از سانسور تا آزادی با غول چراغ جادو
فضای مجازی در دنیای امروز، الگوی تمامی معادلات تجاری، روند جریانهای سیاسی، مسائل اجتماعی، سرویسهای خدماتدهی دولتی و خصوصی را دگرگون کرده و بر اساس نظمی نوین شکل داده است.
اهمیت این فضا و تاثیری که بر سرعت تحولات جامعه دارد بهخصوص وقتی آشکارتر میشود که قوانین جامعه مورد مطالعه دارای سیستمهای کنترلگر مختلف برای محتوای رسانهها باشد و قبل از گسترش و همهگیری این فضا، رسانههای آزاد در آن کشور به وجود نیامده یا رشد نکرده باشند. ایران نیز یکی از کشورهایی است که فعالیت رسانهها در آن بر کنترل پیشین و پسین بنا شده است و محدودیت کسب مجوز رسانه، گزینش و سانسور اخبار و مجازات روزنامهنگاران از قبل تا بعد از انتشار هر مطلبی قابل اجراست. به همین دلیل، فضای مجازی در ایران بیش از کشورهایی که در آنها جریان آزاد اطلاعات از گذشته وجود داشته است موجب تحول در جامعه و شکلگیری مطالبات و فعالیتهای جدید شده و بسیاری از مناسبات را به هم ریخته است.
سالهاست پرونده فیلترینگ، محدودیت سرعت اینترنت و اجرایی شدن طرح اینترنت ملی در ایران باز است و برخی موارد همچون فیلترینگ با جدیت بیشتری در حال اجراست ولی در نهایت، تعداد کاربران ایرانی فضای مجازی، هماهنگ با تمام دنیا، رو به افزایش است و تجربه نفس کشیدن در فضای آزاد حتی بهصورت مجازی چیزی نیست که کاربران ایرانی بهسادگی از آن بگذرند. بنابراین، شاید عاقلانهتر این باشد که علاوه بر سیستمهای محدودکننده سرعت، حجم و فیلترینگ که استفاده از رسانههای دیجیتال را خستهکننده میسازد، برای جنگ با فضای مجازی اقدام جدیتری کرد. پس باید ارتشی ساخت که این نبرد بجنگد. واژه «ارتش سایبری» در سالهای اخیر به اصطلاحی رایج تبدیل شده است. برخی آن را نتیجه پروپاگاندای سیاسی برای ایجاد ترس و دلهره در فضای مجازی و برخی دیگر آن را بخشی از یک واقعیت بزرگ و تلخ در این فضا میدانند.
بسیاری از دستگیریهای اخیر روزنامهنگاران و فعالان فضای مجازی به عناوین مختلف، از ارتباط با رسانههای خارجی و نشر اخبار افشاگرانه گرفته تا دستگیری مدیر یک کانال تلگرامی و بازداشت دختری جوان که بهخاطر گریمهای متفاوتش در اینستاگرام به شهرت رسیده، تنها بخش کوچکی از برخوردهای شدید با فعالان فضای مجازی در یک ماه اخیر است.
اما وقتی فضای مجازی را بیشتر بررسی کنیم، میتوانیم به این نکته پی ببریم که اقدامهای ارتش سایبری در اینترنت به همین محدود نیست. نگاهی به بخش نظرات زیر پستهای روزنامهنگاران، فعالان سیاسی، دگراندیشان و هر شخص فعالی که در فضای مجازی مخالفت خود را با رفتارها و قوانین حکومتی ابراز میکند، نقش ارتش سایبری را روشنتر میسازد. بسیاری از نظرها یا کامنتها از حسابهای کاربری جعلی ارسال میشوند که هیچ فعالیتی در فضای مجازی ندارند، نام و نشان و پیشینهای ندارند و بعد از چند روز نیز فعالیت خود را تعطیل میکنند. محتوای اغلب این نظرها، که از شناسههای ناشناس و جعلی ارسال میشود، ناسزا و توهین به نویسنده و حتی در بسیاری از موارد در ظاهر با جبههگیری علیه نظام اما با برچسبزنی و تحقیر نویسنده پست همراه است. بسیاری از این نظرها شامل محتوایی است که نشان دهد فلان نویسنده یا فعال سیاسی وابسته به یک جریان سیاسی خاص است و مخاطبها نباید فریب او را بخورند. علاوه بر این، در بسیاری موارد، ادبیات حاکم بر نظرهای حسابهای کاربری جعلی و هدایتشده از سوی ارتش سایبری ادبیاتی ناامیدکننده و بدبینانه به برخی اظهارنظرها و محتواهای مخالف یا منتقد نظام حاکم در ایران است، برای مثال بسیاری از این حسابهای کاربری در پوشش منتقد نظام میگویند هیچ امیدی به ایجاد شرایط بهتر در ایران نیست، پس بهتر است برای اصلاح یا تغییر، خود را به دردسر نیندازیم.
سطوح مختلفی از فعالیت در فضای مجازی وجود دارد و کاربران فضای مجازی را میتوان به چند دسته اصلی تقسیم کرد.
دسته اول کسانی هستند که استفاده تفننی از رسانههای اجتماعی دارند و بیهدف اما به مدت طولانی در این رسانهها پرسه میزنند.
دسته دوم کاربران منفعل رسانههای اجتماعی هستند که اغلب از طرف دوستان، اعضای خانواده یا همکاران به رسانههای اجتماعی دعوت شدهاند. فعالیت منفعلانه و تولید محتوای کمتری دارند و بیشتر دریافتکننده اطلاعاتاند. آنها اغلب تمایل دارند در فضای مجازی با دوستان و اعضای خانوادهشان در ارتباط باشند.
دسته سوم کاربران ماهرند. این گروه جزو فعالترین و حرفهایترین کاربران رسانههای اجتماعیاند که میانگین سنیشان را میتوان بین ۱۸ تا ۴۰ سال تخمین زد. اکثر آنها سابقه چندساله فعالیت در فضای مجازی و اداره صفحههای شخصی و گروهی را دارند. برقراری ارتباط با افراد جدید و کار با رسانهها برایشان آسان است. این گروه از کاربران در هر جایی به رسانههای اجتماعی متصل میشوند. شاید بتوان گفت نوع فعالیت آنها گاهی برای کاربران جدیدی که تازه فعال شدهاند الگو میشود.
ارتش سایبری با برنامه کنترل اوضاع در فضای مجازی، عمدتا گروه سوم را هدف قرار میدهد. ارتشی از حسابهای کاربری جعلی را روانه بخش نظرات این صفحههای میکند و به مسمومسازی فضا و ایجاد جو ناامیدی یا بیاعتمادی بین کاربران و مخاطبان این صفحهها مشغول است و حتی گاهی سربازانی را نیز بهعنوان کاربر ماهر و با عناوین مختلف، از طرفدار و کمدین منتقد گرفته تا مخالف سیستم، به تولید محتوا و جذب مخاطب در فضای مجازی میگمارد.
در فضای سایبری، کسی کشته نمیشود اما ارادههای زیادی از بین میروند، انرژیها و برنامههای بسیاری هرز میروند و بیاعتمادیهای بیشماری به وجود میآید. ترس از فضای مجازی و شکستن اتحاد و همدلی مردم در این فضا همان چیزی است که ارتش سایبری در تلاش است به آن برسد و به همین دلیل سالهاست نیمی از برنامههای صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران در مورد رسانهها بر بیان تهدیدها و مضرات فضای مجازی و آثار مخرب موبایل و رسانههای اجتماعی بر خانوادهها، جامعه و ارزشهای اخلاقی متمرکز است.
در واقع، هدف از جنگ سایبری با کاربران ایرانی رسانههای اجتماعی این است که با دادن اخبار اشتباه، اطلاعات حشو و زاید، درگیریهای کلامی و نفرتپراکنی در این فضا، کاربران را از دستیابی به تحلیل درست و نتیجهگیری صحیح از موضوعها بازدارد و کاربرانی را که در واقع، بخش فعال ملت بدون سانسور و آزادند به کاربران منفعل تبدیل کند.
بنابراین، آنچه باید در فعالیتهای فضای مجازی به آن توجه کرد این است که کاربران از هر گروه و سطحی با دانش و آگاهی از عملکرد و فعالیتهای این حسابهای کاربری جعلی و بیهویت و شناخت بیشتر ادبیات و سیاستهای ارتش سایبری، بتوانند از ظرفیتهای بیشمار این غول چراغ جادو بهره ببرند و از آن در راستای افزایش اتحاد و همدلی برای رسیدن به جامعهای آگاه، آزاد و پرسشگر استفاده کنند.