از ماندلا تا موگابه؛ رهبران انقلابی خوشنام و بدنام
قاره آفریقا زخمهای بزرگی از دوران استعمار را بر جان و تن خود دیده است. در مسیر استعمارزدایی در این قاره رهبران زیادی ظهور کردهاند. موگابه و ماندلا تنها دو مثالاند. این دو برای آزادی کشورشان کارهای بزرگی کردند. همین مسیر آنها را بر اریکه قدرت نشاند، اما در قدرت این دو یکسان نبودند.
رابرت موگابه برای استقلال و آزادی مردمش از آپارتاید بسیار کوشید. اما در قدرت به هیولایی برای همان مردم و همان کشور تبدیل شد. او پس از به قدرت رسیدنش باز در جنگ بود اما این بار برای بقای در قدرت. این شد که نزدیک به ۴۰ سال در قدرت ماند تا آنجا که حامیانش به مخالفانش تبدیل شدند.
او در ششم سپتامبر ۲۰۱۹ درگذشت. مرگ او مرگ یک دیکتاتور بود. در کشورش جز تشریفات خاکسپاری یک سیاستمدار، خبری از تجلیل و بزرگداشتش نبود. او اندوختههای دوران مبارزه با دیکتاتوری را به دست خود بر باد فنا داده بود و آن هم تنها به یک دلیل: موگابه خود یک دیکتاتور شده بود.
برای سرنگونی آپارتاید در رودزیا (کشوری که بعدا به زیمبابوه تغییر نام داد) او از ۱۹۷۵حزب اتحادیه ملی آفریقایی زیمبابوه-جبهه میهنی (زانو-پیاف) را بنیان نهاد تا توانست در ۱۹۸۰ کشور مستقل زیمبابوه را با پایان دادن به رژیم آپارتاید ایجاد کند. او نه صرفا یک رهبر بلکه «بنیانگذار جمهوری زیمبابوه» بود. این رویداد در ۱۹۸۰ در ایران که سال پیش از آن (۱۹۷۹) نظام انقلابی جمهوری اسلامی در آن مستقر شده بود، احترام زایدالوصفی را برای موگابه همراه داشت. اما چه شد که رهبران انقلابی ایران برای مرگ رهبر انقلابی زیمبابوه حتی از ارسال پیام تسلیت دریغ کردند؟ از کلیت جمهوری اسلامی، این فقط سخنگوی وزارت خارجه بود که در کلماتی کوتاه مرگ موگابه را تسلیت گفت و دیگر هیچ.
داستان غمبار موگابه، داستان تکراری رهبرانی است که بالا رفتن از قدرت را بلد شدند ولی راه پایین آمدن از قدرت را خیر. این شد که هم میراث مبارزاتی خود را بر فنا داد و هم اقتصاد کشورش را تا آنجا که در سال ۲۰۰۸ یعنی در اوج قدرت موگابه، بانک مرکزی زیمبابوه اعلام کرد ارزش ۳۵ کوادریلیون (هر کوادریلیون برابر با هزار تریلیون) دلار زیمبابوه برابر با ارزش یک دلار آمریکا شده بود و این یعنی یک دلار آمریکا=۳۵,۰۰۰,۰۰۰,۰۰۰,۰۰۰,۰۰۰ دلار زیمبابوه.
این وضعیت اسفبار اقتصادی نتیجه تحریمهایی بود که بر زیمبابوه اعمال شده بود و موگابه خود نیز به رهبری منفور مبدل شده بود که در اجلاس سازمان ملل با عنوان «مقابله بحران جهانی غذا» که به میزبانی ایتالیا در رم برگزار شده بود از رییسجمهوری زیمبابوه در مراسم تشریفاتی شام که به افتخار رهبران حاضر در کنفرانس برپا شده بود، دعوت به عمل نیامد. (دیگر میهمانی که از او دعوت نشد محمود احمدینژاد، رییس دولت وقت ایران بود. این سفر احمدینژاد به ایتالیا تنها سفر او به اروپا در طول هشت سال ریاستجمهوری بود که در آن با او به چنین روشی مشابه موگابه برخورد شد.)
اینک همه باور دارند که بر باد رفتن اقتصاد زیمبابوه و سابقه مبارزاتی موگابه محصول حکومت خودکامهای است که او از ۱۹۸۰ تا ۲۰۱۷ برای ۳۷ سال با انواع ترفندها تلاش کرد در قدرت باقی بماند تا سرانجام در ۱۴ نوامبر ۲۰۱۷ رهبر خودکامه امروز و انقلابی دیروز از سوی ارتش دستگیر و در بازداشت خانگی قرار گرفت. او ناگزیر شد در سن ۹۳ سالگی به عنوان پیرترین رییسجمهوری جهان از قدرت کنارهگیری کند. سقوط دیکتاتور شادی خیابانی مردم را به همراه داشت. این در حالی بود که او استعفای خود را مشروط به داشتن مصونیت قضایی از هرگونه پیگرد و دریافت حقوق و مزایای مکفی کرده بود.
ماندلا، رهبری ماندگار
نلسون ماندلا در ششم دسامبر ۲۰۱۳ در حالی چشم بر دیار فانی بست که به جرات میتوان ادعا کرد همه جهانیان تلاش او را در راه آزادی و انسانیت (و نه فقط برای کشورش) ستودند. مردی که تکتک رهبران جهان به رغم گوناگونیشان، از او به بزرگی یاد کردند. بریتانیا (حامی اصلی آپارتاید) و آمریکا به احترام این مرد، پرچمهای خود را نیمهافراشته کردند. شورای امنیت برای او یک دقیقه سکوت اعلام کرد. با همه این اوصاف، شگفت اینکه در میان رهبران جهان، علی خامنهای برای درگذشت ماندلا هیچ پیام تسلیتی نفرستاد.
عصاره زندگی ماندلا که آموزه ماندگار او برای جهانیان است، در سه کلمه خلاصه میشود: «راه طولانی آزادی»؛ نامی که او برای کتاب زندگینامه خود هنگامی که در زندان آن را به تحریر در میآورد، برگزیده بود تا آزادگان جهان بدانند راه آزادی، بسی طولانی و پر مشقت است.
در جوانی به جریان مبارزه مسلحانه علیه نظام تبعیض نژادی آفریقای جنوبی (آپارتاید) پیوست. در دادگاه محکوم و ۲۷ سال جوانی خود را در زندان گذراند. پس از آزادی و با فروپاشی نظام آپارتاید، به عنوان نخستین رییسجمهوری سیاهپوست آفریقای جنوبی برگزیده شد. در عظمت روح بلند او، همین بس که در اوج محبوبیت، خود را بار دیگر نامزد ریاستجمهوری نکرد و پس از چهار سال از قدرت کنارهگیری کرد.
در احترام برای این مرد بزرگ، همین بس که ۲۵۰ جایزه از جمله جایزه صلح نوبل به او تعلق گرفت و سازمان ملل روز ۱۸ ژوییه را به پاس میراث ماندگار این مرد برای بشریت، «روز بینالمللی نلسون ماندلا» نام نهاد.
میراث او اما چیزی نبود جز روح بلند و بیکینهاش تا آنجا که دست به انتقامجویی نزد که هیچ، در مراسم تحلیف خود، زندانبانش را دعوت کرد و در دوران ریاستش، دادستانی را که او را به اعدام محکوم کرده بود، به صرف غذا دعوت کرد.
از دو انقلابی پیشین، اینک هم ماندلا چشم از جهان فرو بسته و هم موگابه. یکی در اوج و دیگری در حضیض. در مراسم گرامیداشت ماندلا متجاوز از ۹۰ کشور جهان (بیشترشان در حد سران) شرکت کردند. موگابه این را دید و عبرت نگرفت تا امروز حتی برایش پیام تسلیت فرستاده نشود. تو گویی برگی از درختی افتاده است.