القاعده در جستوجوی پایگاهی در کشمیر
تحولات اخیر در مذاکرات صلح میان طالبان و دولت ایالات متحده آمریکا بسیاری را متعجب کرد. درست وقتی به نظر میرسید که توافق چند روز دیگر امضا میشود، دونالد ترامپ، رییسجمهوری ایالات متحده آمریکا، با انتشار چند توییت، مذاكرات صلح و دیدار پنهانی با طالبان و محمد اشرف غنی، رییسجمهوری افغانستان، در کمپ دیوید آمریکا را لغو کرد.
ترامپ این تصمیم را بهدنبال حمله انتحاری طالبان در منطقه شش درک کابل گرفت، حملهای که به کشته شدن یک سرباز آمریکایی و ۱۱ نفر دیگر منجر شد.
مایک پمپئو، وزیر خارجه آمریکا، نیز گفت مذاکرات صلح در حال حاضر متوقف شده است و ایالات متحده آمریکا انتظار دارد جنگجویان طالب به تعهداتشان عمل کنند. با این حال، هنوز مشخص نیست چقدر زمان میبرد تا طالبان تعهداتی را که دادهاند عملی کنند.
هرچند هنوز جزییات توافق طالبان و آمریکا به بیرون درز نکرده است، زلمی خلیلزاد، نماینده ویژه آمریکا، پیش از این گفته بود صلح با طالبان نیازمند توافق روی چهار مساله است: تضمین عدم استفاده شبکههای تروریستی (القاعده) از خاک افغانستان؛ خروج نیروهای آمریکایی از افغانستان، آغاز گفتوگوهای بینالافغانی؛ و آتشبس کامل.
در ۱۲ مارس سال جاری، آمریکا و طالبان در «پیشنویس توافقنامه صلح» روی دو مورد نخست به توافق رسیدند. این بدین معناست که طالبان بهطور رسمی روابطش با القاعده را قطع خواهد کرد.
طالبان در دهه ۱۹۹۰، رابطه خیلی نزدیکی با القاعده برقرار کرده بود و همین رابطه بود که زمینه حملات یازدهم سپتامبر سال ۲۰۰۱ را نیز مهیا ساخت. این رابطه بهحدی نزدیک بود که طالبان از تحویل اسامه بن لادن، رهبر القاعده، به آمریکا خودداری کرد و در پاسخ این امتناع، پای نیروهای آمریکایی را به افغانستان باز کرد.
با سرنگونی رژیم طالبان در پی حملات نظامی آمریکا، دیگر افغانستان میزبانی مهربان برای القاعده نبود و جنگجویان هر دو گروه مجبور شدند در جستوجوی پناهگاه و سپس پایگاهی در بیرون از این کشور باشند و جایی بهتر و در دسترستر از پاکستان سراغ نداشتند. جنگجویان دستهدسته وارد مناطق قبایلی پاکستان شدند، دولت و جغرافیایی که از زمان جهاد مقابل شوروی با آن آشنا بودند. در پاکستان پناهگاهی یافتند، اما از آزادی عملی که در افغانستان داشتند دیگر خبری نبود و رفتهرفته تضعیف شدند.
گروههای اسلامگرای تندرو از یک سو خطر بالقوه محسوب میشدند و از سوی دیگر، با راهبرد پاکستان در استفاده از نیروهای مذهبی همخوانی داشتند. جنگجویان اسلامگرای پاکستان در نزاع این کشور با هند بر سر کشمیر، همواره از گروههای مذهبی بودهاند. از این رو، موجودیت القاعده میتوانست برای پاکستان نیز سودمند باشد. جنگ شانه به شانه القاعده در کنار طالبان، گروهی که به باور دولت افغانستان از سوی اسلامآباد حمایت میشود، دلیل دیگری بر اهمیت این گروه است.
با نزدیک شدن توافق صلح طالبان و آمریکا، نگرانی از بازگشت نظام طالبانی در افغانستان بیشتر شد و در معادله منطقهای، این بهمعنای از دست دادن یک دولت دوست و احتمالا روی کار آمدن دولت دشمن برای هند، رقیب دیرین پاکستان، بود. بسیاری از کارشناسان لغو خودمختاری کشمیر زیر کنترل هند را به مساله افغانستان ربط میدهند.
تحولات اخیر در کشمیر میتواند دامنه افراطگرایی را گسترش دهد. بارکها دوت، روزنامهنگار هندی، میگوید: «توجه داشته باشید که هرچند آمریکا و پاكستان به آخر بازی در افغانستان نگاه میكنند، تهدید رخنه تروریستها و سلاح به کشمیر كم نمیشود. دونالد ترامپ میخواهد نشان بدهد موفق شد نیروهای آمریکایی را از افغانستان بیرون بیاورد، کاری که باراک اوباما، رییسجمهوری پیشین آمریکا، نتوانست. اما به هزینههایی که هند خواهد پرداخت توجهی ندارد.»
القاعده و کشمیر
پاکستان همیشه تلاش کرده است در افغانستان طوری بازی کند که سودش را در کشمیر به دست آورد. پس از آنکه پارلمان هند ماده ۳۷۰ قانون اساسی را که اختیارات ویژهای به منطقه جامو و کشمیر اعطا میکرد، لغو کرد، خواجه محمد آصف، عضو پارلمان پاکستان، در جلسه مشترک پارلمان گفت: «مذاکرات صلح بین طالبان و ایالات متحده آمریکا میتوانست به ما در به دست آوردن کشمیر کمک کند، ولی پس از لغو ماده ۳۷۰ قانون اساسی هند، عملا موضوع کشمیر و افغانستان از هم جدا شدند؛ در حالیکه همیشه تلاش ما برای متصل نگه داشتن این دو کشمکش بود.»
تلاش پاکستان همواره این بوده است که در ازای کمک به روند صلح افغانستان، آمریکا در داعیه کشمیر از اسلامآباد حمایت کند. اسد مجید خان، سفیر پاکستان در ایالات متحده آمریکا، ماه گذشته به نیویورک تایمز گفت که پاکستان ممکن است نیروهایش را از مرز افغانستان به خط کنترل در کشمیر بازگرداند و این کار میتواند مذاکرات صلح بین آمریکا و طالبان را پیچیدهتر کند.
از سوی دیگر، طالبان در بیانیهای از هر دو کشور خواستند «از گسترش بحران جلوگیری كنند و مساله را با آرامش حل كنند». در بیانیه طالبان آمده است: «پیوند دادن مساله کشمیر با مساله افغانستان توسط برخی احزاب کمکی به بهبود بحران مورد بحث نخواهد کرد، زیرا به مساله افغانستان ارتباطی ندارد و نباید افغانستان را به تئاتر رقابت بین سایر کشورها تبدیل کرد.»
پاکستان همواره برای سود بردن از معضل افغانستان تلاش کرده است که یکی از بازیهایش ترویج و گسترش افراطیگری مذهبی و خشونت در منطقه باشد. اگر توافقنامه صلح بین طالبان و آمریکا نهایی شود و طالبان با القاعده قطع رابطه کند، جنگجویان القاعده به پایگاهی نیاز دارند تا بتوانند از حمایت استخباراتی پاکستان نیز بهرهمند شوند.
از همین روست که رهبر القاعده با انتشار پیام، تلاش میکند زمینه ایجاد پایگاه عملیاتی در کشمیر را میسر سازد. از سوی دیگر، تلاشهای نظامی هند برای کنترل اوضاع در کشمیر نیز همه را بهتزده کرده است. کاخ سفید و شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد نیز از نقض حقوق بشر در کشمیر ابراز نگرانی کردهاند.
ایمن الظواهری، رییس شبکه القاعده، در پیام ویدیویی «کشمیر را فراموش نکنید»، که ۹ ژوییه سال جاری منتشر شد، از جنگجویان مستقر در کشمیر خواست تا «بهصورت منسجم و مصمم حملات سنگینی بر ارتش و حکومت هند انجام بدهند، تا به نیروهای هند ضربه بزنند و تلاش کنند تجهیزات نظامیشان را از بین ببرند، از سوی دیگر هم به اقتصاد هند زیان شدید وارد کنند.»
پیام رهبر القاعده فقط روی کشمیر متمرکز است. او همچنان از ارتش و دولت پاکستان انتقاد دارد و میگوید نمیشود به آنها اعتماد کرد تا کشمیر را آزاد کنند. الظواهری میگوید درگیری پاکستان با هند اساسا رقابتی بر سر مرزهاست نه بر سر دین و مذهب. به باور الظواهری، روابط و همکاری بین پاکستان و ایالات متحده آمریکا گسترش مییابد و دیگر نمیتوان به پاکستان اعتماد کرد.
احیای القاعده
علی صوفان، نویسنده کتاب آناتومی وحشت، میگوید تقریبا ۱۹ سال از حملات ۱۱ سپتامبر به مرکز تجارت جهانی میگذرد و «ما توانستهایم نیرومندترین سلاح القاعده را که ایده و طرز تفکر آنهاست شکست بدهیم».
سرنگونی رژیم طالبان بعد از سپتامبر سال ۲۰۰۱، آغاز روند تضعیف القاعده بود. حالا القاعده به گروه نیرومندی تبدیل شده است و گروههای کوچک وابسته به القاعده در کشورهای گوناگون پراکنده شدهاند. با وجود کشته شدن اسامه بن لادن در ماه مه ۲۰۱۱، عضویت در القاعده بهطور چشمگیری افزایش یافت و شمار جنگجویان این گروه از ۴۰۰ به حدود ۴۰۰۰ تن رسید.
بیش از ۲۰ سال است که القاعده در طرح این دیدگاه که کشورهای غربی درگیر «جنگ در برابر اسلاماند» موفق بوده است. این باور بههیچوجه به شمار معدودی از افراطگرایان محدود نمیشود و برعکس، برداشت میلیونها مسلمان این است که ایالات متحده آمریکا برای حفظ قدرت دولتهای سرکوبگر سکولار، بهعمد اسلام را سرکوب میکند و معادلات سیاسی را بر هم میزند. کودتای نظامی که به سرنگونی حکومت محمد مرسی در مصر انجامید بهمنزله تاییدی بر ادعاهای مكرر ظواهری بود که غرب به ارزشهای دموکراسی و برآیند انتخابات آزاد و عادلانه در کشورهای اسلامی تعهدی ندارد.
به باور بروس هافمن، کارشناس مسائل تروریسم و ضد تروریسم، هرچند سازماندهیِ دوباره القاعده پیش از بهار عربی در سال ۲۰۱۱ آغاز شده بود، تحرکات بهار عربی بیشتر به جنبش القاعده کمک کرد تا خود را احیا کند. در فاصله سالهای ۲۰۱۲ و ۲۰۱۳، محمد مرسی، رییسجمهوری وقت مصر، هزاران جنگجوی القاعده را از زندانهای مصر آزاد کرد، که همین به جنبش نیرو و جان تازهای بخشید.
داعش یا القاعده
بروس هافمن میگوید داعش نمیتواند از نظر نفوذ، نیروی انسانی یا انسجام با القاعده رقابت کند. داعش فقط در دو حوزه نیرومندتر از رقیب خود است: قدرت نام آن و توانایی که تصور میشود برای انجام حملات تروریستی در اروپا دارد. اما سکوت القاعده نتیجه تصمیم استراتژیک ظواهری برای ممنوعیت عملیات در غرب است تا بازسازی القاعده بدون دخالت و مزاحمت ادامه یابد. برخی استثناها از این سیاست، از جمله حمله به چارلی ابدو در سال ۲۰۱۵ در پاریس و بمبگذاری در متروی سنپترزبورگ در سال ۲۰۱۷ در روسیه، شاهدی قانعکننده است از سیاست این گروه.
موفقیت القاعده در احیای شبکه جهانیاش نتیجه سه اقدام استراتژیک است که ایمن ظواهری بعد از مرگ بن لادن انجام داده است. اولین گامی که تقویت و بقای جنبش را تسهیل کرد رویکرد پراکندگی شبکههای وابسته به القاعده در مناطق مختلف جهان بود. با گذشت سالها، رهبران و معاونان شبکههای وابسته به القاعده در امور مشورتی جنبش ادغام شدند. امروز، القاعده واقعا «جهانی» است، نارضایتی و نگرانیهای محلی را در یک روایت جهانی گنجانده است و پایه و بنیاد یک استراتژی بزرگ همهجانبه را بنا نهاده است.
دومین حرکت بزرگ، دستور ایمن ظواهری در سال ۲۰۱۳ مبنی بر امتناع از عملیات گسترده بود، بهویژه در مواردی که ممکن است غیرنظامیهای مسلمان کشته شوند. بنابراین، القاعده توانسته است خود را «افراطگرای معتدل» معرفی کند، که ظاهرا خوشایندتر از داعش است.
سومین تصمیم استراتژیک ایمن ظواهری این است که ضربههای ائتلاف ضد تروریسم معطوف داعش باشد، در حالی که القاعده بیسروصدا قدرت نظامی خود را بازسازی میکند.
تحولات اخیر در کشمیر فرصتی طلایی برای القاعده فراهم کرده است تا از وضعیت نابسامان و نارضایتی مردم سود ببرد و برخلاف دولت هند، به کمک پاکستان جبهه ایجاد کند.