بارها در محلههای جنوبی شهر و حاشیه پایتخت ضربوشتم شدهاند و خطرات زیادی جانشان را تهدید کرده است.
از بین رفتن این فعالیتها فقط به پشتوانه قانون و اقدام ضربتی از طریق مراجع قضایی امکانپذیر است و کار مددکارها و فعالان حقوق کودکان بعد از تحویل آنها به بهزیستیها و مراکز تاییدشده آغاز میشود، امیدی که هنوز با وجود تمام موانع و مشکلات و نادیده گرفتن این فاجعه آشکار در دل فعالان حقوق کودکان گرم است.