بادبادکی در توفان؛ نوروز افغانستان
کمی دورتر از کشمشهای سیاسی و حملات انتحاری، بر فراز تپه وزیر اکبرخان که میتوان آن را بام کابل نامید، کودکان بادبادک هوا میکنند. این همان تپهای است که در رمان مشهور «بادبادکباز خالد حسینی، نویسنده افغان-آمریکایی، بهعنوان یکی از نمادهای کابل تصویر شده است.
صبح روز جمعه، چهار روز مانده به نوروز ۱۳۹۷، بادبادک در آغوش باد بهاری برفراز کابل به پرواز درمیآید و پسربچههای بادبادکباز، در لباسهای خود نمیگنجند؛ شادی آمد، آمد بهار لباس و جامه نو.
در روزهای آخر سال و یکی، دو هفته مانده به نوروز، خیاطیهای کابل دیگر سفارش نمیگیرند و لباس خیلیها نادوخته میماند. هفت سین، سمنک/سمنو، میله/جشن گلسرخ، آشتی و نهالشانی/درختکاری و خانهتکانی از رسمهایی است که سالهای سال که کودکان برای دریافت انعام از همسایهها، بساط ساز و سرود «بابه نوروزی» را دربهدر پهن میکنند، در افغانستان رسم بوده و ادامه یافته است؛ بهرغم اوج درگیریها و خشونتها که هرچند به شادیهای مردم سایه انداخته، اما دلخوشیهای کوچک آنها را نتوانسته است بدزدد.
- نوروز؛ نقطه مشترک
اگر جشن دورهای و جهانی نوروز مرتب ادامه پیدا میکرد، شاید این روزها کابل یکبار دیگر میزبان برگزاری جشن مشترک کشورهای حوزه نوروز میبود؛ اما در کنار ناامنی که این روزها در افغانستان فراگیر شده است، ناهماهنگی دولتهای این حوزه و بحرانهای سیاسی منطقه هم سبب شده است که جشن مشترک کمکم رنگ ببازد.
از سال ۱۳۸۹ که سازمان آموزشی و علمی-فرهنگی سازمان مللمتحد (یونسکو)، نوروز را بهعنوان میراث فرهنگی مشترک کشورهای ازبکستان، ترکمنستان، ترکیه، تاجیکستان، پاکستان، قرقیزستان، قزاقستان، عراق، ایران، هند، آذربایجان و افغانستان بهرسمیت شناخت و روز اول سال خورشیدی برابر با ۲۱ مارس را روز بینالمللی نوروز نامگذاری کرد، تا سال ۱۳۹۳، جشن جهانی نوروز بهترتیب دوبار در ایران و در کشورهای تاجیکستان و ازبکستان و برای بار آخر، در افغانستان برگزار شد. در چهار سال گذشته قرار بود این مراسم در ایران، ترکیه، قزاقستان و ترکمنستان برگزار شود و میزبانی آن بین کشورهای میزبان همچنان بچرخد؛ اما به دلایل و بهانههای مختلف، در سه، چهار سال گذشته، جشن جهانی نوروز دیگر برگزار نشد.
- رنگ خون و گل سرخ
مرکز ولایت بلخ در شمال افغانستان که «شهر گلهای سرخ» خوانده میشود، از جاذبههای سال نو در این کشور بهشمار میرود. در هرات در غرب افغانستان، در مرکز بامیان و در جنوب و شرق و شمال افغانستان نیز نوروز جشن گرفته میشود؛ در جایی رنگ و رخ دینی دارد و در گوشه دیگر، بهانهای برای زدن دل به دشت و بیابان و سبزهزار و مستی و پایکوبی است و بسیاری زیر نام «سال نو یا نوروز»، آن را جشن میگیرند.
اما ناامنیها و گسترش حملات انتحاری، سایه سنگینی روی دلخوشی نوروزی افغانها انداخته است. همانطور که نوروز در افغانستان بهانهای برای دید و بازدید نزدیکان و دوستان است و سر زدن به خانه دوست و آشنا، برای خیلیهایی که در جریان یکسال گذشته عزیزی را از دست دادهاند، روز غمشریکی با نزدیکان است و این روز را در شرایطی تجلیل میکنند که یکی از میانشان کم شده است.
بهطور مثال، چهل روز پیش، در انفجاری در کابل، دستکم صد نفر کشته و نزدیکبه ۲۰۰ نفر زخمی شدند و آنهایی که با یکی از این قربانیان و یا سایر قربانیان رویدادهای دیگر افغانستان آشنایی دارند، روز نوروز بهرسم احترام، به خانه او میروند تا غمشریکی کنند. این غمشریکی در سالهای گذشته، بیشتر با افغانها همراه بوده است.
در نوروز، معمولاً دولت افغانستان و مخالفانش، در پیامهای مناسبتی برای همدیگر خط و نشان میکشند و یا یکدیگر را به پایان دادن به جنگ دعوت میکنند؛ این در سالهای گذشته، پیوسته تکرار شده و نهتنها بهجایی نرسیده، که خونریزی بیشتر هم شده است. بهویژه گروههای شورشی که همزمان با شروع سال نو و بهخاطر گرمی هوا، عملیات بهاری راه میاندازند و نوروز را به کام خیلیها تلخ میکنند.
جدا از حملات انتحاری و تنشهای نظامی بین طرفهای جنگ افغانستان که سال نو و سال کهنه نمیشناسد، در سالهای اخیر، نوروز به منازعهای نو بدل شده است؛ گروههای بنیادگرا که میگویند تجلیل از نوروز «غیراسلامی» است و نباید تجلیل شود و گروههای روشنفکر و حافظ ارزشهای فرهنگی که برای حفظ رویدادهایی مثل نوروز، سخت میجنگند.
بهطور مثال، برخی از تلویزیونهای افغانستان در آستانه نوروز، آهنگهای شاد پخش میکنند و برنامههایشان پر میشود از پیامهای مناسبتی نوروز و رنگ و رخ نوروزی پیدا میکنند. برخی از تلویزیونها و شبکههای نزدیک به اسلامگراها نیز برنامههای خود را اختصاص میدهند به سخنرانی ملاها و تبلیغات اسلامی.
مخالفان نوروز که عمدتاً روحانیون و ملاها هستند، از تریبونهایی که در دست دارند، علیه این مناسبت تبلیغ میکنند و تجلیل از آن را حرام میخوانند و این در حالی است که با دسترسی آسان به شبکههای اجتماعی، حضور ملاها در فضای مجازی مثل فیسبوک و یوتیوب هم بیشتر شده است.
دولت افغانستان، هر سال از نوروز بهعنوان یک رویداد تاریخی و فرهنگی، رسماً تجلیل میکند. وزارت کار افغانستان گفته است که این چهارشنبه روز اول سال ۱۳۹۷ هجری خورشیدی برابر است با نوروز و تعطیلی سرتاسری خواهد بود. وزارت فرهنگ افغانستان هم اعلام کرده است که این روز را با «راهاندازی کنسرت، نمایشگاه، اَتَن ملی (نوعی رقص) و بازیهای جذاب دیدنی، نمایشهای ورزشی و صنایع دستی و نمایشگاه کتاب» جشن میگیرد و کمیسیونی با ترکیب چهل نهاد دولتی در یک ماه گذشته، مشغول این کار بوده است.
اما حتی در دولت افغانستان هم اشتراک نظری در این زمینه وجود ندارد و گروههای بنیادگرا برای کمرنگ کردن جشن نوروز، تلاش میکنند از واژههای جایگزین استفاده کنند.
صرفنظر از بخشها و محلههایی که کنترل آن از دست دولت خارج است، برخی از ملاهای کابل، ازجمله خطیبان نمازجمعه در مسجد وزیر اکبرخان کابل که بزرگترین مسجد پایتخت و در چند قدمی کاخ ریاستجمهوری است، بهرغم اینکه زیر نظر حکومت کار میکنند، در سخنرانیهای خود پیوسته با برگزاری جشنی زیر نام نوروز، مخالفت کرده و برگزارش جشن نوروز توأم با کنسرت و پایکوبی را «اهانت و بیعزتی به اسلام» خوانده و آن را محکوم کردهاند.
با همان جرأتی که ملاهای کابل درمورد تنفر از نوروز حرف میزنند، آنسوی دیگر سکه هم شاعران و فرهنگیانیاند که با آنها رویارویی میکنند.
- دزد شادیهای کابل
امسال در میان سایر پیامها و تصاویر، این تبلیغ ضد نوروزی در بعضی از صفحات شبکههای اجتماعی، ازجمله صفحات و گروههای فیسبوک دستبهدست شد. پیامی که سازنده آن، از زبان دختر و پسری به نام «عبدالرحمان و فاطمه» از مردم میخواهد که نوروز جشن گرفته نشود.
اما این پیام، هرچند بعضیها آن را بهرسم حمایت بازنشر کردند، اما واکنشهای تندی هم بههمراه داشت. بسیاریها با بازنشر آن، اشارهای داشتند به برخی از ملاها و آن را ربط دادند به ازدواجهای اجباری و یکی،دو مورد تجاوزی که بهدست ملاها به دختربچهها در افغانستان اتفاق افتاده و «عبدالرحمان» را به ملائی تشبیه کردند که از مورد سوءاستفاده قراردادن کودکان دریغ نمیکند و حملات انتحاری را توجیهپذیر میداند. مخالفان این طرز تفکر، نوشتند که «فاطمه» هوشیار است و به حرف ملا گوش نمیدهد.
اگرچه فضای پرالتهاب، جنگ و ناامنی، کشمکشهای سیاسی و رویارویی افراطگرایی با ارزشهای امروزی، شادی اصلی افغانها را سالهاست که از آنها ربوده است، اما خیلی از افغانها هر مناسبتی را بهانهای برای شادی میدانند و آن را جشن میگیرند؛ به ویژه که این مناسبت نوروز باشد که همزمان است با شروع سال نوی تحصیلی، کِشتوکار و صفحه نوی زندگی.
در «بادبادکباز» خالد حسینی آمده که تنها یک گناه وجود دارد و آن دزدی است و هر گناه دیگری، نوعی دزدی است. مثلا وقتی به کسی دروغ میگویید، حقیقت را از او میدزدید و این یعنی گناه بزرگی را مرتکب شدهاید. شادی برای افغانها گنجینه گرانبهایی است که هر روز از آنها دزدیده میشود.