بازرگانی که من شناختم
مهندس بازرگانی كه من شناختم اگر امروز زنده بود، از حزبی كه خود بنیانش را گذاشت یا اعلام انشعاب میکرد یا استعفا میداد.
اولین بار مهندس مهدی بازرگان را در پارک لاله دیدم، كودكی پیشدبستانی بودم و او پرسید دخترم، بلدی خوب بدوی؟
در سال ۱۳۷۱، بهدنبال رد صلاحیت گسترده شورای نگهبان در انتخابات مجلس چهارم که علاوه بر ملیون و نهضت آزادی، این بار جناح چپ درون حکومت را هم حذف کرد، نهضت آزادی شرکت در انتخابات را تحریم کرد و تجمعی اعتراضی در مخالفت با نظارت استصوابی در پارک لاله تهران برگزار شد.
من کودکی پیشدبستانی بودم و با یکی از بستگان نزدیک به پارک لاله رفتیم. مهندس بازرگان هم بود و با شخصی که همراهم بود احوالپرسی كرد. گفت: «كاش بچه رو نمیآوردی، ممكنه شلوغ بشه.» بعد از من پرسید: «دخترم، تند دویدن بلدی؟»
آن روز، لباسشخصیها و ماموران با باتوم به تجمع حمله كردند و چند نفر بازداشت شدند و مردم را متفرق کردند. اما من سعی کردم دویدن برای آزادی را یاد بگیرم.
مهدی بازرگان کارنامه سیاسی روشنی در قبل و بعد از انقلاب دارد. علیه استبداد شاه مبارزه قانونی کرد و ده سال زندان کشید. انقلاب شد و خمینی او را به نخستوزیری دولت موقت منصوب کرد. منتقدانه علیه خمینی و تندروی انقلابیون ایستاد، نه در مخالفت با انقلاب و تحول، بلکه در مخالفت با استبداد و نگاه حذفی انقلابیون گفت و نوشت.
در بیستوپنجمین سالگرد درگذشت بازرگان، آنچه در مراسم بزرگداشت او گفته شد و ویژهنامههایی که در نشریههای اصلاحطلب و اعتدالی برای بازرگان منتشر کردند خواندم، دیدم که چطور برای همقد کردن خود با بازرگان، فرصتطلبانه او را تقلیل میدهند. آنها نظرهای مهندس بازرگان در مخالفت با انقلاب را برجسته میکنند تا به خیال خود، پشت نام معتبرش، نگاه محافظهکارانهشان برای حفظ وضعیت را توجیه کنند و لِخلِخ کردنشان را اصلاحات گامبهگام بازرگان بنامند.
بازرگان بهصراحت در آخرین نطقش در مجلس اول شورای ملی، خبر داد که «نهضت آزادی اولین گروهی خواهد بود که به مقابله با استبداد و رجعت طاغوت خواهد پرداخت». گفت اگر مجلس آزاد و مستقلی نداشته باشیم، جمهوری اسلامی به استبداد و نظام طاغوتی تبدیل میشود. بازرگان وقتی دید میخواهند به بهانه جنگ یا سوءاستفاده ضدانقلاب، آزادیهای اساسی مردم را محدود کنند و انتخابات دربسته، انحصاری، زیر فرمان ولی فقیه و نظارت شورای نگهبان برگزار کنند. او از تریبون مجلس خطاب به دولت و حکومت گفت که تعطیلی موقت انتخابات را صد بار بهتر از انتخابات ناراست و آزادی ادعایی حاکمان جمهوری اسلامی میداند. (نطق پیش از دستور مهندس بازرگان در مجلس شورای ملی، مورخ ۲۰ مرداد ۱۳۶۲)
مهندس بازرگانی که من شناختم از تریبون مجلس اعلام کرد که «انتخابات خالی از آزادی و مجلسِ برآمده از آن، از نظر شرعی، قانونی و حقوقی، کمترین ارزش و اعتبار را دارد و هر اکثریتی که آورده شود و هر ادعایی درباره استقبال و تایید مردم مردود و باطل است».
بیانیه ضدجنگ نهضت آزادی ایران و پرسشهای اساسیاش که ادامه جنگ بعد از فتح خرمشهر در سال ۱۳۶۱ را برخلاف منافع ملی اعلام میکرد در زمانهای بود که خمینی جنگ را نعمت میخواند و پشتوانه مردمی نظام در بالاترین سطح بود. با این حال، نهضت آزادی ایران با هدایت مهندس بازرگان، از نقد و رد مقدسسازی نظام از جنگ، ولی فقیه و انقلاب اسلامی پروایی نداشت.
نهضت آزادی ایران در دهه شصت، صریح، گزنده و بیپروا از سیاستهای كلان خارجی و داخلی حاکمیت انتقاد میکرد. بررسی مواضع نهضت آزادی ایران قبل و بعد از بازرگان نشان میدهد كه این حزب بعد از مرگ بازرگان، بهتدریج در مقابل استبداد دچار لكنت زبان شد تا امروز كه باتاسف باید گفت «خاموش» شده است.
گامهای اصلاحات در دهه شصت برای بازرگان و یارانش در نهضت مترادف بود با حذف اصل ولایت فقیه، حذف نظارت استصوابی، پایان جنگ و تنشزدایی روابط با همسایگان، برقراری رابطه مبتنی بر منافع ملی با همه كشورها از جمله آمریکا، کاهش اختیارات رهبری به نفع نخستوزیر، برپایی انتخابات آزاد و سالم با حضور همه نیروهای سیاسی کشور و در غیر این صورت، نظام را مشروع و قانونی نمیدانست.
گامهای اصلاحاتی که مهندس بازرگان برمیداشت از قد مدعیان امروز اصلاحطلبی بسی بلندتر بود. او در دهه نخست انقلاب، خواهان اصلاحات ساختاری شد، اصلاحاتی که امروز، بعد از چهار دهه که ضعفها و ناکارآمدی سیستم بر همگان آشكار شده است، اصلاحطلبان جرات بیانش را ندارند و آن را ساختارشكنانه میخوانند.
از همان زمان که جمهوری اسلامی در سال ۱۳۵۷ متولد شد، حذف اصل ولایت فقیه، حذف نظارت استصوابی، رابطه و تعامل با دنیا بر محور منافع ملی و نه ایدئولوژیک، هدف بازرگان برای اصلاح ساختار معیوب جمهوری اسلامی بود.
اصلاحطلبان پشت نام بازرگان پنهان نشوند كه شک ندارم اگر امروز زنده بود، بیپروا، بیلكنت و بیتامل مقابل استبداد، ظلم، نخوت و توهم خامنهای آشكارا مبارزه و مقاومت میكرد.
اگر بازرگان زنده بود، نهضت آزادی ایران هرگز بیانیهای در مدح قاسم سلیمانی منتشر نمیکرد.
اگر بازرگان زنده بود، پرچم تحریم انتخابات بر دوش حزب متبوعش بود.
اگر بازرگان زنده بود، نهضت مقاومت ملی علیه استبداد دینی رهبری شجاع داشت.
اگر بازرگان زنده بود، همگی دویدن برای آزادی را بلد میشدیم.