از برجام رویایی تا رویای بقا
تقریبا تمام آنچه دولت دونالد ترامپ تا به امروز انجام داده برخلاف روح برجام بوده است. بند هـ برجام میگوید: «این برجام منجر به لغو جامع همه تحریمهای شورای امنیت سازمان ملل متحد و همچنین تحریمهای چندجانبه و ملی مرتبط با برنامه هستهای ایران میشود و اقداماتی را برای دسترسی به تجارت، فناوری، تامین مالی و انرژی شامل میشود.»
هدف ایران از امضای برجام کاهش فشارهای اقتصادی از جانب غرب، افزایش میزان سرمایهگذاری در ایران و برقرار شدن دوباره خدمات بانکی بینالمللی برای تجار و بانکهای ایران بود، که طرفین بر اساس اصل حسن نیت مطرح در حقوق بینالملل و متن برجام متعهد به حفظ و عمل به آن بودند. در همین راستا، در بند ح برجام آمده است: «گروه ۵+۱ و ایران متعهد میشوند که این برجام را با حسن نیت و در فضایی سازنده، بر مبنای احترام متقابل اجرا نمایند و از هرگونه اقدام مغایر با نص، روح و هدف این برجام که سبب تخریب اجرای موفق آن شود خودداری نمایند.»
در حالیکه بر اساس متن برجام، هر دو طرف معاهده یعنی ۵+۱ و ایران ملزم به پایبندی به برجام شدهاند و تعهد کردهاند عملی مخالف با نص و روح برجام انجام ندهند، با خروج ایالات متحده از برجام تمام تعهدات طرف ۵+۱ عملا کان لم یکن شده است. تمام شرکتهای خارجی سرمایهگذار از ایران خارج شدهاند. بانکهای ایران همچنان به سیستم بینالمللی سوییفت متصل نیستند ــ که البته بخشی از این مشکل به ملحق نشدن ایران به اف.ای.تی.اف برمیگرددــ ایران به دلار آمریکا برای مبادلات دسترسی ندارد و با اقدام اخیر آمریکا در لغو معافیت خریداران نفت ایران با هدف به صفر رساندن صادرات نفت، ایالات متحده عملا اجرای تعهدات طرف ۵+۱ را ناممکن کرده است.
هرچند با ایجاد کانال مالی اینستکس، سه قدرت اروپایی بریتانیا، آلمان و فرانسه خواهان عمل به تعهدات خود هستند، با تحقیق در این سازوکار مالی متوجه این نکته میشویم که اینستکس بههیچوجه جایگزینی مناسب برای تعهدات اصلی ۵+۱ نیست. هدف ابتدایی اینستکس در بیانیه «ای ۳»، تامین نیازهای اولیه مردم ایران، مثل نیازهای غذایی و دارویی، عنوان شده است اما هدف بلندمدت آن دعوت از کشورهای دیگر به استفاده از این کانال مالی برای تجارت با ایران است. اینستکس با دو مانع بزرگ روبهروست. اول اینکه هیچ شرکتی ریسک معامله با طرف ایرانی را به قیمت جریمههای سنگین ایالات متحده قبول نمیکند و هدف درازمدت اینستکس در هالهای از ابهام قرار دارد. دوم اینکه طرف ایرانی با توجه به افزایش هرروزه تنشها بین آمریکا و جمهوری اسلامی ایران و قدرت گرفتن استدلال تندروها در ایران، زیر بار امضای برنامه عملیاتی اف.ای.تی.اف از قبیل س.اف.تی نمیرود و با این وضعیت، عملا اینستکس شروع نشده تمام خواهد شد، چرا که اساسا در بیانیه «ای ۳» آمده است شرط افتتاح این کانال مالی الحاق جمهوری اسلامی ایران به سی.اف.تی و ای.ام.ال است.
لذا با یک محاسبه ساده میتوان دید نه تنها بخش عمده تعهدات ۵+۱ در برابر ایران اجرا نشده است، که انتظارات ایران به یک کانال مالی برای تامین غذا و دارو برای هشتاد میلیون ایرانی تقلیل یافته است، آن هم بهشرط الحاق ایران به مقررات مبارزه با پولشویی و تروریسم بینالملل، که عملا میتواند به الزام ایران به استرداد بسیاری از سرداران سپاه پاسداران که در حمایت از سازمانهای تروریستی نقش داشتهاند بینجامد. الحاق به مقررات اف.ای.تی.اف برای یک کشور نرمال هیچ تبعات حقوقی سنگینی ندارد و میتواند بسیار مفید باشد، اما برای جمهوری اسلامی ایران، که سالها فعالیتهای مشکوک در مورد تامین مالی گروههای تروریستی داشته است، میتواند به برقراری همکاری قضایی با آمریکا و یا حتی به رسمیت شناختن دیپلماتیک اسرائیل بینجامد، که قطعا باب میل سران جمهوری اسلامی نخواهد بود.
لذا با یک محاسبه ساده، میتوان به این نتیجه رسید که جمهوری اسلامی ایران بعد از به قدرت رسیدن دونالد ترامپ، از یک رویای شیرین برای پیشرفت اقتصادی به تنها رویای شبانه خود چنگ زده که رویای بقاست. با خروج ایالات متحده از برجام، نه تنها هیچیک از تعهدات ۵+۱ در برابر جمهوری اسلامی عملی نشد، که با سلسله اقدامات آمریکا و تاسیس گروه اقدام ایران، به ریاست برایان هوک، عملا تمام شرکتهای خارجی از بازار ایران خارج شدند، تمام مبادلات ایران با بانکها قطع شد و در آخرین گام، مشتریان نفت ایران هم یکی پس از دیگری در پی یافتن جایگزینی برای نفت ایراناند.
حال سوال حقوقی و سیاسی مهم اینجاست که چرا با توجه به تحقق نیافتن تعهدات ۵+۱، جمهوری اسلامی هنوز از برجام خارج نشده است؟ فرضیههای مختلفی را برای پایبندی جمهوری اسلامی ایران به برجام میتوان ذکر کرد. یکی از فرضیههای مهم جلوگیری از وقوع جنگی احتمالی ست. با توجه به تروریستی اعلام کردن سازمان سپاه پاسداران از سوی دولت وقت آمریکا، احتمال تنش نظامی بین ایران و آمریکا بهشدت افزایش یافته است. این احتمال با گزارش چند روز پیش اسرائیل تودی مبنی بر استقرار قویترین سیستم دفاع موشکی تاد آمریکا در مرزهای جنوبی اسرائیل و استقرار جنگندههای اف ۳۵ آمریکا در فرودگاه الظفره امارات افزایش یافته است. اما یکی دیگر از فرضیهها برای توجیه تعهد کنونی ایران به برجام جلوگیری از شکلگیری اجماعی جهانی علیه موجودیت جمهوری اسلامی است (البته اگر اعتقاد داشته باشیم که این اجماع هنوز شکل نگرفته است). با توجه به سخنرانیهای مقامات ایران، که همیشه منتقد نظم بینالمللی موجود بودهاند و از بدعهدی قدرتهای بزرگ جهانی گلایه داشتهاند و از بیاعتمادی به طرف مقابل برجام سخن گفتهاند، میتوان گفت قویترین دلیل باقی ماندن جمهوری اسلامی ایران در برجام جلوگیری از شکلگیری اجماعی جهانی علیه موجودیت جمهوری اسلامی است، چرا که خروج ایران از برجام بهمنزله زیر پا گذاشتن قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل در تایید برجام خواهد بود.
البته که از منظر حقوقی، طبق بند سازوکار حلوفصل اختلافات برجام، ایران میتواند در صورت «عدم پایبندی اساسی» طرف مقابل یا به همان میزان تعهدات خود را معلق کند، یا موضوع را به شورای امنیت سازمان ملل ارجاع دهد، اما به نظر میرسد این اقدام در هر صورت به بازگشت تحریمهای سازمان ملل و شکلگیری اجماعی جهانی برای فشار بیشتر بر ایران منجر شود. در این صورت، ایران همین حداقل کانال مالی اینستکس و حمایتهای زبانی دیپلماتهای اروپایی را هم نخواهد داشت. لذا، یکی از معدود گزینهها برای نظام جمهوری اسلامی ادامه همین وضعیت است، که میتواند با فرض داشتن یک برنامه تسلیحاتی مخفی در تهران و با امید به تامین غذا و دارو از طریق کانال اینستکس برای جلوگیری از شورشهای احتمالی و ساکت کردن مخالفان در داخل، به بهترین گزینه برای تهران تبدیل شود.