آخرالزمان در آذربایجان به روایت روحانی: ما نگذاشتیم!
رییسجمهوری ایران مجددا ادعا کرده است اگر برنامه دولت او نبود، دریاچه ارومیه بهطور کامل میخشکید و ۱۵ میلیون ایرانی ناچار به مهاجرت میشدند.
دو ماه پیش، این ادعای حسن روحانی با ابراز شگفتی و مخالفت گسترده مسئولان محیط زیست روبهرو شد، تا جایی که توقع میرفت روحانی کسانی را که چنان گزارش پرگزافهای دست او دادهاند مواخذه کند. اما سهشنبه گذشته، در مراسم افتتاح مترو گلشهر، دوباره همان ادعاها را تکرار کرد، حتی غلیظتر و پرطمطراقتر.
او در این مراسم مدعی شد که «اگر تصمیم دولت یازدهم برای احیای دریاچه ارومیه نبود، در سال ۹۵ دریاچه ارومیه وجود نداشت و بهطور کامل خشک شده بود و گردوغبار نمکین این دریاچه تمام تبریز و ارومیه و زنجان و کل شمال غرب ایران را ناچار به مهاجرت میکرد. این اقدام بزرگ دولت یازدهم و دوازدهم برای محیط زیست مانع مهاجرت پانزده، شانزده میلیون جمعیت ایران شد.»
میشود تصور کرد در این سخنرانی روحانی، مثل سخنرانی دیگر دولتمردان، اعداد و ارقام موفقیتها و عملکردها با قدری اغراق بیان شده باشد. اما نه، آنچه او گفته است از جنس اغراق و بزرگنمایی نیست. حتی یک گزافه معمولی هم نیست. در واقع، داستانی تخیلی است که با اطمینان به پذیرش مخاطب روایت شده است. راوی و مخاطب هر دو نشستهاند از داستانی تخیلی لذت ببرند و لذتش را بردهاند. خردهروایتهای این داستان تخیلی را مرور کنیم:
۱) کل جمعیت حوزه دریاچه ارومیه شش میلیون نفر است. حوزه دریاچه یعنی همه خط الراسهایی که آن را در بر میگیرد، حتی در دورترین فواصل.
۲) شش میلیون جمعیت حوزه دریاچه ارومیه لزوما همه در برابر، بهقول روحانی، «بادهای نمکین» آنقدر آسیبپذیر نیستند که بلافاصله به فرار از منطقه ناچار شوند و خانه و کاشانهشان را رها کنند. بیش از نیمی از این جمعیت در شهرهای بزرگی مثل تبریز و ارومیه زندگی میکنند. تبریز نسبت به اکثر شهرهای ایران، شهری مدرن و متمول به شمار میآید و ارومیه هم گذشته از آنکه شهر چندان آسیبپذیری نیست، در جهت خلاف مسیر بادهای غالب منطقه واقع است، پس قاعدتا بعید است از وزش بادهای نمکین فرضی دچار رنجی طاقتفرسا شوند. حتی دشوار میشود تصور کرد ساکنان شهرهای کوچک و روستاهای منطقه به این راحتی خانمان خود را ترک کنند.
۳) چه کسی گفته است قرار بود دریاچه ارومیه بهطور کامل بخشکد؟ منتهیالیه شمالی دریاچه که عمیقترین قسمت آن است نه هرگز خشکیده و نه پیشبینی شده است میخشکد. نیمه جنوبی دریاچه خشکیده است که با وجود ترسالی دو سال اخیر، همچنان خشک است. بخش پایینی نیمه شمالی البته وضعیتی بینابین داشته است. تا دو سال پیش، بهدلیل خشکسالی، آن هم خشکیده بود اما در این دو سال، بهنسبت جان گرفته است. با روحانی و بیروحانی و حتی با ترسالی و بیترسالی، یک چهارم شمالی دریاچه ارومیه هرگز نمیخشکید و نیمه جنوبی دریاچه حتی در ترسالی هم خشکیده است.
۴) نیمه بزرگتر دریاچه از چند سال پیش خشکیده است. هنوز هم خشک است. اگر قرار بود خشکیدن دریاچه به بیخانمانی ۱۵ میلیون نفر بینجامد، خشکیدن بیش از نیمی از آن نیز حداقل باید چند نفر را بیخانمان میکرد. اما هیچ گزارشی وجود ندارد که از متروکی حتی یکی از روستاهای همجوار بخش جنوبی و خشکیده دریاچه خبر بدهد، حتی از روستاهایی که در ضلع شرقی بخش جنوبی واقعاند، یعنی محدودهای که در معرض بادهای غالب که بر سطح دریاچه میوزند قرار دارد.
۵) از همه مهمتر، روحانی میگوید اگر تصمیم ما نبود، دریاچه میخشکید. کدام تصمیم؟ دقیقا کدام طرح؟ چکار کردهاید شما؟ تصاویر هوایی دریاچه در آبانماه سال ۹۷ موجود است، یعنی پنج سال بعد از روی کار آمدن دولت روحانی و چهار سال بعد از آغاز به کار ستاد احیای دریاچه ارومیه. در این تصاویر، بیش از ۷۵ درصد سطح دریاچه کاملا خشکیده است. اما از نیمه پاییز ۹۷، یکی از شدیدترین ترسالیهای دهه اخیر در سراسر ایران رخ داد. آن ترسالی در پاییز ۹۸ هم ادامه داشته است. همه میدانند حاصل این ترسالی شدید آبگیری اغلب تالابها و دریاچههای فصلی، حتی در مناطق بیابانی ایران، بوده است. طبیعی است با چنان ترسالی، سطح تراز دریاچه ارومیه هم بالا آمده باشد.
۶) انصاف این است که بگوییم ستاد احیای دریاچه کارهایی هم انجام داده است. مثلا کمک محدود به گسترش آبیاری قطرهای و تغییر مسیر برخی هرزآبها به داخل دریاچه. اما بهدلیل کمبود بودجه، گسترش آبیاری قطرهای فقط بخش خیلی محدودی از کشتزارهای منطقه را شامل شده است. هرچند بعید است حتی گسترش کامل این طرح هم اثر مشهودی بر افزایش سطح تراز دریاچه داشته باشد. تغییر مسیر هرزآبها هم روش انتقال آب غلطی بوده است که بارها با مخالفت کارشناسان محیط زیست روبهرو شده است. برای مثال، مسیر آبی را که داشت به تالاب قرهقشلاق میرفت تغییر دادهاند به سمت جنوب دریاچه. قرهقشلاق و زیستبوم غنیاش را راندهاند به سمت خشکیدگی، در حالیکه آن آب هم عملا به کار دریاچه نیامده و در افزایش سطح تراز بخش جنوبی تاثیری نداشته است. بارها گفته شده که مجموع بیلان عملکرد ستاد احیا منفی بوده است.
۷) عوامل خشکیدن دریاچه مشخصاند. بر مبنای یکی از پژوهشهای انجامشده، بهطور تقریبی، دستکاری خامدستانه در نظام هیدرولوژیک و بهرهبرداری غیرمجاز از آبهای حوضه برای کشاورزی ناپایدار ۶۵ درصد، میانگذر ۲۰ درصد و خشکسالی ۱۵ درصد در خشکیدن دریاچه نقش داشتهاند، یعنی خشکیدن دریاچه ۸۵ درصد عامل انسانی دارد. در دوره ترسالی، طبیعی است که تراز دریاچه دستکم ۱۵ درصد مثبت شود. گفتنی اینکه آن ۸۵ درصد مولفههای دیگر کماکان در خشکیدگی دریاچه موثرند.
خلاصه اینکه روحانی میگوید دریاچه داشت کاملا میخشکید و ما نگذاشتیم بخشکد و اگر میخشکید، ۱۵ میلیون نفر آواره میشدند. در حالی که واقعیت این است که دریاچه هرگز کاملا نمیخشکد و افزایش نسبی تراز آن در سال اخیر بهخاطر ترسالی بوده است، نه اقدامهای دولت و اگر هم به فرض محال دریاچه کاملا بخشکد، هرگز باعث بیخانمانی چند میلیون نفر نمیشود. رییس جمهوری ایران اما در ماههای اخیر، سمینار به سمینار، هر جا مناسبتی محیط زیستی مطرح باشد، همین ادعاها را تکرار کرده است، داستانی که بیشباهت به قصههای ابرقهرمانهای شرکت مارول نیست، جهانی گرفتار مصیبت آخرالزمانی که در نهایت، ابرقهرمانی نجاتش میدهد. روحانی تکرار این روایت را دوست دارد.