آیا غرب در مواجهه با حقوق بشر رویکردی دوگانه دارد؟
محاکمه اخیر لجین الهذلول، فعال حقوق زنان، در ۱۳ مارس در دادگاه جنایی ریاض از سویی و تقارن تصادفی ابلاغ محکومیتی دیگر برای نسرین ستوده، مدافع سرشناس حقوق بشر، تقریبا در همان مقطع زمانی (۱۱ مارس، برابر با ۲۰ اسفند) از طرف دیگر، باعث شد تا موضوع نقض حقوق بشر بار دیگر در رسانههای جهان به چالش کشیده شود. حساسیت این مساله بهویژه زمانی بیشتر میشود که روزنامه نیویورک تایمز در گزارش تازهای اذعان میکند که این فعال ۲۹ ساله سعودی، که صرفا برای محاکمه از زندان به این دادگاه آورده شد، طی حبس چند ماههاش تحت شکنجههایی چون شوک الکتریکی، غرق شدن مصنوعی و آزار جنسی قرار گرفته است. اما موضعگیری متفاوت دولتهای غربی در برابر موارد نقض حقوق بشر در منطقه باعث شد تا برخی تحلیلگرها به این بحث دامن بزنند که آمریکا و اروپا با سیاستهای گزینشیشان، معضل نقض حقوق بشر در ایران را بزرگنمایی میکنند، در حالیکه در مورد عربستان سعودی با اغماض پیش میروند. این ذهنیت، بهویژه بعد از ماجرای دهشتبار قتل جمال خاشقجی، روزنامهنگار معروف سعودی، در اکتبر ۲۰۱۸ تشدید شد و حکومت ایران هم بعضا از آن بهعنوان مستمسکی در توجیه روند قانونشکنیهای خود بهره گرفت.
نسرین ستوده و لجین الهذلول
برای پاسخ به این پرسش که آیا موضعگیری متفاوت غرب، بهویژه ایالات متحده آمریکا، در قبال پروندههای نقض حقوق بشر در ایران و عربستان سعودی صرفا منفعتطلبانه یا مغرضانه بوده، ابتدا لازم است تا موقعیت و وضعیت این دو فعال حقوقی را بهطور اجمالی با هم مقایسه کرد.
نسرین ستوده عضو کانون مدافعان حقوق بشر و انجمن حمایت از حقوق کودکان است. او تاکنون قریب به چهار سال در حبس بوده است؛ ابتدا در شهریور ۸۹، به اتهام اقدام علیه امنیت ملی، به ۱۱ سال زندان محکوم شد اما با توجه به رای دادگاه تجدید نظر، نهایتا پس از سپری کردن سه سال حبس، در سال ۹۲ آزاد شد. سپس در خرداد ۹۷، مجددا بازداشت و به ۵ سال زندان محکوم شد. متعاقبا در اسفند سال گذشته، در حالیکه در بازداشتگاه اوین به سر میبرد، مشمول محکومیتی ۳۳ ساله گردید، مجازات بیرحمانهای که با اعتراض کاملا بهحق و طبیعی دول غربی و نهادهای حقوق بشر مواجه شد.
در آنسوی ماجرا، لجین الهذلول یکی از ۱۰ فعال حقوق زنان در عربستان سعودی است که به دلیل فعالیتهایش در این راستا تاکنون دو بار بازداشت شده است. ابتدا در دسامبر ۲۰۱۴، که پس از سپری کردن ۷۲ روز حبس آزاد شد و بار دوم در زمان محمد بنسلمان، ولیعهد عربستان سعودی، در ژوئن ۲۰۱۸ در فرودگاه ملک فهد در شهر دمام. اتهام اصلی او فعالیت برای حقوق زنان از جمله لغو ممنوعیت رانندگی آنهاست، که چند هفته پیش از زندانی شدنش در ژوئن ۲۰۱۸، این منع قانونی سرانجام لغو شد. اکنون نیز که در زندان به سر میبرد میکوشد قانون قیمومیت مردان بر زنان در عربستان سعودی را تغییر دهد. الهذلول بهواسطه این دست تلاشها، در سال ۲۰۱۵، در فهرست ۱۰۰ زن قدرتمند عرب رتبه سوم را احراز کرد.
بدون تردید دولت سعودی باید پاسخگوی اتهاماتی از قبیل شکنجههای بدوی و آزار جنسی باشد که در زندان زهبان بر لجین الهذلول روا داشته است، مسالهای که مایک پمپئو، وزیر امور خارجه آمریکا، در دیدار اخیرش از ریاض، با مقامات سعودی مطرح کرده بود. اما از سویی، جمهوری اسلامی ایران نیز که به دلیل موقعیت سیاسیاش همواره از هرگونه پاسخگویی مستقیم به غرب شانه خالی کرده است نیز باید بداند که هیچ ستمی را با بهانههایی از قبیل دخالت غربیها در امور سایر کشورها نمیتوان پنهان یا توجیه کرد.
هرچند دولت آمریکا، بهویژه در دوره دونالد ترامپ، بهواسطه روابط دوستانه بسیار نزدیکی که با سعودیها دارد، در مسائلی از قبیل قتل خاشقجی و اکنون فعالان زندانی حقوق زنان سعی میکند اعتراض به سعودیها در زمینه نقض حقوق بشر باعث خدشهدار شدن رابطهاش با عربستان سعودی نشود و در همین راستا، گاها در محکومیت جمهوری اسلامی ایران در این زمینه بزرگنمایی میکند، کسانی که صرفا از این دیدگاه رویکرد دوگانه غرب، بهویژه آمریکا، را به نقد میکشند باید به این نکته مهم توجه داشته باشند که پایمال شدن حقوق انسانی در ایران و عربستان سعودی از جهات ذیل تفاوتهایی اساسی دارد که باعث میشود تا فغان غرب در دفاع از نسرین ستودهها بیشتر از امثال لجین الهذلول باشد.
اولا، در جایگاه فردی، شخصیت نسرین ستوده، بهواسطه سوابق دیرینه فعالیت حقوق بشریاش، در مقایسه با لجین الهذلول جهانشمولتر است. ستوده در سال ۲۰۰۸ جایزه حقوق بشر سازمان بینالمللی حقوق بشر را بهخاطر فعالیتهایش دریافت کرد. متعاقبا در آوریل ۲۰۱۱، جایزه آزادی باربارا گلداسمیت انجمن قلم آمریکا را از آن خود کرد و نهایتا در دسامبر ۲۰۱۳، پارلمان اروپا جایزه آزادی افکار ساخاروف را مشترکا به او و جعفر پناهی اعطا کرد. بنابراین، بدیهی است که حساسیت مجامع حقوق بشر غربی درباره او، در مقایسه با لجین الهذلول، بیشتر باشد.
ثانیا، جامعه ایران از لحاظ سیاسی اجتماعی و بهویژه دینی با عربستان سعودی تفاوت بسیاری دارد. در فضای اجتماعی بسته مذهبی و سنتی عربستان سعودی، مانع اصلی تحقق آرمانهای حقوق بشری صرفا دولت نیست ــ کما اینکه محمد بنسلمان خود یکی از مدعیان نیل به جامعه دموکراتیک از طریق اصلاحات است ــ بلکه قشر منتفذ و متعصب مردم نیز مقابل دموکراسیطلبی و حقوق بشر مقاومت میکنند. اما در جایی چون ایران، موضوع کاملا برعکس است، مردم خود در کنار فعالان سیاسی اجتماعی و مقابل جمهوری اسلامی ایستادهاند، که این نیز انگیزه غرب را در پیگیری حقوق بشر در کشور ما تقویت میکند.
ثالثا، تفاوت دو دولت یا حاکمیت را هم باید در نظر داشت. برای حکومت جمهوری اسلامی ایران اجرای موازین اسلامی، آن هم آنگونه که ولایت فقیه میفهمد، اولویت اصلی است، حتی اگر در تناقض با حقوق بشر غربی باشد. اما برای محمد بنسلمان در عربستان سعودی امروز، ارتباط با غرب ارجحیت دارد و به همین دلیل، طبیعی است که غرب هم درباره آنچه در عربستان سعودی میگذرد، نسبت به مورد مشابه در ایران، کمتر حساسیت نشان دهد. هرچند اصلاحات شتابزده شاهزاده سعودی، که بعضا جنبه ظاهری نیز دارد، شاید نتواند در کوتاهمدت تغییری بنیادی به ارمغان بیاورد.
سیاست گزینشی ایران در دنیای اسلام
جمهوری اسلامی ایران طی چهار دهه، برای دفاع از حقوق فلسطین از هیچگونه حمایت مالی، سیاسی و نظامی فروگذار نکرده است و در این راستا، بهای سنگینی برای شعار آرزوگونه نابودی اسرائیل پرداخت کرد. در حالیکه توجیه اصلی حکومت ایران برای اتخاذ چنین سیاستی در منطقه دفاع از برادران مسلمانی است که سرزمینشان را اسرائیل غصب کرده است، اما وقتی دولت روسیه در دهه ۹۰ میلادی، مسلمانان چچن را سرکوب کرد، نظام ولایت فقیه، به دلیل رابطهای که با روسها داشت، در عمل واکنشی جدی نشان نداد. نمونه دیگر چنین سیاست یک بام و دو هوا درباره اویغورهای چین است، در حالیکه اکنون بیش از یک میلیون نفر از این مسلمانهای ترکتبار در اردوگاهای بازآموزی یا ایدئولوژیک و کار شبهاجباری در استان خودگردان سینکیانگ، در واقع بهنوعی از سوی دولت چین به اسارت گرفته شدهاند و به همین دلیل، بسیاری از مجامع جهانی حقوق بشر دولت چین را برای پاسخگویی تحت فشار قرار دادهاند، تنها تعداد معدودی از کشورهای مسلمان، از جمله ایران که رژیم آن خود را ملجا مسلمین جهان میداند، بهخاطر رابطه تنگاتنگی که با چینیها دارند، ترجیح دادهاند سکوت اختیار کنند.
در حالیکه جمهوری اسلامی ایران برای این سیاست دوگانه در راستای تحکیم دوستی دیرینهاش با چین و روسیه توجیهی جز تامین منافع خود ندارد، نمیتواند منتقد رویکرد مشابه غربیها درباره خود باشد، بهویژه وقتی واقف است امروز دولت عربستان سعودی، در کنار اسرائیل، از متحدان اصلی و استراتژیک آمریکا در منطقه محسوب میشود. به عبارتی دیگر، همانگونه که برخورد گزینشی غرب درباره نقض حقوق بشر در کشورهای مسلمان توجیهپذیر نیست، اتخاذ چنین رویکردی از طرف ایران هم نمیتواند موجه باشد. بنابراین کسانی که به اظهارنظر سخنگوی وزارت خارجه آمریکا مبنی بر اینکه «مجازات نسرین ستوده حتی از بربریت هم گذشته است.» معترضاند و به همین منظور، موضوع شکنجه و حبس لجین الهذلول در عربستان سعودی را مطرح میکنند، باید بدانند که نه سیاست یک بام و دو هوای واشنگتن توجیهپذیر است، نه تهران.